ابلاغ سوره برائت
سورهی مبارکهی برائت یا توبه، انتهای جز دهم و ابتدای جز یازدهم قرآن را به خود اختصاص داده است. طبق اسناد تاریخی، هنگامی که آیات ابتدایی این سوره نازل گشت، پیمانهایی که میان مشرکان با پیامبر اسلام (صل الله و علیه و آله) بسته شده بود، لغو شد. پیغمبر اکرم (صل الله و علیه و آله) برای ابلاغ این خبر و رساندن آیات ابتدایی سورهی برائت، ابوبکر را مامور کرد که به مکه برود و در ایام موسم حج، این آیات از قرآن را به مشرکین ابلاغ نماید. پس از آنکه ابوبکر به سمت مکه حرکت کرد، فرشتهی وحی نازل شد و به پیغمبر عرضه داشت: ﴿لن یؤدِّی عنک إلاّ أنت أو رجل منک﴾؛ (این مأموریّت را جز تو یا کسی که از توست نباید انجام دهد). رسول خدا (صل الله و علیه و آله) پس از شنیدن این پیام از سوی خداوند، علی بن ابی طالب را فراخواند و شتر مخصوص خود را به او داد و فرمود: خود را به ابوبکر برسان و آیات را از او بگیر وخودت شخصا به مکه ببر و برمشرکین قرائت کن.
در کتاب شریف «الغدیر»، نام ۷۳ نفر از علمایی که این ماجرا را در کتاب خود روایت کردهاند، ذکر شده است. (۱)
شکی نیست که این ماجرا، در بردارندهی فضیلت مهمی برای امیرمومنان است؛ زیرا طبق این فضیلت، امیرالمؤمنین (علیه السلام) بخشی از وجود رسول خداست و یا به تعبیر آیه مباهله جان پیامبر است. اما ابوبکر دارای این ویژگی نبوده برای همین صلاحیت انجام این ماموریت را ازجانب خداوند، نداشته است.
در مقابل متعصبان کور دل که میدیدند نمیتوانند اصل ماجرا را به لحاظ تاریخی انکار کنند، سعی کردند آن را کمرنگ و بیاهمیت جلوه دهند تا فضیلت مهمی برای امیرمومنان (علیه السلام) محسوب نشود. به عنوان مثال ابن تیمیه پدر فکری فرقه وهابیت در این باره میگوید: «عادت عرب این بوده که عقدی را نمیبسته و آن را فسخ نمیکرده، مگر خود شخص و یا مردی از خاندان او. پس رسول خدا (صل الله و علیه و آله) علی (علیه السلام) را تنها برای فسخ عقودی که با مشرکان داشت، فرستاد نه برای کار دیگر» (۲)
در پاسخ به این بیانصافی، باید گفت: اولاً ابن تیمیه در مورد اصل این موضوع که رسم عرب این گونه بوده است هیچ منبع تاریخیای را ذکر نکرده است و فقط حدس و گمان خود را بیان کرده است.
ثانیا در برخی از روایات آمده است که رسول خدا (صل الله و علیه و آله) به علی (ع) فرمود: «اگر تو این کار را انجام ندهی، به ناچار من شخصاً باید این پیام را به مشترکان مکه برسانم.» حال سوال اینجاست مگر عباس عموی پیامبر یا سایر بنی هاشم جزء خاندان پیامبر نبودند که فقط پیامبر و علی میتوانستند این آیات را ابلاغ کنند؟ پس مشخص میشود که در اینجا به هیچ وجه بحث خویشاوندی مطرح نیست بلکه چون وجود امیرمومنان (علیه السلام) به منزلهی شخص رسول خدا (صل الله و علیه و آله) بوده است، شایستگی انجام این ماموریت را داشته است.
به هر حال هر چقدر کینه توزان، با تعصب خود بخواهند حقیقت را پنهان کنند، به طور قطع در این امر موفق نخواهند بود و این ماجرا سند محکمی بربرتری امیرالمومنین (علیه السلام) وعدم شایستگی خلیفهی اول است.
(1) الغدیر،ج6، ص 477-480.
(2) منهاج السنة، ج5 ، ص 493.