بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَی خَیرِ خَلقِهِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی عِترَتِهِ الطَّاهرِینَ وَ اللَّعنُ الدَّائِمُ عَلَی أَعدَائِهِم أَجمَعینَ إِلَی لِقَاءِ یَومِ الدِّینِ آَمِینَ یَا رَبَّ العَالَمینَ
بحثمان در بیان عوامل سقوط انسان از مقام انسانیت یا موانع رسیدن به مقام انسانیت بود. گفتیم خداوند انسان را در بین تمام مخلوقاتش، مهمترین و با ارزشترین آفریده میداند و به او برتریهایی را داده است. یکی از این برتریها این بود که خداوند انسان را برتر از ملک خلق کرده است. این مطلب به آحاد و افراد انسان ندارد. یعنی اینطور نیست که فرد فرد انسان، برتر از ملک باشند؛ بلکه مقام انسانیت از مقام ملک بالاتر است. برخی انسانها به این مقام رسیدهاند که ما سه گروه را معرفی میکنیم.
گروه نخست اصلاً به ما ربطی ندارد و دستنایافتنی است؛ چون وابسته به انتخاب الهی است، یعنی انبیاء سلام الله علیهم اجمعین. در کتاب شریف کمال الدین اثر مرحوم شیخ صدوق حدیثی از پیامبر آمده است: «مَا خَلَقَ اللهُ خَلْقاً أَفْضَلَ مِنِّي وَ لَا أَكْرَمَ عَلَيْهِ مِنِّي. قَالَ عَلِيٌّ: فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللهِ فَأَنْتَ أَفْضَلُ أَمْ جَبْرَئِيلُ؟ فَقَالَ: يَا عَلِيُّ إِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَضَّلَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ عَلَى مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ فَضَّلَنِي عَلَى جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْفَضْلُ بَعْدِي لَكَ يَا عَلِيُّ وَ لِلْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِكَ فَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا» یعنی: خداوند مخلوقی بهتر و محترمتر از من نیافریده است. حضرت امیرالمؤمنین عرض کرد: شما برتری یا جبرئیل؟ پیامبر پاسخ داد: خداوند تمام انبیاء را بر تمام ملائکه مقرب برتری داده است. ملائکه مقرب یعنی جبرائیل، میکائیل، عزرائیل و اسرافیل سلام الله علیهم اجمعین. انبیاء از این چهار ملک هم برتر هستند. بعد میفرماید: من را بر همه انبیاء و مرسلین برتری داده است و برتری پس از من از آن تو و امامان پس از تو است. ملائکه خادمان ما هستند. بدیهی است که خادم با مخدوم از زمین تا آسمان تفاوت دارد. بعد پیغمبر، بحث را به سایر ملائکه میکشاند و میفرماید: «يَا عَلِيُّ؛ الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِوَلَايَتِنَا» یعنی: ملائکه حامل عرش و ملائکهای که اطراف عرش هستند، خدا را به واسطه حمد پروردگارشان تسبیح میکنند و برای کسانی که به ولایت ما ایمان آوردهاند استغفار میکنند. یعنی ملائکه مشغول خدمت به اهل ایمان هم هستند و برای آنها استغفار میکنند. سپس پیامبر دلیل برتری را بیان میکند: «يَا عَلِيُّ لَوْ لَا نَحْنُ مَا خَلَقَ اللهُ آدَمَ وَ لَا حَوَّاءَ وَ لَا الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْضَ وَ كَيْفَ لَا يَكُونُ أَفْضَلَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ قَدْ سَبَقْنَاهُمْ إِلَى التَّوْحِيدِ وَ مَعْرِفَةِ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَسْبِيحِهِ وَ تَقْدِيسِهِ وَ تَهْلِيلِهِ؛ لِأَنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْوَاحُنَا فَأَنْطَقَنَا بِتَوْحِيدِهِ وَ تَمْجِيدِهِ. ثُمَّ خَلَقَ الْمَلَائِكَةَ. فَلَمَّا شَاهَدُوا أَرْوَاحَنَا نُوراً وَاحِداً اسْتَعْظَمُوا أُمُورَنَا فَسَبَّحْنَا لِتَعْلَمَ الْمَلَائِكَةُ أَنَّا خَلْقٌ مَخْلُوقُونَ وَ أَنَّهُ مُنَزَّهٌ عَنْ صِفَاتِنَا» یعنی: اگر ما نبودیم خداوند آدم و حوّا و بهشت و جهنم و آسمان و زمین را نمیآفرید. یعنی اصلاً خلقت صورت نمیگرفت. سپس میفرماید: چگونه ما برتر از ملائکه نباشیم در حالیکه قبل از آنها موحّد و عارف به مقام پروردگار بودیم و او را تسبیح میکردیم؟ نخستین چیزی که خداوند آفرید، روح ما بود. خداوند ما را به توحید و تمجیدش گویا کرد و سپس ملائکه را آفرید. وقتی آنها روح و عظمت و نورانیت ما را دیدند، امر ما برایشان بزرگ جلوه کرد. نزدیک بود منحرف شوند. ما تسبیح کردیم تا ملائکه بدانند که ما ساخته و آفریدهشده خدا هستیم و او از صفات ما منزه است. اگر ما در آنجا تسبیح نمیکردیم آنها گمراه میشدند. پس ما معلم ملائکه هستیم.
دومین گروه از مخلوقات انسانی که از ملائکه برتر هستند، اهل ایمانند. در حدیث آمده است: «مَا خَلَقَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً أَكْرَمَ عَلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْمُؤْمِنِ؛ لِأَنَّ الْمَلَائِكَةَ خُدَّامُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَّ جِوَارَ اللهِ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ لِلْمُؤْمِنِينَ» یعنی: خدای عز وجل آفریدهای برتر و گرامیتر از مؤمن ندارد. علّت این برتری این است که ملائکه، خدمتگزاران اهل ایمان هستند و اهل ایمان، همنشینان حضرت حق هستند و بهشت از آن اهل ایمان است. در سوره مبارکه بقره آیه 82 میفرماید: ﴿وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ﴾ یعنی: کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، اصحاب بهشت هستند.
آنچه تا اینجا گفتیم مربوط به برخی از اهل ایمان بود که رتبه بسیار بالایی دارند و از تمام ملائکه برتر هستند و خاصترین مراتب اهل ایمان را دارند و تمام ملائکه خادمان آنها هستند؛ ولی این حدیث در مورد برخی از اهل ایمان است که رتبه پایینتری دارند و از برخی ملائکه برتر هستند. از رسول گرامی نقل شده است: «اَلمُؤمِنُ أَكرَمُ عَلَى اللهِ مِن بَعضِ مَلَائِكَتِهِ» یعنی: مؤمن نزد خداوند از برخی ملائکه برتر است.
نکتهای که میخواهم در مورد ایمان بگویم و در آن توقف کنم همین جاست. باید شبههای را جواب بدهیم و تکلیف خودمان را روشن کنیم. اولاً مراد از ایمان چیست؟ این ایمان چگونه ساخته میشود؟ آیا ما مؤمن هستیم؟
ایمان، مقوله بسیار پیچیدهای است و صفر تا صد دارد. یعنی باید قدم به قدم جلو رفت. دیدهاید که مردم در محاوراتشان میگویند من به تو ایمان دارم. ما به این ایمان کاری نداریم. ایمانی که ما راجع به آن بحث میکنیم، ایمانی است که موجب ارزش انسان میشود. متعلق این ایمان، عالم غیب است.
ایمان چگونه ایجاد میشود؟ اولین گام ایمان، معرفت است. باید نسبت به خدا معرفت و آگاهی پیدا کنیم. در گام دوم باید این آگاهی تبدیل به باور و اعتقاد شود و باید در گام سوم تبدیل به یک باور یقینی گردد. یعنی غیر قابل تشکیک بشود. اینجاست که حالت انقیاد و تسلیم پیدا میشود. این حالت در مرکز قلب رخ میدهد و انسان قلباً وابسته به مبدأ میشود. به این حالت تسلیم و انقیاد میگویند ایمان. در سوره مبارکه حجرات آیه 14 میگوید: ﴿قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في قُلُوبِكُمْ﴾ یعنی: اعراب به پیامبر گفتند: ما ایمان آوردیم. خداوند بلافاصله به پیامبر فرمود: بگو شما ایمان نیاوردهاید. درستش این است که بگویید اسلام آوردیم. چون هنوز ایمان در قلب شما وارد نشده است. نمیشود تسلیم را در قلب شما دید. نماز میخوانید. روزه میگیرید ولی حالت تسلیم را ندارید. لازمه تسلیم، اطاعت است یعنی عمل کردن. شعار اهل ایمان این است: ﴿سَمِعْنا وَ أَطَعْنا﴾ یعنی: تکالیف و حقوقمان را شنیدیم و مقدراتمان را دیدیم و اطاعت کردیم.
بد نیست اگر امشب با خودمان فکر کنیم که آیا ما واقعاً در مقابل تکالیف الهی تسلیم هستیم یا نیستیم. آیا ما واقعاً نسبت به حقوقی که خداوند تعیین کرده است، تسلیم هستیم؟ آیا ما واقعاً در رابطه با مقدرات الهی تسلیم هستیم یا میگوییم چرا به فلانی دادی و به من ندادی؟
پس تسلیم، یک خروجی دارد به نام اطاعت. اگر کسی به مقام امام معصوم هم برسد باید عمل کند. اقطاب متصوفه میگویند به جایی میرسیم که دیگر عمل نمیخواهد. ما در زیارت ائمه معصومین می-گوییم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اتَّبَعْتَ الرَّسُولَ». این عبارت به این معنا نیست که نماز و زکات از امام، مهمتر است. بلکه به این معناست که لازمه ایمان امام تا آخرین لحظه عمر مبارک او اتفاق افتاده است.
برخی گمان میکنند اهل ایمان هستند. در سوره مبارکه نساء آیه 136 میفرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ﴾ یعنی: ای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان بیاورید. اگر ایمان آوردهاند پس چرا باید ایمان بیاورند؟ به اصطلاح فنی، تحصیل حاصل است. آیه به این معناست: ای کسانی که فکر میکنید ایمان آوردهاید؛ دست از بازیگری بردارید و به خدا و رسول ایمان واقعی بیاورید. یعنی سر به جیب خودتان فرو ببرید و ببینید به خدا ایمان دارید یا ندارید. سپس میفرماید: ﴿وَ الْكِتابِ الَّذي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ﴾ یعنی: به کتابی که بر پیامبر نازل کردیم و به کتابهایی که پیش از قرآن نازل شده بود، ایمان بیاورید.
در سوره مبارکه حدید آیه 28 میفرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ﴾ یعنی: ای کسانی که ایمان آوردهاید؛ تقوای الهی پیشه کنید و به رسول او ایمان بیاورید. اصل ایمان، گفتن شهادتین است. اگر کسی به رسالت پیامبر شهادت ندهد اصلاً ایمان ندارد. چطور میشود کسی اهل ایمان باشد و تازه به رسالت پیامبر شهادت بدهد؟ یعنی شما فکر میکنید ایمان دارید، ولی باید تجدید نظر کنید.
قرآن کریم مواردی را ذکر میکند که ظاهرش ایمان است ولی واقعیتش ایمان نیست. لذا به این آدم-ها میگوید ایمان بیاورید.
ایمان برخی از مردم ایمان کفر است. ایمان یعنی باور به خدا. چطور با کفر که انکار خداست، جمع میشود؟ در سوره مبارکه مائده آیه 41 میفرماید: ﴿يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ﴾ یعنی: ای پیامبر ما؛ از سرعت گرفتن مردم به سوی کفر غمگین نشود. اگر مؤمن به سوی کفر برود، پیامبر ناراحت میشود. کفار که در کفر هستند و شتاب در مورد آنها معنایی ندارد. این آیه در مورد مؤمنینی صحبت میکند که به سوی کفر میروند. اینها از کسانی هستند که با زبانشان ایمان آوردند، ولی قلبهایشان تسلیم نشد.
برخی ایمان شرک دارند. در سوره مبارکه یوسف آیه 106 میفرماید: ﴿وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ﴾ یعنی: بیشتر آنها به خدا ایمان نمیآورند مگر اینکه برای خدا شریک قرار میدهند. اولین سؤال این گروه، این است که چه کسی روزی میدهد؟ در روایتی از پیامبر آمده است: اگر فکر کنی روزی تو را کار کردن فراهم میکند و خدا را انکار کنی، کافر هستی. اگر بگویی روزی از ناحیه خدا و کار با هم است، مشرک شدهای. اگر در دلت بگویی روزی را خدا میدهد ولی به کار بچسبی، منافق هستی.
برخی ایمان نفاقی دارند. در سوره مبارکه بقره آیه 8 میفرماید: ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنينَ﴾ یعنی: برخی از مردم کسانی هستند که میگویند به خدا و روز قیامت، ایمان و اعتقاد داریم ولی اهل ایمان نیستند. این آیه در مقام توصیف منافقین است.
برخی ایمان ادعایی دارند. گمان میکنند که مؤمن هستند. در سوره مبارکه نساء آیه 60 به پیامبر میفرماید: ﴿أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ﴾ یعنی: آیا در کار کسانی که گمان میکنند ایمان آوردهاند، فکر نکردی؟ اینها گمان میکنند به آنچه بر تو و پیش از تو نازل شده است، ایمان آوردهاند. در انتهای آیه توضیح میدهد که اینها چه کسانی هستند؟ ﴿يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ﴾ یعنی: این گروه کسانی هستند که میخواهند مشاجرات و اختلافاتشان را به طاغوت یعنی جریانهای ضدّ خدا بسپارند در حالیکه ما در قرآن گفتهایم به طاغوت کفر بورزید. در همین سوره در آیه 65 میفرماید: ﴿فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً﴾ یعنی: به خدا سوگند ایمان نمیآورند مگر اینکه در مشاجراتشان فقط به تو رجوع کنند و نسبت به قضاوتی که تو میکنی، چه به سودشان باشد و چه به ضررشان، احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم تو باشند.
برخی ایمان حرفی دارند. در سوره مبارکه حج آیه 11 میفرماید: ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ﴾ یعنی: برخی از مردم کسانی هستند که الله را میپرستند منتها به زبان. اینها از نظر فکری، مستضعف هستند و اگر به آنها نعمت داده شود، میگویند خدای خوبی داریم. امّا اگر در زندگیشان سختیای ایجاد شود، رو برمیگردانند.
این مطالب را گفتم تا بگویم که اگر شنیدید کسانی که امام حسین را کشتند، مؤمن بودهاند، از این چند گروه بودهاند. کسانی که ایمان حقیقی داشتند، پای امام حسین ایستادند. حضرت سید الشهداء پس از ورود به کربلا فرمود: «إِنَّ هَذِهِ الدُّنْيَا قَدْ تَغَيَّرَتْ وَ تَنَكَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا...إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ» یعنی: روزگار عوض شده است. دنیا چهره دیگرش را نشان میدهد؛ چون مردم بنده دنیا هستند و دین، یک مزهای روی زبانشان است. آنهایی که سید الشهداء را کشتند، دین حرفی داشتند. دین حرفی، نماز میخواند و روزه میگیرد ولی تا جایی که دنیا با او باشد. امام حسین فرمود اگر کسی با من باشد، کشته میشود. مردم دور حضرت را خالی کردند.
این پنج نمونه از ایمان را بیان کردم تا یک سوزن به خودمان بزنیم. اگر خدای نکرده در آزمایش خون ما یک نکته منفی باشد، تا صبح نمیخوابیم. فوراً از یک نفر سؤال میکنیم اگرچه دانشجوی پزشکی باشد. پنج نوع ایمان هست که پایانش فساد است. دلواپس محرم نباشید که چه میشود. دلواپس خودتان باشید که چه میشوید. ما نبودیم و حسین بود. ما نیستیم و حسین خواهد بود. مهم این است که ما چگونه با حسین هستیم.
در سوره مبارکه انفال آیات 2 و 3 و 4 میفرماید: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ * أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَريمٌ﴾ یعنی: مؤمنین فقط کسانی هستند که وقتی یاد خدا نزدشان شود، قلبشان میترسد و وقتی آیات الهی بر آنها تلاوت میشود، ایمانشان زیاد میشود و به پروردگارشان توکل میکنند. اینها کسانی هستند که نماز را به پا میدارند. کسانی هستند که از آنچه خدا به آنها داده، انفاق میکنند. مؤمنین حقیقی همینها هستند. اینها پیش خدا مقام دارند و از ملائکه بالاتر هستند و آمرزش و روزی کریمانه برای اینهاست.
در این ده روز باید سلوک کنیم. باید برای خودمان فکری کنیم.