«اَ نَا ياسَيدي عائِذٌ بِفَضْلِكَ هارِبٌ مِنْكَ اِلَيكَ؛ ای آقاي من به فضلت پناهنده گشته و از تو بهسوي خودت گريختهام»
ماده «هرب» با ماده «فرار» مترادف و هم معنا می باشند نظیر این دعا در رابطه با فرار از خدا به سوی خدا در نهج البلاغه نیز آمده است. امیرمومنان ع در خطبه 24 نهج البلاغه فرموده است که «فرّوا الى اللّه من اللّه؛ از خدا، به سوى او فرار كنيد»
یکی از قواعدی که برای فهم کلمات قرآن و روایات از این قاعده استفاده می شود، دلالت اقتضاء می باشد بدین معنا که صحت کلام اقتضاء می کند تقدیری گرفته شود زیرا درستى و صحت معنا از نظر عقل يا شرع متوقف بر تقدیر می باشد این بحث در علم اصول فقه به صورت مفصل بحث شده است.
برای نمونه خداوند متعال در آيه 82 سوره يوسف مىفرمايد: «وَ سْئَلِ الْقَرْيَةَ؛ از آبادى سؤال كن» در این آیه صحت كلام متوقف بر تقدير گرفتن كلمه «اهل» می باشد و معنای آیه «از اهل آبادى سؤال كن» می شود علت رو آوردن به تقدیر این است که بدون در نظر گرفتن کلمه «اهل» معنای آیه دچار پیچیدگی می شود زیرا پرسش از در و دیوار شهر معنای مقبولی ندارد نظیر این تقدیر را در آیات و روایات فراوانی می توان یافت.
در این دعا نیز برای تبیین معنای مورد نظر می توان تقدیر را این گونه تصور کرد که « هارب من سخطک الی رحمتک؛ من از غضب تو به رحمتت پناه آوردم» زیرا انسان در زندگى معمولى، هنگامى كه از كسى يا چيزى وحشت مىكند، به شخص ديگرى يا چيز ديگرى پناه مىبرد، ولى در مورد خداوند، چنين نيست هنگامى که انسان از عذاب و كيفرش بترسد، بايد به خود او پناه ببرد، زیرا قادر رحيم و مهربانى غیر از خدا پيدا نمىشود.
این حقیقت را قرآن مجيد در آیه 118 سوره توبه « وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ » در باره گروهى از گنه كاران بیان کرده است که وقتی مشمول سخط و غضب الهى واقع شدند، يقين پيدا كردند كه پناهگاهى از خشم خدا جز از طريق بازگشت به سوى او نيست.
چکیده: این فراز از دعا مساله «فرار از خدا به سوی خدا» رامطرح می کند که برای فهم این فراز باید کلماتی را در تقدیر گرفت که معنای دعا، فرار از خشم و عذاب خدا به سوی رحمت و مغفرت خدا می باشد. مساله تقدیر گرفتن در آیات قرآن و روایات در علم اصول فقه در بحث دلالت به صورت مفصل بحث شده است.