بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
اَلحَمدُ لِلهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمِینَ یا رَبَّ العالَمینَ
یکی دیگر از ابزارهای آزمون و ابتلا، صحنه هستی است. خود هستی آزمون است. در سوره مبارکه بقره آیه 155 میفرماید: ﴿وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ﴾ یعنی: حتماً شما را آزمایش میکنیم. یعنی فکر نکنید شما را فراموش میکنیم. هر آینه و قطعاً شما را با مقداری از ترس و گرسنگی در زندگی و با زیان مالی و زیان جانی و به نتیجه نرسیدن تلاشها آزمایش میکنیم. این نکته را در ابتدا بگویم بیشتر زیانهای جانی و مالی و نرسیدن به نتیجه به خاطر بیتدبیری ماست. این را کنار بگذارید. شاید یک درصد از این موارد، آزمایش باشد. یعنی مثلاً ممکن است که بیماری، آزمون باشد و ممکن است تقصیر خودتان باشد.
آنچه در آیه آمده است میگوید در بخشی از زندگیتان خائف هستید. در بخشی از زندگیتان گرسنگی و فقر وجود دارد. در بخشی از زندگیتان کمبودهای مالی وجود دارد. در بخشی از زندگیتان کمبودهای جانی وجود دارد. در بخشی از زندگیتان کارها به نتیجه نمیرسد. اینها مثال بود، نه اینکه فقط این پنج عنوان باشد. در ادامه آیه میفرماید: ﴿وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ﴾ یعنی: به کسانی که صبر و استقامت میکنند بشارت بده. اگر کسی بخواهد از این آزمون بیرون بیاید راهش استقامت است و باید این آیه را محقق کند: ﴿الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ﴾یعنی: کسانی که وقتی سختیای به آنها وارد میشود میگویند: ما برای خدا هستیم و به سوی او برمیگردیم. بخش پایانی آیه، بیانگر قاعده مملوکیت است. «أَنتَ المَالِکُ وَ أَنَا المَملُوکُ». این عبارت، یکی از باعظمتترین کلماتی است که امیر المؤمنین بیان نموده است و تفسیر ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ﴾ است.
قاعده مملوکیت این است: «اَلعَبدُ وَ مَا بِیَدِهِ لِمَولَاهُ» یعنی: بنده و آنچه در اختیار دارد، برای مولایش است. اولاد و مال از آن خداست. به هر کس بخواهد میدهد و به هر کس نخواهد نمیدهد. باید با استقامتمان به قاعده مملوکیت برسد. وقتی برسیم، ﴿أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾. رحمت خدا شامل حال صابرین میشود پس اینطور نیست که هر کس در هر فضایی رفیق خدا باشد. صابران هستند که هدایت یافتهاند.
آیه میفرماید: ﴿أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ﴾. معلوم میشود همه چیز از باب مهربانی خداوند است، منتها ما درک نمیکنیم. خدا نمیخواهد ما سیر شویم؛ بلکه میخواهد ما آدم شویم. گاهی با گرسنگی آدم میکند و گاهی با سیر کردن. این را خدا تشخیص میدهد که چه چیزی به درد چه کسی میخورد. مسیر آدم شدن، این است که گاهی نعمتها را میدهد و ما باید شاکر باشیم. گاهی نعمت نمیدهد و ما باید صابر باشیم. این امتحان، همگانی و برای شکوفایی استعدادهای بشر است.
فکر نکنید خدا سخت گرفته است. ﴿يُريدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾یعنی: خداوند برای شما اراده آسانی دارد، نه سختی، منتها ﴿إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً﴾. آسانی همراه سختی است. پس از آن نیست، بلکه همراه آن است. معیّت دارد. یعنی تا زمانی که سختی را تحمل نکنیم آسانی در کار نیست.
ابزار دیگر آزمون، آزار دیدن در راه دینداری است. در سوره مبارکه آل عمران آیه 186 میفرماید: ﴿لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ﴾ یعنی: مسلّماً در اموال و جانتان مورد آزمایش قرار میگیرید. در ادامه آیه می-فرماید: ﴿وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثيراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ﴾ یعنی: قطعاً از کسانی که قبل از شما به آنها کتاب دادیم و از کسانی که مشرک هستند، آزار زیادی خواهید شنید. به شما بد و بیراه میگویند. اگر صبر کنید و خداترس باشید، این صبوری و استقامت، از تصمیمهای درست است.
شما وقتی وارد دانشگاه میشوید میگویید اگر لباس مشکی بپوشم نگاهم میکنند. تحمل نداریم. در صد اسلام، مسلمانها را از شهرشان بیرون کردند. شما را از کجا بیرون کردهاند؟ چه اذیتی شدهاید؟ چهل قبیله نقشه قتل پیامبر را کشیدند. طوری طراحی کرده بودند که اگر توانستند پیامبر را بکشند، خاندان پیامبر نتوانند خونخواهی کنند. با شما این کار را کردهاند؟ پیامبر و مسلمانان را از مکه بیرون کردند و اموال آنها را فروختند و خوردند. با شما این کار را کردند؟ آن قدر که شما میترسید با شما کاری نکردهاند. شما بیشتر ترس آزار دارید. خاکستر و شکمبه گوسفند به سر پیامبر ما ریختند. شاعری بود به نام کعب بن اشرف. او از مشرکین و یهودیهای مدینه پول میگرفت و در غزلهای عاشقانهاش زنان مسلمان را موضوع قرار میداد. چرا فکر میکنیم مشکلات امروز بیشتر از مشکلات صدر اسلام است؟ اگر احساس این معنا وجود دارد، به خاطر بیمایگی متدینین است. باید از این ترسید که جوابی برای دیگران نداریم.
استقامت یعنی صبوری و خوفپیشگی. امیر المؤمنین در کلمات قصارشان میفرماید: «عِنْدَ تَنَاهِي الشِّدَّةِ تَكُونُ الْفَرْجَةُ وَ عِنْدَ تَضَايُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ يَكُونُ الرَّخَاء» یعنی: هنگامی که سختیها به اوج برسد، گشایش پیدا میشود.
دینداری آسان نیست. به زمان پیش از پیامبر بروید. جامعه نوح در جایی از زمین قرار گرفته که حتی یک جوی آب هم در آنجا نبوده است. مدت ساخت کشتی، یک روز و دو روز و یک سال و ده سال نبود. دویست سال طول کشید تا کشتی بسازد. هر روز یک میخ میزد. مأموریت داشت روزی یک میخ بزند. دویست سال به او خندیدند. به شما چند سال خندیدهاند؟ انبیاء کار سختی داشتهاند. حقشان است که عالیترین مراتب بهشت را داشته باشند. این، امتحان دینداری است. اذیتتان میکنند. میگویند امّل. به زن چادری توهین میکنند.
یکی از ابزارهای آزمون، القائات شیطان است. در سوره مبارکه حج آیه 53 میفرماید: ﴿لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ﴾ یعنی: تا آنچه شیطان القاء میکند را آزمون قرار بدهد. این آزمون برای کسانی است که ضعیفی و دچار بیماری قساوت قلب هستند. اگر بخواهیم از شر شیطان نجات پیدا کنیم راهش این است که بیماریهای قلب را بشناسیم. بیست و دو بیماری را معرفی کردیم. این مرضهای قلبی چطور ایجاد میشود؟ چطور رفع میشود؟ کوردلی چیست؟ از کجا میآید؟ چطور مرتفع میشود؟ هیچ کدام را نمیدانیم. وقتی ندانیم در آزمونی هستیم که راه نجاتش را نمیدانیم. با لعنت کردن شیطان هم کار حل نمیشود؛ چون او با یک لعنت، صحنه را خالی نمیکند.
دو حیوان درنده هستند که از نظر مکانیزم رفتاری با هم متفاوت هستند؛ پلنگ و گرگ. پلنگ دو خصوصیت دارد. اولاً پلنگ به زرمندتر از خودش کاری ندارد. ثانیاً فقط یک بار آن هم به تنهایی حمله می-کند. اما گرگها دو خصوصیت دارند؛ اولاً دستهجمعی حمله میکنند. ثانیاً آن قدر حمله میکنند تا کار را تمام کنند. سبک حمله شیطان مانند گرگ است. دستهجمعی میآیند و رها نمیکنند. اینطور نیست که یک بار القاء کند و برود. تا به مقصود نرسد رها نمیکند. اصلاً هم نمیفهمد که به چه کسی حمله میکند؛ زورمندتر از خودش یا پایینتر از خودش. به انبیاء هم حمله میکند، منتها زورش به انبیاء نمیرسد.
شیطان میخواست شخصی را که بسیار اهل نماز بود، از راه به در کند. هر چه فکر به نتیجهای نرسید. لشگریانش را جمع کرد. پرسید: چه کنیم؟ یک نفر گفت: با زن. شیطان گفت: او به زن اعتنایی ندارد. یک نفر گفت: با بیت المال. شیطان گفت: مگر از مسجد بیرون میرود که بخواهد از بیت المال سوء استفاده کند؟ یک نفر گفت: با غذا. یک نفر هم گفت: من از راه نماز او را منحرف میکنم. شیطان او را تحسین کرد و به او اجازه داد که سراغ آن شخص برود. آن عابد نماز میخواند. این شیطان هم نماز می-خواند. عابد خسته میشد. قدری استراحت میکرد. ولی شیطان مدام نماز میخواند. عابد از او پرسید: چگونه دائماً مشغول عبادت هستی؟ شیطان گفت: من گناه زشتی را انجام دادهام. هر وقت از عبادت خسته میشوم یاد آن گناه میافتم و دوباره مشغول عبادت میشوم. عابد رفت که گناه کند تا انرژی عبادت بگیرد. یعنی عمل نامشروع، زمینهای برای سنگینی عبادت شد. شیطان آدرس زنی را به او داد. عابد از مردم آدرس را پرسید. مردم تعجب میکردند. میگفتند: تو اهل این کارها نیستی. آیا نمیدانی او کیست؟ عابد گفت با او کاری دارم. رفت و آن زن را پیدا کرد. آن زن فهمید که عابد را منحرف کردهاند. به او گفت: وسوسه شیطان بوده است. عابد گفت: راه، همین است. آن زن گفت: به عبادتگاهت برگرد. اگر آن شخص را باز هم مشغول عبادت دیدی دوباره بیا. من که اینجا هستم. رفت و دید کسی نیست. آن زن مُرد. به یحیی پیامبر وحی کردند که او را تشییع کند چون یک بنده خدا را نجات داده بود.
شیطان به دنبال چیست؟ در سوره مبارکه نساء آیه 60 میفرماید: ﴿وَ يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعيداً﴾ یعنی: شیطان میخواهد آنها را به گمراهی شدید بکشاند. در سوره مبارکه نساء آیه 116 میفرماید: ﴿إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً﴾ یعنی: خدا گناه شرک را نمیبخشد. اگر کسی مشرک باشد و تؤبه نکند و بمیرد خداوند او را نمیبخشد، ولی اگر کسی به گناهی غیر از شرک مبتلا باشد ممکن است خدا او را ببخشد. اگر کسی برای خدا شریک قائل شود، قطعاً دچار گمراهی شدید شده است. از خودتان سؤال کنید آیا مشرک هستید یا نه. اگر یک عروسی مختلطی باشد، شما میروید یا نه؟ میگویید اگر نرویم خویش و قوم ناراحت میشوند. این شرک است. خویش و قوم را در کنار خدا گذاشتهاید.
در سوره مبارکه نساء آیه 136 میفرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً﴾ یعنی: ای کسانی که ایمان آوردهاید؛ به خدا و پیغمبر و قرآن و کتابهای آسمانی پیش از قرآن ایمان بیاورید. هر کس به خدا و فرشتگان و فرستادگان و معاد کفر بورزد، در گمراهی شدید افتاده است. قبول نداشتن کتاب آسمانی یعنی عمل نکردن به آن. اگر خداوند قرآن را آسمانی قرار داده، برای عمل به آن است.
در سوره مبارکه نساء آیه 167 میفرماید: ﴿إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالاً بَعيداً﴾ یعنی: کسانی که کافر شوند و مردم را از راه خدا بازبدارند، گرفتار گمراهی شدید شدهاند. چقدر با عملمان مردم را از دین خدا دور کردهایم؟ بازداشتن از راه خدا، همین است. طوری رفتار کردهایم که مردم میگویند به هیئتیها دختر نده و از آنها دختر نگیر و با آنها معامله نکن. با دعوت غلطمان باعث میشویم مردم هم از راه بمانند و هم منکر صاحبان راه بشوند.