بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمّینَ یا رَبَّ العالَمینَ
بحثی را که عرض میکنم استناد به یک حدیث قدسی است که شاید عالیترین حدیث قدسی باشد. این حدیث، بیان شرافت و منزلت انسانی است. خداوند علی اعلا میفرماید: «یَا ابنَ آدَمَ! خَلَقتُ الأشیَاءَ لِأَجلِکَ وَ خَلَقتُکَ لِأَجلِی» یعنی: من همه چیز را برای تو خلق کردم؛ اما تو را برای خودم خلق کردم. چه شرافتی بالاتر از این که خالق غنی مطلق قادر متعال به موجودی که «اَوَّلُهُ نُطفَةٌ وَ آِخِرُهُ جِیفَةٌ» بگوید من تو را برای خودم خلق کردم. اگر کسی عاشق باشد باید راه بیفتد و به همه موجودات بگوید چه کسی مانند من است که خداوند من را برای خودش خلق کرده است.
اینکه همه چیز را برای ما خلق کرده است، ریشه در قرآن دارد. در سوره مبارکه جاثیه آیه 13 می-فرماید: «وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً مِنْهُ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» یعنی: خداوند هر چیزی را که در آسمانها است و هر آنچه که در زمین است را مسخر شما قرار داده است و در این مسأله، آیات و نشانههایی برای انسانهایی که اهل تفکر هستند وجود دارد. اما اینکه ما را برای خودش خلق کرده نیز ریشه قرآنی دارد. در سوره مبارکه طه آیه 41 میفرماید: «وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسي». به حضرت موسی میفرماید: من تو را برای خودم خلق کردهام. گرچه خطاب قرآنیِ آیه، حضرت موسی است؛ ولی خطاب واقعی آن به ایشان اختصاص ندارد؛ بلکه به همه انسانها است. منتها همه انسانها در آن مرتبه نیستند.
چه کنیم تا به آن مرتبه برسیم؟ این مرتبه، مرتبه بسیار مهمی است که ما در چشم خدا و منسوب به او باشیم، آن هم نه فقط تکویناً که همه تکویناً منسوب به خدا هستند؛ چراکه او خالق است. باید سلوکاً به آنجا برسیم. این مقام، یک مقام عظمایی است که امیر المؤمنین در دعای کمیل میفرماید: «فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ» یعنی: آقای من! ممکن است که بر عذاب تو صبر کنم؛ ولی فراق تو را چگونه تحمل کنم که از چشم تو افتاده باشم؟ عذاب جهنم را تحمل میکنم؛ اما اینکه در چشم تو نباشم را نمیتوانم تحمل کنم. گیرم که زبانهها و هرم و حرارت شعلههای جهنم را تحمل کنم؛ چگونه این داغ را تحمل کنم که به چشم تو نمیآیم؟
مگر امکان دارد که کسی به چشم خدا نیاید؟ در سوره مبارکه آل عمران آیه 77 میفرماید: در روز قیامت طوایفی هستند که «لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ» یعنی: خداوند در روز قیامت با اینها حرف نمیزند و رحمتش را شامل حالشان نمیکند و هرگز نمیبخشدشان. اینها دارای یک عذاب دردناک هستند. منطقه عذاب دردناک، دَرَک اسفل است؛ در پایینترین نقطه جهنم که دورترین منطقه از رحمت خدا است. عذابی همیشگی دارند. عذابی دارند که عذابکنندگانش خسته نمیشوند و تعطیلات ندارد و شفاعت هم ندارند. «وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصيراً». اینها یاور ندارند. اینها کسانی هستند که از چشم خدا افتادهاند. اینها کسانی هستند که خدا نگاهشان نمیکند. بحث این شبهای ما راههای ارتباطی ما با خدا است. چه کنیم تا برای خدا شویم؟ همه برای خدا نیستند که اگر بودند در قرآن فقط موسی را خطاب نمیکرد. موسی پیشتاز است. چگونه میشود به خدا رسید؟ یک راه بیشتر ندارد؛ اما این یک راه، مصادیق متعددی دارد که در این دو سه شب بیان خواهیم کرد.
در سوره مبارکه هود آیه 119 میفرماید: «إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» یعنی: کسی به خدا نمیرسد مگر اینکه پروردگارت به او رحم کند و برای اینکه مشمول رحمت شوید شما را خلق کرده است. فقط از طریق رحمت است که میشود به خدا رسید. این را کسی میگوید که به خدا رسیده و منتظر است تا دیگران را هم به خدا برساند. آقای ما حضرت ابا عبد الله الحسین به خداوند عرض میکند: «إِلَهِي اطْلُبْنِي بِرَحْمَتِكَ حَتَّى أَصِلَ إِلَيْكَ» یعنی: خدایا! من را به واسطه رحمتت طلب کن تا به تو وصل بشوم. اتصال به خدا فقط از طریق رحمت است.
انسانهای خدامحور رحمت خدا را مطالبه میکنند؛ ولی سه انگیزه وجود دارد:
1. یک طایفه برای خاموش کردن جهنم به دنبال رحمت خدا هستند.
2. یک عده برای رسیدن به جنة النعیم به دنبال رحمت خدا هستند به دنبال اشجار و انهار هستند؛ ولی بهای آن را نمیدهند. به خدا میگویند با رحمتت ما را به بهشت ببر. شخصی در محضر پیامبر نماز میخواند. سجده میکرد مانند اینکه کلاغ به زمین نوک بزند. نمازش تمام شد. رو به خدا کرد و گفت: «اَللَّهُمَّ زَوِّجنِی مِن حُورِ العینِ». حضرت ختمیمرتبت فرمود: چه ازدواجی به چه مهریه کمی.
3. طایفه سوم، رحمت خدا را برای رسیدن به خدا مطالبه میکنند.
کلاس ما باید مرتبه سوم باشد. اینها برای ما افسانه است که ما به دنبال رحمت خدا باشیم تا به واسطه رحمتش به او برسیم. این را باید در همین دنیا درست کنیم. باید در اینجا کلاسمان بالا برود. مهد کودک آسان است. مهد کودک عبادت، همین نماز و روزه و حج و حجاب و خمس و... است. الان در اعماق وجودمان میگوییم الحمد لله هجده روز از رمضان گذشت. به خاطر این است که مهد کودکی هستیم. حضرت سجاد هر چه به آخر ماه مبارک نزدیک میشدند غمشان بیشتر میشد.
باید به واسطه رحمت خدا، خدا را طلب کرد. خودش فرمود: «مَنْ طَلَبَنِي بِالْحَقِّ وَجَدَنِي وَ مَنْ طَلَبَ غَيْرِي لَمْ يَجِدْنِي» یعنی: کسی که به درستی و حقیقتاً به دنبال من بگردد من را پیدا میکند. اما اگر کسی به دنبال غیر من باشد محال است که بتواند من را پیدا کند. یعنی اگر میخواهید من را پیدا کنید باید از راهش بیایید.
اساساً آرامش انسان در رسیدن به خدا است. ما لازم داریم به خدا برسیم. این مناجات وجود نازنین حضرت زین العابدین را دقت بفرمایید: «وَ غُلَّتِي لَا يُبَرِّدُهَا إِلَّا وَصْلُكَ وَ لَوْعَتِي لَا يُطْفِئُهَا إِلَّا لِقَاؤُكَ وَ شَوْقِي إِلَيْكَ لَا يَبُلُّهُ إِلَّا النَّظَرُ إِلَى وَجْهِكَ وَ قَرَارِي لَا يَقِرُّ دُونَ دُنُوِّي مِنْكَ» یعنی: سوز سینه من را خنک نمیکند مگر رسیدن به تو. آتش دلم آرام نمیشود مگر با ملاقات تو. عطش من را سیراب نمیکند مگر نگاه کردن به تو. آدمی که عطش دارد قرار ندارد. بیقراری من را جز قرب تو به ثبات نمیرساند. به همین دلیل است که در قرآن کریم میفرماید: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». این آرامش، اضطرابها را کنار میزند. اضطراب و استرس گاهی بیماری جسمی و روانی است. یعنی منشأ آن، فعل و انفعالات روح و روان انسان است. اما گاهی اضطرابات انسانها منشأ ملکوتی دارد. منشأ بیقراری انسان این است که از اصلش دور شده است و به واسطه رحمت است که میشود به خدا رسید.
رحمت به معنای اعطاء و بخشش و نعمت دادن و لطف کردن است. گاهی رحمت را به انسان نسبت میدهند و میگویند انسان رحیم. برای اینکه رحمت از انسان صادر بشود دو مرحله لازم است. یک مرحله مقدماتی دارد و یک مرحله اصلی. انسان برای اینکه اعطا و بخششی داشته باشد اول باید با یک صحنه دلخراش مواجه بشود تا در قلب او تأثیر بگذارد. دل که بسوزد انسان کمک میکند. اما صدور رحمت از خداوند اصلاً به این شکل نیست. مرحله مقدماتی ندارد. فقط تجلی رحمت است. صدور رحمت از انسانها بهانه میخواهد؛ اما صدور رحمت از خداوند، لازمه خلقت است. «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ». اصلاً ما را خلق کرده تا مشمول رحمت کند؛ چون خلقت انسان جز به محبت نبوده است. خداوند میفرماید «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً فَأَحْبَبْتُ أَنْ اُعْرَفَ فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لِاعْرَفَ» یعنی: من گنجی مخفی بودم. دوست داشتم شناخته شوم. پس مردم را خلق کردم. شناگر از شنا کردن خسته میشود؛ ولی ماهی هرگز؛ چون شنا کردن برای او عین حیات هست. ما باید یاد بگیریم که مشمول رحمت خدا بودن، عین حیاتمان شود.
صدور رحمت از خدا دارای چند ویژگی است:
ویژگی اول: صدور رحمت از خودش واجب را کرده است. در سوره مبارکه انعام آیه 54 میفرماید: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» یعنی: خدا صدور رحمت را بر خودش واجب کرده است. امر واجب، ترکشدنی نیست. یعنی محال است که ترک بشود.
ویژگی دوم: رحمت خدا بی نهایت است. حد و مرز ندارد. نه با کیلوگرم و نه با متر و نه با هیچ مقیاس دیگری سنجیده نمیشود؛ چون اصلاً مقیاسی نیست. شما وقتی احادیث را میخوانید میبینید که میگوید اگر تو فلان کار را بکنی هزار گناهت پاک میشود و هزار ثواب به تو داده میشود و هزار درجه بالا میروی. ما این را نمیفهمیم چون رحمت خدا را نمیشناسیم. رحمت خداوند اندازه و حد ندارد؛ چون خداوند موجود بی نهایت است. فعلِ موجود بی نهایت هم بی نهایت است و اگر محدود میشود به من و تو محدود میشود؛ چون ما محدود هستیم؛ وگرنه او نامحدود است. در سوره مبارکه انعام آیه 147 میفرماید: «فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ» یعنی: ای پیامبر ما! به این مردم بگو که رحمت پروردگار شما نهایت و حد و مرز ندارد.
ویژگی سوم: رحمت خدا همه هستی را فراگرفته است. هیچ موجودی در نظام هستی نیست مگر اینکه مشمول رحمت حضرت حق است حتی دشمنانش. در سوره مبارکه اعراف آیه 156 میفرماید: «وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» یعنی: گستره رحمت من، تمام عوالم هستی است. امیر المؤمنین میفرماید: به گنهکارها بگویید: آن آیهای که شما را شاد میکند باید همین آیه باشد. شادیبخشترین آیه قرآن برای کسانی که در زندگی اسراف کردهاند همین آیه است که خداوند علی اعلا میفرماید: «قالَ عَذابي أُصيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» یعنی: عذاب من مربوط به هر کسی است که بخواهم؛ ولی رحمتم به همه موجودات مربوط است. بعد حضرت میفرماید: عذاب را خاص کرده؛ ولی رحمت را عام.
ویژگی چهارم: رحمت خدا بر غضبش سبقت دارد. یعنی اول خدا با رحمتش حرف میزند. بعد با رحمتش حرف میزند. بعد با رحمتش حرف میزند. آن زمان اگر نشد با غضبش. یکی از تجلیات ذات اقدس اله این است: «يَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ» یعنی: ای کسی که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است. فرعون گفت: من پروردگار بزرگ شما هستم. خداوند به موسی و هارون گفت: «اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى» یعنی: نزد فرعون بروید که حواسش پرت شده است. با او صحبت کنید؛ ولی به آرامی. به او بگویید: «فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى» یعنی: آیا میخواهی خوب شوی؟ به چه کسی این را گفته است؟ به کسی که طغیانش تثبیت شده است. این یعنی رحمتش بر غضبش سبقت دارد. وقتی فرعون در حال غرق شدن بود مدام میگفت موسی کمکم کن. موسی فقط نگاهش کرد تا غرق شد. خداوند به حضرت موسی فرمود: چرا کمکش نکردی؟ اگر به من گفته بود حتماً کمکش میکردم. من او را خلق کرده بودم.
ویژگی پنجم: نباید از رحمت خدا مأیوس شد. در سوره مبارکه زمر آیه 53 میفرماید: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» یعنی: ای کسانی که در مصرف کردن عمر در مسیر بندگی اسراف کردید! حق ندارید از رحمت من مأیوس شوید و کسی را مأیوس کنید.
ویژگی ششم: رحمت خداوند باعث نمیشود که کیفر نکند. این ویژگی، ویژگی مهمی است. امیر المؤمنین به خداوند عرض میکند: «لَا تَحْجُزُهُ هِبَةٌ عَنْ سَلْبٍ وَ لَا يَشْغَلُهُ غَضَبٌ عَنْ رَحْمَةٍ وَ لَا تُولِهُهُ رَحْمَةٌ عَنْ عِقَابٍ» یعنی: هیچ بخششی، او را مانع از گرفتن نیست. هیچ خشمی او را از رحمت باز نمیدارد. در نهایت خشم هم که باشد اگر بگویی خدایا! غلط کردم، از خشمش بر میگردد. هیچ مرتبهای از رحمت، او را از کیفر کردن باز نمیدارد.
ویژگی هفتم: این رحمت به آسانی شامل حال بندگان میشود و سختگیرانه نیست.
من این هفت ویژگی را عرض کردم تا شما به این نکته دقت کنید که وقتی به کتابهای ادعیه مراجعه میکنید و میبینید که چه ثوابهایی برای یک عمل کوچک میگذارند بدانید که رحمت خداوند اینطور است. خداوند شمول این رحمت را لازمه خلقت میداند. خداوند نسخه را پیچیده است. در داروخانههای شبانهروزی هم قرارش داده است؛ ولی تا زمانی که شما آن را نگیرید مشمول رحمت نمیشوید. بدترین بیماری را هم که داشته باشید اگر دکتر تشخیص بدهد و دارو بنویسد و شما هم پولش را داشته باشید و داروخانه هم آن را داشته باشد، تا زمانی که تهیه نکنید حالتان خوب نمیشود. باید دارو را بگیرید و بخورید. داروی ما، رحمت هست؛ ولی حال مشمول رحمت خدا شدن را نداریم. باید قدم برداریم. هیچ چیزی خود به خود درست نمیشود مگر اینکه بخواهیم که درست شود.
در حدیث قدسی به موسی کلیم الله فرمود: بندههایی دارم که از زمین تا آسمان گناه دارند. ولی آن-ها را در روز قیامت میبخشم و به بهشت میفرستم و ابایی هم از این مطلب ندارم. «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ». روز قیامت، روز خدا است. پرسید: آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: اینها یک خصلت خوب دارند. در این چند سالی که معلوم نیست چقدر زنده هستیم، به دنبال این باشیم که یک خصلت خوب برای خودمان درست کنیم. اینطور نباشد نهایت خوب بودنمان علاقه به نعمتهای دنیا باشد. خدا، خوببین است؛ ولی ما خوبی را به او نشان نمیدهیم. حضرت موسی پرسید: آن خصلت خوب چیست؟ فرمود: اینها در مقابل فقرا تواضع داشتند و خودشان را برتر از آنها نمیدانستند.