ملاک خداوند در اختصاص رزق به بندگان
﴿وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ﴾
ترجمه) هر گاه خداوند روزي را براي بندگانش وسعت بخشد در زمين طغيان و ستم ميكنند، لذا به مقداري كه ميخواهد نازل ميكند كه او نسبت به بندگانش آگاه و بينا است.
ملاک خداوند در اختصاص رزق به بندگان
اصحاب صفه گروهی از یاران رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بودند که به مدینه مهاجرت کرده بودند و به دلیل مهاجرت و طرد شدن از قوم و عشیرهی خود، سرپناهی برای زندگی در مدینه نداشتند. برای همین از شدت فقر، در قسمتی از مسجد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زندگی میکردند. براساس برخی از نقل ها، آیه ۲۷ام سورهی شوری در توجیه اینکه چرا باید اصحاب صفه که یاران فداکار رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بودند، از مواهب دنیایی بهرهمند نباشند و در فقر مطلق به سر ببرند، نازل شده است. (۱)
برطبق این آیه، اگر خداوند به برخی از بندگانش رزقهای مادی دنیا را عطا نمیکند، به دلیل آن است که از حال بندگان خود آگاه است و میداند که اگر خداوند به او از بهرههای دنیایی عطا کند، او دیگر خدا را بندگی نمیکند و دچار طغیان میشود. برای همین فقر برای او به صلاحت دنیا و آخرتش است و از رزقهای مادی دنیا به اندازهی محدود و مشخصی نصیب بندگان میگردد.
حال سوالاتی پیرامون این آیه ایجاد میشود
سوال اول) مگر خداوند در قرآن کریم از افرادی همچون قارون و فرعون یاد نکرده است که به دلیل برخورداری بیحد وحصر از مواهب دنیایی دچار طغیان شدند؟ پس چرا خداوند نعمتهای دنیا را در حد وسیع در اختیار آنان قرار داد که منجر به طغیان آنها شد؟
علامه طباطبایی در پاسخ به این سوال اینطور جواب داده است که: «خدای تعالی غیر ازاین سنت، سنتی دیگر نیز دارد که بر سنت قبلی حاکم است، و آن عبارت است از سنت آزمایش و امتحان و در این باره فرموده: «إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ»، و همچنین سنت سومی دارد، که آن سنت مکر و استدراج است، که در آن باره میفرماید: «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ» پس سنت اصلاح، یعنی اندازهگیری رزق، سنتی است ابتدایی که با آن، حال انسانها اصلاح میشود، مگر آنکه خداوند بخواهد انسانی را در بوته امتحان قرار دهد که در آن صورت دیگر به طور موقت از سنت قبلیش چشم میپوشد. (۲)
سوال دوم) مگر انسانهایی وجود ندارند که با وجود برخورداری از نعمات الهی طغیان نکردهاند بلکه به عالیترین درجات رسیده اند. نمونهی آن حضرت سلیمان نبی (علیه السلام) است که با وجود برخورداری از نعمات الهی، هیچ گاه طغیان نکرد و از مسیر تعالی خارج نشد. یا حضرت خدیجه با برخورداری از نعمات و مواهب مادی دنیا، جز کاملترین زنان و برترین زنان بهشتی شد.
در پاسخ به این سوال باید بگوییم که بندگان خدا همه یک جور نیستند و با یکدیگر تفاوت دارند. برای همین ممکن است چیزی برای یکی مصلحت باشد اما همان چیز برای دیگری مصلحت نباشد. برای همین خدای بصیر و خبیر که به حال تمامی بندگان آگاه است میداند که برای کدام یک از بندگانش فقر مصلحت است و برای کدام یک مصلحت نیست. در همین رابطه حدیث قدسی زیبایی از نبی اکرم وارد شده است که به خوبی انسان را به پاسخ سوال دوم میرساند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) از خدای متعال نقل کرده است که:
«در میان بندگان من کسانی هستند که چیزی جز مریضی آنها را اصلاح نمیکند [و حالت مریضی، آنها را به من نزدیکتر میکند] و اگر به آنها سلامتی میدادم، خراب میشدند [و دست از عبادت من بر میداشتند] و در میان بندگان من کسانی هستند که چیزی جز سلامتی، آنها را اصلاح نمیکند و اگر مریضشان میکردم، خراب میشدند [و دست از عبادت من بر میداشتند] و از بندگان من کسانی هستند که چیزی جز بینیازی (ثروت) آنها را اصلاح نمیکند و اگر آنها را فقیر میکردم، خراب میشدند [و دست از عبادت من بر میداشتند] و از بندگان من کسانی هستند که چیزی جز فقر و بیچیزی آنها را اصلاح نمیکند و اگر آنها را بینیاز میکردم، خراب میشدند [و دست از عبادت من بر میداشتند]، به همین دلیل است که من با اطّلاعی که از دل بندگان خود دارم به تدبیر امور آنان میپردازم.» (۳)
(۱) تفسیر درالمنثور، ج۶، ص۸
(۲) ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۸، ص: ۸۲
(۳) تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص ۲۹۳