بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمّینَ یا رَبَّ العالَمینَ
بهترین شکل آمرزش، تبدّل است.
وجود نازنین حضرت رضا علیه السلام فرآیند تبدّل در قیامت را اینگونه ترسیم میکنند: وقتی خداوند می-خواهد بندهای را مشمول تبدّل بگرداند با او اینگونه رفتار میکند:
إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَوْقَفَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُؤْمِنَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ يَعْرِضُ عَلَيْهِ عَمَلَهُ، فَيَنْظُرُ فِي صَحِيفَتِه، فَأَوَّلُ مَا يَرَى سَيِّئَاتِهِ، فَيَتَغَيَّرُ لِذَلِكَ لَوْنُهُ وَ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهُ، ثُمَّ تُعْرَضُ عَلَيْهِ حَسَنَاتُهُ، فَتَفْرَحُ لِذَلِكَ نَفْسُهُ فَيَقُولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: بَدِّلُوا سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ أَظْهِرُوهَا لِلنَّاسِ. فَيُبَدِّلُ اللهُ لَهُمْ، فَيَقُولُ النَّاسُ: أَ مَا كَانَ لِهَؤُلاءِ سَيِّئَةٌ وَاحِدَةٌ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى: (يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ) طبق این حدیث، تبدّل فقط مؤمنین را شامل میشود.
این حدیث بیان میفرماید: در روز قیامت، مؤمن گنهکار را در مقابل حضرت حق قرار میدهند و اعمالش را به او نشان میدهند. نامه عمل را به او نشان میدهند. اولین چیزی هم که به او نشان میدهند گناهانش است. از دیدن گناهانش، رنگ او میپرد. و استخوانهای او به لرزه در میآید.
بعد از آن، حسنهها را نشان میدهند. نزد خوش خوشحال میشود ولی هیچ عکس العملی ندارد. در اینجا خداوند دستور میدهد: سیّئات را تبدیل به حسنه بکنید و به مردم نشان بدهید. خدا خودش این کار را می-کند. وقتی دستور میدهد که گناهان را تبدیل به حسنات بکنید مردم میگویند: آیا آنان(مؤمنین) یک عدد گناه هم ندارد؟ بعد حضرت رضا میفرماید: این عمل همان فرمایش حضرت حق است که فرموده است خداوند سیئاتشان را به حسنات تبدیل میکند.
اینکه اعمال تبدیل میشود ریشه در قرآن دارد. اینکه چرا تبدیل میشود به خاطر این است که خدا ارحم الراحمین است. اما اینکه چه کسانی گناهانشان تبدیل میشود؟ همه نمیتوانند منتظر تبدل باشند. افراد خاصی هستند که باید منتظر تبدل باشند. فکر میکنید یکی از اسباب تبدل چیست؟ سراغ نماز شب و این حرفها نروید. گوش کنید و ببینید که چیست و شما چقدر بیاعتنا هستید. من نمیفهمم این فرآیند چیست. دوازده امام داریم. ببینید بین این دوازده امام، چه کسی موجب میشود که اعمال شما تبدل پیدا کند. پیامبر عظیم الشان اسلام فرمودند: مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَدْ رُفِعَتْ دَرَجَاتُهُ وَ بُدِّلَتْ سَيِّئَاتُهُ حَسَنَاتٍ فَلْيَتَوَالَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْجَوَادَ هر کسی که دوست دارد در روز قیامت خدا را ملاقات کند و درجه او بالا باشد و گناهانش هم تبدیل به حسنه شده باشد عشق ویژه به حضرت جواد الائمه سلام الله علیه داشته باشد که موجب تبدّ ل میشود. کار دردانه حضرت رضا هم تک است. بستگی دارد که ما چه رابطهای با حضرت جواد بتوانیم برقرار کنیم. ولی مودت ویژه به این آقا است که تبدل میآورد.
وجود نازنین حضرت رسول گرامی علیه السلام میفرماید: إِنَّ رَبِّي وَعَدَنِي فِي شِيعَةِ عَلِيٍّ خَصْلَةً، قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! وَ مَا هِيَ؟ قَالَ: الْمَغْفِرَةُ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ وَ اتَّقَى لَا يُغَادِرُ مِنْهُمْ صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً وَ لَهُمْ تُبَدَّلُ السَّيِّئَاتُ حَسَنَاتٍ. خدا درباره شیعیان علی، یک وعدهای به من داده است. از پیامبر سوال کردند: آن وعده چیست؟ حضرت فرمود: آمرزش برای آنهایی که به علی ایمان آوردند و اینکه گناه کبیره و صغیرهای برای آنها به جای نگذارد مگر اینکه تبدیل به حسنات بکند. ایمان به علی ابن ابی طالب کار سختی است. من خیلی از وهابیت عربستان نمیترسم. چون آنها یک موجودات صافی هستند که تکلیفشان معلوم است. آدم میداند با آنها باید چه بکند. نه اینکه آدم حسابی باشند. منظورم این است که نفاق در آنها نیست و میدانیم چه کاره هستند. اما ما یک سری وهابی داخلی داریم که خیلی خطرناک هستند. تا میخواهی فضیلت علی ابن ابی طالب را بگویی میگویند این حرف، غلو است. و الله اگر بداند که غلو را چگونه مینویسند. تا این حد جاهل هستند. چه رسد به اینکه بداند غلو چگونه حاصل میشود. وقتی دقت میکنی میبینی با یک بخشی از روحانیون سر و کار دارد که وهابیهای شیعه هستند. از این طرف، کار سختتر است. خمس امیرالمؤمنین را میگیرد ولی حق امیرالمؤمنین را ادا نمیکند. موجودات خطرناکی هستند.
امام باقر علیه السلام میفرماید: يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ شِيعَتِنَا حَسَنَاتٍ وَ يُبَدِّلُ اللَّهُ حَسَنَاتِ أَعْدَائِنَا سَيِّئَاتٍ خداوند نه تنها وعده داده است که سیئات شیعیان ما را به حسنات تبدیل بکند بلکه وعده داده است که حسنات و نیکیهای دشمنان شیعه را هم تبدیل به سیئه میکند. ممکن است کسی بگوید این حرف یعنی چه؟ آیا از عدل خدا به دور نیست؟ خدا قبلا پیام این موضوع را داده است. در سوره مبارکه محمد آیه 1 فرموده است: (الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ). در این آیه، بیان نورانی حضرت این است که کسانی که کفر ورزیدند و نگذاشتند که مردم به راه راست هدایت بشوند عملشان را باطل میکنیم. هر چیزی هم که داشته باشند باطل میکنیم. چون اینها از نظر منِ خدا کافر هستند. کافرِ صاد از نظر خداوند اعمالش اضلال میشود. در بحث تفسیری که داشتیم ثابت کردیم که این آیه با دشمنان امیر المؤمین تطبیق دارد.
یک چیز دیگری که باعث میشود عمل سیئه به حسنه تبدیل بشود که اگر این روحیه در جامعه ما بیدار بشود روح دین است. همین مطلب است که روح دین است. ما نتوانستهایم روح دین را در جامعه بیدار بکنیم. مردم نماز میخوانند، مردم روزه میگیرند ولی چه بسا که به حسب عادت باشد و خیلی کم است که به حسب عبادت و بندگی است. بنابراین نماز و روزه، روح دین نیست. این باید مبتنی بر یک حقیقتی باشد. این حقیقت را ببینیم که چیست: أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ النَّبِيِّ: يَا دَاوُدُ! إِنَّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً ثُمَّ رَجَعَ وَ تَابَ مِنْ ذَلِكَ الذَّنْبِ وَ اسْتَحْيَا مِنِّي عِنْدَ ذِكْرِهِ ... خداوند به حضرت داود علیه السلام میفرماید: داود! بندگانِ اهل ایمان ممکن است که لغزشی پیدا بکنند. ممکن است گناه کنند چون معصوم که نیستند. زمانی که گناه میکنند ولی بلافاصله بعد از آن، تؤبه میکنند. نه تنها تؤبه میکنند بلکه وقتی یاد گناهشان هم میافتند حیا می-کنند. از من خجالت میکشند.
گناه، سه مرحله دارد. مکرر گفتهام. چون ماهی است که باید تکلیفت را قبل از اینکه به این ماه وارد شوی با گناهانت حل میکردی ولی حل نکردهای. منتظر هستی که شب نوزدهم حل بشود. ولی نمیشود. لااقل فردا که شب جمعه است تکلیفتان را حل کنید. گناه، سه مرحله دارد:
1. عمل گناه. مثلا غیبتی که کردهاید و یا شراب که دیگران میخورند. این، عمل گناه است.
2. علاوه بر عمل گناه، یک اثر گناه هم وجود دارد. گناه در بندگی اهل ایمان اثر دارد. همان شرابی که آن آدم میخورد باعث میشود که تا چهل روز نمازش قبول نشود. به این میگویند اثر گناه. همین است که حضرات معصومین میفرمایند: صفحه قلب انسان که جایگاه حضرت حق است سفید است و نورانی. چون (اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). تجلی او هم یک تجلی نورانی است. وقتی این آدم گناه میکند یک نقطه سیاه پیدا میشود. وقتی تؤبه نمیکند این نقطه سیاه مکررا و مکررا و مکررا بزرگ میشود و همه قلب را میگیرد. قلب که سیاه شد (خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ). پیغمبر را میبیند و معجزه او را میبیند ولی ایمان نمیآورد. این به خاطر این است که از اصل عمل گناه تؤبه کرده است ولی اثر آن را از بین نبرده است. پس ما یک تؤبه داریم برای اصل عمل و یک تؤبه داریم برای اثر عمل. آنچه که بنده و شما غالبا در شب قدر انجام میدهیم راهی است برای از بین بردن اصل عمل. اثر عمل چه میشود؟ اصلا میدانید که اثر گناه را چگونه باید از بین برد؟ بنابراین از گناه تؤبه میکنیم ولی اثر آن به قوت خودش باقی است.
این داستان را باید در اینجا تعریف کرد؛ یکی از این کسانی که ادعا میکرد که اهل معنا است و اسمش را نمیبرم خدمت جناب بهلول رفت. بهلول کیست؟ او صحابی حضرت موسی ابن جعفر است. برادرها! ببینید مردم برای دینداریشان چه بهایی دادهاند. برای اینکه از آنها سوء استفاده نشود خودشان را به دیوانگی زده-اند نه اینکه دیوانه باشند. تو برای دینداریت چه بهایی را دادهای؟ هیچ. ما مترصد این هستیم که خدا و خرما هر دو با هم مهیا بشوند. ولی بهلول اینطور نبوده است. یکی از این کسانی که از صوفیه بوده است که معمولا هم آدمهای متکبری هستند با بهلول مواجه شد. بهلول از او سوال کرد: خوردن بلد هستی؟ گفت: آری. گفت: چگونه غذا میخوری؟ گفت: وقتی میخواهم غذا بخورم ابتدا نمک میخورم، لقمههای کوچک برمی-دارم، اگر کسی سر سفره بود به لقمه او نگاه نمیکنم، روی زانوی چپ مینشینم و زانوی راستم را ایستاده قرار میدهم، اول بسم الله میگویم، بعد از هر لقمه الحمد لله میگویم. بهلول یک نگاهی کرد و گفت: خوردن هم که بلد نیستی. بعد از او پرسید: خوابیدن بلدی؟ گفت: آری. پرسید: چگونه میخوابی؟ گفت: به پهلوی راست میخوابم به نحوی که وقتی نشستم رو به قبله باشم، فلان ذکر را میگویم و .... دست راستم را زیر سرم میگذارم و فلان آیه را میخوانم و فلان ذکر را میگویم و اول شب هم میخوابم. بهلول گفت: خوابیدن هم بلد نیستی.
حالا من هم سومی را بگویم؛ یکی عمل گناه است و یکی اثر گناه است. میدانید اثر گناه چگونه از بین میرود؟ تؤبه کردن هم که بلد نیستیم. تؤبه کردن، کار سختی است. کار آسانی نیست. در شبهای جمعه، بحث ما راجع به تؤبه است.
3. یک گام سومی هم در گناه هست که عبارت است از شرمندگی از گناه. جوانی خدمت حضرت صادق علیه السلام رفت. گفت: اگر کسی گناه کند خدا گناه او را میبخشد؟ حضرت فرمود: بله. حتما خدا گناه او را میبخشد. سرش را پایین انداخت و بعد از آن گفت: واقعا خدا میبخشد؟ حضرت فرمود: بله. حتما می-بخشد. قدری تأمل کرد و دوباره پرسید: واقعا خدا میبخشد؟ حضرت فرمود: بله. حتما میبخشد. سرش را بالا آورد و عرض کرد: گیرم که خدا گناه من را ببخشد. با شرمندگی گناه چه کنم؟
تا به حال در زندگیتان از گناهی که کردهاید شرمنده شدهاید یا نه؟ با دوستت قهر کردهای و رفقا جمع شدهاند و فهمیدهاند که اصلاح ذات البین از بهترین اعمال است. آمدهاند که شما را آشتی بدهند. مؤمن با مؤمن حد اکثر سه روز قهر میکند. نباید صبر کرد تا سه روز بشود. حد اکثر سه روز است نه سی سال. سه روز است. یعنی هفتاد و دو ساعت. بیست سال است که برادرش را ندیده است. چه شده است؟ زنهای آنها یک چیزی به هم گفتهاند. گفتهاند دیگر. حد اکثر سه روز است. وقتی قید مؤمن را میآورد یعنی اگر کسی بیشتر از سه روز قهر کرد مؤمن نیست. حالا شما بروید و نماز بخوانید. حروف را هم غلیظتر تلفظ کنید. روح دین در جای دیگری است. میآید و میخواهند بین رفقا را اصلاح بکنند. دستش را میگیرند و میبرند. میگوید: نمیتوانم به صورت او نگاه کنم. من بد کردهام. تا به حال شده است که شب جمعه وقتی میخواهید بگویید الهی العفو بگویید: نمیتوانم با تو صحبت کنم، من در حق تو بد کردهام. یک بار شده است که اینطور صحبت کنید؟
حضرت حق میفرماید: غَفَرْتُ لَهُ وَ أَنْسَيْتُهُ الْحَفَظَةَ وَ أَبْدَلْتُهُ الْحَسَنَةَ وَ لَا أُبَالِي وَ أَنَا أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ وقتی یاد گناهش میافتد و شرمگین میشود و ناراحت میشود من او را میبخشم. آنجا است که من او را میبخشم. حافظان را دچار فراموشی میکنم. این دو ملکی را که دو طرف ما هستند و مسئول نوشتن هستند را دچار فراموشی میکند. بعد میفرماید سیئات او را تبدیل به حسنه میکنم. شرم از گناه باعث تبدیل سیئه به حسنه میشود.
تا اینجا این نکته را هم بیان کردیم که چه کسانی مشمول این تبدل میشوند. این، غیر از آن روایتی است که میخواهیم بحث کنیم.
حضرت صادق علیه السلام میفرماید: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا أَرَادَ أَنْ يُحَاسِبَ الْمُؤْمِنَ أَعْطَاهُ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ وَ حَاسَبَهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ، فَيَقُولُ: عَبْدِي! فَعَلْتَ كَذَا وَ كَذَا وَ عَمِلْتَ كَذَا وَ كَذَا. فَيَقُولُ: نَعَمْ يَا رَبِّ، قَدْ فَعَلْتُ ذَلِكَ. فَيَقُولُ: قَدْ غَفَرْتُهَا لَكَ وَ أَبْدَلْتُهَا حَسَنَاتٍ. نامه عمل از سه جهت به آدم داده میشود. یک عده از دست راست میگیرند. یک عده از پشت سر میگیرند. یک عده هم از دست چپ میگیرند. آنهایی که از پشت سر میگیرند را بدون حساب و کتاب به جهنم میبرند. خارج از صف به جهنم میروند. آنهایی که از طرف چپ دریافت میکنند بعد از حساب و کتاب به جهنم میروند. یک عده هم هستند که از دست راست دریافت میکنند. خدا بین این شخص و خوش محاسبه مینماید و به او میفرماید: تو این کار را کردی، این کار را کردی، این کار را کردی. تمام بدیهای او را متذکر میشود. آن شخص میفرماید: بله، من این کار را کردهام. بعد حضرت حق میفرماید: من تو را بخشیدم و گناهانت را به حسنه تبدیل کردم. این مربوط به کسانی شد که نامه عمل آنها از سمت راست داده میشود.
یک روایت هم هست که محل بحث ما است و آن این است که اگر در کسی چهار خصوصیت باشد خداوند سیئات او را به حسنات تبدیل میکند اگر چه که از فرق سر تا نوک انگشتان پا، غرق در گناه باشد. این بحث را فردا آغاز میکنیم که این چهار خصوصیت چیست. ببینیم که نماز شب هست یا نه. من نمیگویم که نماز شب بیاعتبار است. من نمیگویم نماز بیاعتبار است که اَلصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّینِ. من نمیگویم روزه بیاعتبار است که در مورد روزه آمده است: اَلصَّومُ لِی وَ أَنَا أُجزی بِه. اما من میگویم چرا پیغمبر این چهار مورد را فرموده است؟ اینها به منزله روح عبادات ما هستند.
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلَامُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لَا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُم السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَى أَولَادِ الحُسَینِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ