بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ما معمولاً در لسان دعا وقتی در حق هم دعا میکنیم میگوییم: إن شاء الله زندگیات به خیر و برکت باشد. الان هم که مقارن با آغاز سال نود و هفت مقارن است معمولاً در حق هم دعا میکنیم که إن شاء الله این سال، سال پر از خیر و برکت باشد. بحث من در این مسأله است که اولاً خیر و برکت چیست. در ابتدا معنای آن را مشخص کنیم که چیست. ثانیاً ببینیم عوامل خیر و برکت چه چیزهایی هستند و چرا وقتی ما دعا میکنیم دعایمان مستجاب نمیشود. چه موانعی برای خیر و برکت وجود دارد. خیر به معنای خوبی است. سال خیر و پر از خیر و برکت یعنی سالی همراه با خوبی. دعوت به سوی خوبی و راهنمایی به سوی خوبی، حقیقتی است که در قرآن، مردم را به طور مطلق به آن دعوت میکنند و میگویند: مردم باید به مطلق به خیرات دعوت شوند. بیان نورانی حضرت حق در سوره مبارکه آل عمران آیه شریفه 104 این است: ("وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند") یعنی: باید گروهی از شما باشند؛ باید باشند. باید از شما گروهی باشند که مردم را به خوبیها هدایت کنند. دعوت به سوی خیر که همان خوبیها است مقصود قرآن است. یعنی جامعه باید به این سمت و سو باشد که افراد به سوی خیرات و خوبیها باشند. آن گاه در سوره مبارکه آل عمران آیه شریفه 114 میفرماید: در سیر به سوی این خوبیها تنبلی و تعللی و کندی نکنید: (" يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ؛ و در انجام کارهای نیک، پیشی میگیرند؛ و آنها از صالحانند") یعنی: سرعت می-گیرند به سوی خیرات. پس باید دعوت به خیرات وجود داشته باشد. یعنی باید سیر به سوی خوبیها وجود داشته باشد. در این سیر به سوی خوبی باید تسریع کرد. باید سرعت گرفت، نه اینکه کندی و تعلل کرد. اساساً قرآن کریم، زمینه رفتن به سوی خیر را شبیه زمین مسابقه معرفی میکند و میفرماید: در این مسابقه از همدیگر سبقت بگیرید. در سوره مبارکه بقره آیه شریفه 148 میفرماید: (" فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ؛ در نیکیها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید!") یعنی: به سوی خیرات از همدیگر سبقت بگیرید. اگر در پرونده یکی از شما، ده خیر وجود دارد، نگویید ده تا هست؛ چون در پرونده یکی دیگر از شما، چهارده خیر هست. اگر در پرونده یکی از شما چهارده خیر هست، نگویید کافی است؛ چون ممکن است در پرونده یکی دیگر از شما، هجده خیر باشد. پس دعوت به سوی خیر لازم است. سرعت در این مسیر هم دستور قرآن است. سبقت گرفتن از دیگران در این مسیر نیز دستور قرآن است. پس اینکه شما می-فرمایید: سال پر خیری باشد، یعنی دعوت به سوی خوبیها و سرعت به سوی خوبیها باشد. برکت به چه معنا است؟ در ترجمه برکت، این معنا وجود دارد: حقیقتی که تداوم دارد. همیشه هست. اینطور نیست که گاهی باشد و گاهی نباشد. حقیقت با برکت، همیشگی است. رو به گسترش و تزاید و زیادی هم هست. هر امری که تداوم در آن وجود داشته باشد و رو به گسترش و تزاید باشد را میگویند یک امر با برکت. بنابراین وقتی ما در حق دیگران دعا میکنیم که إن شاء الله سال پر از خیر و برکت باشد، یعنی اینکه: خوبی باشد. این خوبی رو به تداوم باشد و دائماً هم زیاد شود. به این میگویند برکت. متعلق برکت، امور زیادی است. مثلاً عمر با برکت، نسل با برکت، مال با برکت، سال با برکت، قضا و قدر با برکت و ... همه اینها یعنی اینکه خیرات در آن باشد. تداوم داشته باشد. رو به گسترش و زیادی باشد. همه ما این را از خداوند میخواهیم و طلب میکنیم که سال پر برکتی باشد؛ ولی نیست. زندگی با برکتی نیست. عمر با برکتی نیست. مال با برکتی نیست. چرا؟ بحث مهمی است البته اگر بتوانیم انجام بدهیم. برای برکت و به سوی خیر و برکت رفتن، ما باید راجع به دو مسأله صحبت کنیم: 1. عوامل ایجاد برکت. 2. اموری که باید دفع بشود و تا دفع نشود برکت ایجاد نمیشود. زدودن موانع برکت. گفتیم که متعلق برکت، امور مختلف است مانند خانه با برکت و عمر با برکت و نسل با برکت. مسلّماً نسل با برکت، نسل حضرت صدیقه طاهره است. از یک زن شروع شده است. با دو فرزند شروع شده است. دائماً هم در صدد کشتن آنها بودهاند؛ ولی طایفه سادات که از فرزندان حضرت صدیقه طاهره هستند تعدادشان بالغ بر پنجاه شصت میلیون نفر در تمام جهان است. این آماری است که در شیعهشناسی ارائه کردهاند. این نسل، نسل پر برکت است که از دو نفر شروع شده است؛ دو نفری که دائماً در معرض تهدید هستند. تمام فرزندانشان در هر جایی که صاحبان قدرت توانستند، قلع و قمع شدهاند. همین صاحب امروز و فرزند او و آباء و اجداد او و فرزندان معصوم وغیر معصوم او در تهدید بودهاند. به دلیل اینکه متعلق برکت، امور مخلتف است و گاهی اموال است و گاهی قضا و قدر است و گاهی خانه است و گاهی عمر است، اینها عوامل مختلف هم دارند. عوامل برکت خانه با عوامل برکت نسل، متفاوت است. بنابراین من نمیتوانم این را بیان کنم؛ اما میتوانم این را بیان کنم که موانع برکت چیست. چه چیزی اگر باشد برکت حاصل نمیشود. این در همه امور، مشترک است. برای اینکه از این مطلب بی نصیب هم نباشید و ببینید که این عوامل چقدر مهم هستند و ما به آنها اهمیت نمیدهیم، من به دو سه مورد از آنها اشاره میکنم که مستند به روایات است. عوامل برکت در خانه: کسی که خانه میگیرد اگر بخواهد برکت در آن باشد باید چه کند؟ حضرت رسول (ص) فرمودند: " مَنْ بَنَى مَسْكَناً فَلْيَذْبَحْ كَبْشاً سَمِيناً وَ لْيُطْعِمْ لَحْمَهُ الْمَسَاكِينَ ثُمَّ يَقُولُ اللَّهُمَّ ادْحَرْ عَنِّي مَرَدَةَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ بَارِكْ لَنَا فِي بُيُوتِنَا؛ هر كس خانه اى بسازد و گوسفندى چاق قربانى كند و گوشت آن را به بينوايان دهد و اين دعا را بخواند خدايا، جنّيان، آدميان و شياطين سركش را از من دور كن و اين ساختمان را بر من مبارك گردان" یعنی: کسی که خانهای را بنا کند یا بخرد پس یک گوسفند چاق را ذبح کند. تفاوت هابیل و قابیل در همان صدقهای بود که دادند. قابیل از پستترین قسمت اموالش داد و جناب هابیل از بهترین قسمت اموالش داد. به همین دلیل پیامبر میفرماید: گوسفند لاغر را ذبح نکنید. یک گوسفندی باشد که از آن برای فقرا، چیزی در بیاید. سپس میفرماید: گوشتش را به فقرا بدهید. سپس این دعا را بخوانید: خدایا! سرکشان از جن و انسان و شیاطین را از من بران و این خانه ما را برای ما با برکت قرار بده. برخی میگویند: ما احساس میکنیم در خانهمان یک موجوداتی تردد میکنند. اگر آن دوستان دچار توهم نشده باشند راه حلش یک قربانی کردن است. کار سختی نیست. بعد هم باید این دعا خوانده شود. سفره انداختن و غذا دادن به مردم در خانهها یکی از عوامل برکت است. این امری است که منسوخ شده است. مردم مهمانی نمیدهند. مهمانی هم که میدهند به رستوران میروند که مبادا فرشها کثیف شوند. این خود یک سنت پیامبر است. باعث برکت یک خانه میشود. " قَالَ رَسُولُ اللهِ: اَلرِّزْقُ إِلَى مُطْعِمِ الطَّعَامِ أَسْرَعُ مِنَ السِّكِّينِ إِلَى ذِرْوَةِ الْبَعِيرِ وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُبَاهِي بِمُطْعِمِ الطَّعَامِ الْمَلَائِكَةِ؛ [ شتابِ ] روزى به سوى اطعام كننده ، سريع تر از [ فرو رفتن ] چاقو در كوهان شتر است و خداوند متعال بر فرشتگان، به [ وجود اين ] اطعام كننده ، مباهات مى كند." یعنی: شتاب برکت به سوی اطعامکننده، سریعتر است از فرو رفتن چاقو در کوهان شتر. و خداوند به این سفره انداختن برای مردم در خانه مباهات میکند به ملائکه. این سفره را که میتوانیم بیندازیم؟ وقتی این سفره را میاندازیم قرار نیست جمعیت زیادی را دعوت کنیم. یک عدهای از رفقا را دعوت کنیم. پیش از آن هم یک توسل به سید الشهداء انجام میدهد و یک غذای معمولی هم میدهد. این امر موجب مباهات کردن خداوند نسبت به ملائکه میشود. قرار هم نیست که غریبه باشند. خواهر و برادر هم که باشند که صله رحم هم شده باشد. عامل دیگر برکت: نامگذاری فرزندان به نام انبیاء سلام الله علیهم اجمعین است. "قَالَ رَسُولُ اللهِ: إِذَا كَانَ إِسمُ بَعضِ أَهلِ البَيتِ إِسمَ نَبِىٍّ لَم تَزَلِ البَرَكَةُ فِيهِم. وجود نازنین پیامبر گرامی اسلام فرمودهاند: وقتی اسم برخی از افراد خانه، نام مبارک بعضی از انبیاء باشد، دائماً برکت در آن خانه هست." حال که پیامبر ما اینطور فرموده است، اسم یک فرزندتان را بگذارید یونس. اسم یکی را بگذارید ابراهیم. اسم یکی را بگذارید یوسف. الان مردم اسمهای عجیب میگذارند و میگویند چرا در خانه ما برکت نیست. اگر باشد تعجب است. فرمایش دیگری از پیامبر هست که فرمودهاند: "مَن سَمَّی بِاسمِی یَرجُو بَرَکَتِی وَ یُمنِی غَدَت عَلَیهِ البَرَکَةُ وَ رَاحَت إِلَی یَومِ القِیَامَةِ؛ هر کسی که نام من را داشته باشد امید برکت و خیر را همواره داشته باشد. برکت به سوی او خواهد آمد و روز قیامت، روز آرامش او خواهد بود." حضرت رسول (ص) فرمودند: " إِذَا دَخَلَ أَحَدُكُمْ بَيْتَهُ فَلْيُسَلِّمْ فَإِنَّهُ يَنْزِلُهُ الْبَرَكَةُ وَ تُؤْنِسُهُ الْمَلَائِكَةُ؛ هر گاه يكى از شما به خانه خود وارد مى شود، سلام كند ؛ چرا كه بركت مى آورد و فرشتگان با آن، مأنوس مى شوند." یعنی: وقتی وارد خانه میشوید سلام کنید. این کار موجب نزول برکت میشود و ملائکه در آن خانه انس پیدا میکنند. هر گاه وارد خانه شدی این کار را انجام بده. بلند سلام کن. سوره مبارکه توحید را هم بخوان و سپس بر محمد و آل محمد صلوات بفرست. عوامل، متعدد است. برخی از عواملی برکتزا: صله رحم، انفاق، اطعام، نظافت، میانهروی، آسان گرفتن داد و ستد، عیادت بیمار، صدقه دادن، زیارت سید الشهداء، دائم الوضو بودن، نیکی کردن به پدر و مادر، نیکی کردن به خانواده یعنی زن و فرزند، خوشرو بودن، خوش رفتاری با همسایه و با حیا بودن. اینها عوامل برکتزا است؛ منتها در امور مختلف. بحث ما در عوامل و موانع است. باید اموری را برطرف کنیم تا برکت ایجاد شود. پیش از اینکه این مطلب را بگویم، این مطلب در ذهن شما برای همیشه حل شود؛ روش اداره خداوند در جوامع ایمانی با روش اداره خداوند در جوامعی که اهل ایمان نیستند کاملاً متفاوت است. جوامع ایمانی و مدعی ایمان را با یک سری از علل و جوامع غیر ایمانی را با یک سری از علل دیگر اداره میکنند. این مطلب به حسب قرآن است. خداوند در سوره مبارکه اعراف آیه 96 میفرماید: مدل جامعه ایمانی توسط من به این شکل است و اینطور اداره میکنم: (" وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ؛ و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم؛ ولی (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم") یعنی: اگر اینهایی که در مراکز مختلف زندگی میکنند اهل ایمان باشند و تقوا پیشه کرده باشند ما برکتهای آسمان و زمین را بر آنها نازل میکنیم. این به فرمول جامعه ایمانی مربوط میشود. بحث، بحث جامعه ایمانی است. در سوره مبارکه نوح آیات 10 تا 12 می فرماید: (" فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً؛ به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است. تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهای سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد!") یعنی: پس گفتم از پرودگارتان مغفرت بخواهید که او غفار و آمرزنده است. در پی این مغفرت چه اتفاقی میافتد؟ آسمان به طور پیاپی بر شما میبارد. ما شما را با اموالتان و فرزندانتان کمک خواهیم کرد و باغها و بهشت اخروی به شما میدهیم. یعنی برکت در اموال شما خواهد بود. در فرزندانتان هم برکت خواهد بود. اگر در یک جایی شنیدید که الان در اروپا بحث غفران الهی مطرح نیست؛ پس چرا آنها باران دارند؟ جواب: فرمول اداره جامعه ایمانی با جامعه غیر ایمانی کاملاً متفاوت است. این فرمول اداره جامعه ایمانی است. اگر جامعه ایمان به دنبال غفاریت حضرت حق و تقوا باشد خداوند اداره میکند. آیه بعدی در سوره مبارکه انفال آیه 53 آمده است: (" ذلِكَ بِأَنَّ اللهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ این، بخاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمیدهد؛ جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند") یعنی: خداوند هرگز نعمتی را که به طوایف و امتها داده است تغییر نمیدهد مگر اینکه آنها از درون تغییر پیدا کرده باشند. این به جامعه ایمانی مربوط است. فرمول جامعه غیر ایمانی، استدراج است. استدراج یعنی واگذاری به خویش همراه با فرو رفتن در نعمت. اگر میبینید که در جامعه غیر ایمانی شرایط ایمان رعایت نمیشود؛ ولی باران و نعمتهای ظاهری را دارند، به بلیه استدراج مبتلا هستند. استدراج یعنی یک شخصی را به خودش واگذار کردن. واگذار کردن به خود، یک فرمول دارد در سوره نجم آیه 39 می فرماید: (" أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى؛ اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست"). آنها در حیطه تلاش خودشان است. البته موقعیت جغرافیایی آنها هیچ ربطی به تلاش آنها ندارد. در مناطقی هستند که زلزله نمیآید. در مناطقی هستند که برف و باران، زیاد دارد؛ ولی این همراه با برکت نیست؛ بلکه بلیه استدراج است. در استدراج، بحثهای زیادی هست که در این جلسه نمیشود از آن بحث کرد. فرمول با همدیگر متفاوت است. خداوند، یک طایفهای را به یک شکل اداره میکند و یک طایفهای را به یک شکل دیگر. میفرماید اگر تقوا داشته باشید همان چیزی که قرار است در بهشت برای شما باشد در اینجا خواهد بود؛ منتها أَینَ المُتَّقُونَ؟ اهل تقوا کجا هستند؟ با این مقدمهای که گفتم میخواهم وارد این بحث شوم: موانعی که باعث میشود برکت الهی حاصل نشود. برکت همواره در پی خیر است. حاصل نشدن برکت الهی یعنی اینکه خوبی نیست. یعنی خوبی تداوم ندارد. یعنی خوبی رو به گسترش نخواهد بود. موانع حصول برکت الهی: مانع اول: فساد نیت و نیت خراب. " قَالَ عَلِیٌّ عَلَیهِ السَّلَامُ: عِندَ فَسَادِ النِّیَّةِ تَرتَفِعُ البَرَکَةُ؛ هر گاه نیت فاسد شد برکت از میان می رود" یعنی: هر گاه نیت، فاسد باشد خداوند برکت را از میان بر میدارد. به همین دلیل است که به ما گفتهاند در مقام نیت باید قربة إلی الله باشید. وجود نازنین حضرت سید الساجدین در دعای مکارم الاخلاق ابتدا بر پیامبر و خاندان ایشان درود میفرستند و بعد به حضرت حق عرض میکنند: من را به عالیترین مراتب ایمان و والاترین مراتب یقین و نیکوترین مراتب نیت برسان. نیت نیکو باعث میشود که زندگی انسان، زندگی با برکت باشد. این درخواست امام زین العابدین است به عنوان مطلع و شروعی برای سلوک عملی. نیت باید درست باشد. میفرماید اگر نیت شما درست نباشد به جایی نمیرسید. حضرت میفرماید اگر نیت فساد داشته باشد برکت از بین میرود. نیت باید درست باشد؛ یعنی غیر از قربة إلی الله نباشد. مانع دوم: اعمال زشت. باید اعمال زشت را از بین برد. " قَالَ عَلِیٌّ عَلَیهِ السَّلَامُ: مَا زَالَتْ نِعْمَةٌ عَنْ قَوْمٍ وَ لَا غَضَارَةُ عَيْشٍ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛ هیچ نعمتی از قومی گرفته نمی شود و زندگی کسی دچار تنگنا نمی شود مگر به سبب گناهانی که( اهل آن جامعه )انجام می دهند وخداوند به هیچ کس از بندگانش ظلم نمی کند." یعنی: هرگز نعمت و طراوت زندگی از گروهی زائل نمیشود مگر در سایه گناه؛ گناهانی که خودشان مرتکب میشوند. بحث استدراج را برای اینجا مطرح کردم. اگر در اروپا باران میآید اینطور نیست که آنها باید حجاب داشته باشند؛ چون برخی از اعمال برای آنها گناه نیست. آنجا اصلاً بی حجابی گناه نیست. آنها آزاد هستند. خداوند آنها را رها کرده است. آن همه پیشرفت آنها به خاطر این است که تلاش کردهاند. یکی از تلاشهای آنها این است که نخبگان را از همه جای دنیا جمع میکنند؛ حتی از کشور ما. یکی از تلاشهای آنها این است که ثروت را از همه جا جمع میکنند؛ حتی از کشور ما. وقتی میبرند برای انسان چیزی نیست جز سعی خودش. این فرمول در همه جا جواب میدهد. اگر ما هم تلاش کنیم همین میشود. ما تلاش نمیکنیم. همین هم که هست از برکت امام عصر علیه السلام است. اگر کسی در جامعه ایمانی گناه کرد، گناه مانع برکت است. گناه مصادیق زیادی دارد. برخی را ذکر میکنیم: 1. امیر المؤمنین (ع) می فرماید: " اَلبَغیُ یُزیلُ النِّعَمَ؛ ستم، نعمت را از بین میبرد." ستم به هر کسی که باشد این طور میشود. به زن و فرزند باشد یا به زیردستان یا به خویشتن. هر چه که باشد برکت را از بین میبرد. 2. ریختن خون به ناحق، برکت را از بین میبرد. امام علی (ع) می فرمایند: " سَفكُ الدِّمَاءِ بِغَيرِ حَقِّهَا يَدعُوا إِلَى حُلُولِ النِّقمَةِ وَ زَوَالِ النِّعمَةِ؛ خونريزى به ناحق، موجب فرود آمدن عذاب الهى و زوال نعمت گردد. "یعنی: خونریزی بدون حق، افرادی هستند که به راحتی خون را گردن میگیرند. اصلاً امکان ندارد کسی، خون را به عهده بگیرد و این خونریزی به ناحق باشد و بشود در زندگی، سنگ را روی سنگ بند کرد. اصلاً یک چنین چیزی امکان ندارد. امیر المؤمنین میفرماید: " إِذَا ظَهَرَتِ الجِنَایَاتُ إِرتَفَعَتِ البَرَکَاتُ؛ هرگاه گناهان آشکار شوند، برکت ها از میان مى رود" یعنی: هر گاه گناه زیاد شد برکت هم از بین می-رود. این فرمول اداره جامعه ایمانی است که اگر تقوا پیشه کنند، (" لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ؛ برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم")؛ ولی چون تقوا پیشه نکرده است آن برکات منع میشود. 3. یکی از عواملی که موجب میشود تقوا به وجود نیاید فساد نیت است. این همه خیریه در ایران وجود دارد. این همه خیریه هست. چرا فقر و فقیری از بین نمیرود؟ مستمری مستمریبگیران هم که بیشتر شده است؛ ولی باز هم فقیر هست. چرا؟ چون فساد نیت وجود دارد. خودنمایی است. بدون دوربین محال است موقوفهای را درست کنند. یک شخصی یک کار خیر کرد. به بهلول گفت: من این مسجد را ساختهام. چه کنم که حتماً برای خدا باشد؟ بهلول گفت: بر سر در مسجد بنویس: مسجد بهلول. آن شخص گفت: من ساختهام. بهلول گفت: اگر برای خدا ساختهای بنویس مسجد بهلول. 4. خیانت از مصادیق گناه است. پیامبر فرمودهاند: " تُرفَعُ البَرَکَةُ مِنَ البَیتِ إِذَا کَانَت فِیهِ اَلخِیَانَةُ؛ برکت در خانه از بین میرود زمانی که در آن، خیانت وجود داشته باشد." 5. عمل نامشروع زنا، برکت را از بین میبرد. رسول گرامی فرمود: "یَا عَلِيُّ! فِي الزِّنَا سِتُّ خِصَالٍ؛ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِي الدُّنْيَا وَ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِي الْآخِرَةِ. فَأَمَّا الَّتِي فِي الدُّنْيَا فَيَذْهَبُ بِالْبَهَاءِ وَ يُعَجِّلُ الْفَنَاءَ وَ يَقْطَعُ الرِّزْقَ وَ أَمَّا الَّتِي فِي الْآخِرَةِ فَسُوءُ الْحِسَابِ وَ سَخَطُ الرَّحْمَنِ وَ خُلُودٌ فِي النَّارِ؛ اى على! زنا شش پيامد دارد : سه پيامد در دنيا و سه ديگر در آخرت ؛ پيامدهاى دنيايى اش اين است كه آبرو را مى برد ، مرگ را شتاب مى بخشد و برکت از بین میبرد ؛ و پيامدهاى آخرتش حسابرسى سخت و دقيق ، خشم خداى رحمان، و جاودانگى در آتش است ". یعنی: شش خصلت در زنا وجود دارد. سه تای آن دنیوی است و سه تای آن اخروی است. اما آنهایی که در دنیا است: عظمت انسان از بین میرود. مرگ زودرس میآورد و برکت از بین میبرد. شاید بگویید دیگران این کار را میکنند. چرا برکت ما از بین میرود؟ به خاطر اینکه چوب تر و خشک با هم میسوزند. اما آن سه خصلتی که در آخرت برای کسانی که این کار را انجام میدهند، هست: خدا بد حساب میگیرد. خدا خشمگین میشود. جاودانگی در آتش جهنم. 6. یکی از مواردی که جنایت است و اگر اتفاق بیفتد برکت از بین میبرد، اسراف است برادرها. " قَالَ الصَّادِقُ عَلَیهِ السَّلَامُ: إِنَّ مَعَ الْإِسْرَافِ قِلَّةَ الْبَرَكَةِ؛ همراه با اسراف، برکت از بین میرود." 7. یکی از جنایاتی که اگر اتفاق بیفتد برکت از بین میرود این است که حقوق شرعی ادا نشود. روستاییهایی که کشاورز و دامدار هستند و روششان طبیعی است، نه صنعتی و ماشینی، باید زکات بدهند. خمس باید پرداخت شود: حضرت رسول (ص) می فرمایند:" إِذَا مَنَعُوا الزَّكَاةَ مَنَعَتِ الْأَرْضُ بَرَكَتَهَا مِنَ الزَّرْعِ وَ الثِّمَارِ وَ الْمَعَادِنِ كُلَّهَا؛ اگر زکات را پرداخت نکنند، زمین برکتش را از کشاورزی و میوه ها و معادن بر می دارد" .یعنی: اگر خمس و زکات منع شد برکت از اموال میرود. نه زمین آن چنان که شایسته است و نه آسمان که آن چنان که بایسته است و نه درختان، برکت نخواهند داشت. 8. یکی دیگر از جنایات، این است که حق و حقوق مسلمین منع شود: حضرت رسول (ص) فرمودند:" مَن حَبَسَ مِن أخِیهِ شَیئاً مِن حَقِّهِ حَرَّمَ اللهُ عَلَیهِ بَرَکَةَ الرِّزقِ؛ هركس چیزی از حقّ برادر مسلمانش را نگه دارد و به او ندهد، خداوند برکت روزی را بر او حرام میسازد" یعنی: کسی که حقوق برادر دینیاش را ندهد از برکت محروم است. حقوق برادران دینی چند تا است؟ سه تا است. شما میدانید چیست؟ نمیدانید و میگویید چرا کاسه چه کنم چه کنم به دستم است. بدهید تا نباشد. بدهید تا برکت در زندگی شما باشد. خداوند فرموده است: من جامعه ایمانی را اینطور اداره میکنم. خودت را با جوامع دیگر مقایسه نکن. یا اهل ایمان هستی یا اهل ایمان نیستی. اگر هستی اینطور اداره میکند. 9. غش با مسلمانها. حضرت رسول (ص) فرمودند:" مَن غَشَّ أخَاهُ المُسلِمَ نَزَعَ اللهُ عَنهُ بَرَکَةَ رِزقِه؛ اگر کسی در معاملات و تعاملاتش با برادران ایمانیاش، غش در معامله بکند برکت از رزق او رفع می-شود." آب را درون شیر نمیریزند؛ بلکه شیر را در آب میریزند. خداوند برکت را برداشته است. مرغ کیلویی هشت هزار تومان است، نه آبی که در مرغ هست. مرغ را آب میزنند. این آب است. نمیشود. شیرینی کیلویی بیست هزار تومان است، نه جعبه شیرینی. اینها ظرائفی است که امت رعایت نمیکند. فرموده است که برکت جامعه ایمانی را بر اساس تقوا میدهد. 10. خضوع در مقابل صاحبان قدرت. خداوند از این کار بسیار بدش میآید. امام صادق علیه السلام میفرماید: " أَنَّهُ مَنْ خَضَعَ لِصَاحِبِ سُلْطَانِ الدُّنْيَا أَوْ مَنْ يُخَالِفُهُ فِي دِينِهِ طَلَباً لِمَا فِي يَدَيْهِ مِنْ دُنْيَاهُ أَخْمَلَهُ اللهُ وَ مَقَّتَهُ عَلَيْهِ وَ وَكَلَهُ إِلَيْهِ فَإِنْ هُوَ غَلَبَ عَلَى شَيْءٍ مِنْ دُنْيَاهُ فَصَارَ إِلَيْهِ مِنْهُ شَيْءٌ نَزَعَ اللهُ الْبَرَكَةَ مِنْهُ؛ که هر کس برای سلطانی ستمگر یا برای کسی که در دین با او مخالف است برای طلب کردن آنچه دارد فروتنی نماید، خداوند او را گمنام کند و مورد غضبش قرار دهد و او را به خودش واگذارد، و اگر بر مقداری از دنیای سلطان غالب شود، و چیزی از آن به او برسد، خداوند برکت را از او سلب کند"یعنی: کسی که خودش را در مقابل مسؤولین و در مقابل کسی که با او در دینش مخالف است، خوار و کوچک کند و این کار او به خاطر دنیا باشد؛ یعنی بگوید چون او صاحب قدرت است ما خودمان را در مقابل او کوچک میکنیم تا یک چیزی به ما برسد، آن گاه است که خداوند با این آدم دشمن میشود. خداوند او را تحقیر میکند. خداوند دشمن آن آدم میشود و او را به خودش واگذار میکند. اگر هم چیزی و نصیبی از دنیا پیدا کرد قطعاً خداوند برکت را از این رابطه بر میدارد. مردم ایران این خصوصیت دوم را دارند. دیگران که میآیند در مقابل او ذلت پیدا میکنند. اسلام میفرماید از او جزیه بگیرد. اگر نمیتوانی جزیه بگیری این قدر هم در مقابل او ذلیل نباش. 11. یکی از اموری که باعث میشود برکت از بین برود دروغ است. حضرت رسول (ص) فرمودند:" اَلکِذبُ یَنقُصُ الرِّزقَ؛ نقصکننده برکت، دروغ گفتن است." قسم میخورد و میگوید چینی نیست. 12. فحش دادن به مسلمان. یک عده هستند که دهانشان فقط به فحش میچرخد. خود اینها هر کدام توضیح دارد. ما وقت نداریم توضیح بدهیم. ما فقط تیتروار میگوییم که مراقب باشید. امام صادق (ع) فرمودند:"مَنْ فَحُشَ عَلَى أَخِيهِ الْمُسْلِمِ نَزَعَ اللَّهُ مِنْهُ بَرَكَةَ رِزْقِهِ؛ کسی که به برادر مسلمانش فحاشی کند خداوند، برکت را از اموال او میبرد." 13. اگر مال حرام در زندگی کسی باشد برکت از زندگی او میرود. چیزی است که اشخاص چندان توجهی به آن نمیکنند. امام معصوم میفرماید: " إِنَّ الْحَرَامَ لَا يَنْمِي وَ إِنْ نَمَى لَا يُبَارَكُ لَهُ فِيهِ؛ حرام، رشد و نمو ندارد. اگر هم زیاد شد برکت ندارد." اگر مال حرام از بیت المال باشد ممکن است زیاد شود؛ ولی برکت ندارد. یعنی تداوم ندارد. 14. کفران نعمت: یکی از عوامل زائل شدن برکت، کفران نعمت است. "قَالَ عَلِیٌّ عَلَیهِ السَّلَامُ: سَبَبُ زَوَالِ النِّعَمِ اَلکُفرَانُ؛ سبب از بین رفتن نعمتها، کفران و ناسپاسی است." 15. دور بودن از دانشمندان دینی. جامعه ما با کارشناسهای دین، ارتباط ندارد. حضرت رسول (ص) فرمودند: " سَيَأْتِي زَمَانٌ عَلَى النَّاسِ يَفِرُّونَ مِنَ الْعُلَمَاءِ كَمَا يَفِرُّ الْغَنَمُ مِنَ الذِّئْبِ. فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ ابْتَلَاهُمُ اللهُ بِثَلَاثَةِ أَشْيَاءَ الْأَوَّلُ يَرْفَعُ الْبَرَكَةَ مِنْ أَمْوَالِهِمْ وَ الثَّانِي سَلَّطَ اللهُ عَلَيْهِمْ سُلْطَاناً جَائِراً وَ الثَّالِثُ يَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْيَا بِلَا إِيمَانٍ؛ زمانى بر امّت من خواهد آمد كه مردم از علماء گریزان شوند همان طورى كه گوسفند از گرگ گریزان است، خداوند چنین جامعه اى را به سه نوع عذاب مبتلا مى گرداند: 1 ـ بركت و رحمت خود را از اموال ایشان برمى دارد. 2 ـ حكمفرمائى ظالم و بى مروّت را بر آن ها مسلّط مى گرداند. 3 ـ هنگام مرگ و جان دادن، بى ایمان از این دنیا خواهند رفت." یعنی: زمانی بر مردم میرسد که از علما فرار می-کنند. منظور، عالم ربانی است. اگر اینطور شد یعنی مردم با کارشناس دین، ارتباط نداشتند خداوند سه بلا بر سر آنها میآورد. اول اینکه برکت را از رزق آنها میبرد. نگویید اروپاییها کارشناس دینی ندارند؛ ولی وضعشان خوب است. گفتم که فرمول جامعه ایمانی با جامعه غیر ایمانی تفاوت دارد. این مطلب به استناد قرآن بود. خود قرآن میگوید فرمول زندگی اهل ایمان، تقوا است. تقوا با این چیزهایی است که من گفتم. سپس میفرماید: سطان ستمکار را بر آنها مسلط میکند و آنها از دنیا خارج میشوند در حالی که ایمان ندارند. 16. تعلم علم از روی ریا. 17. قضاوت به ظلم. نه اینکه حتماً قاضی باشید تا این مورد محقق شود. شما را بردهاند که کدخدامنشی کنید و یک ماجرایی را حل کنید. اولاً نپذیرید. ثانیاً اگر پذیرفتید رفاقتها را لحاظ نکنید. اگر لحاظ کنید قضاوت به ظلم بوده است. 18. خفیف قرار دادن نماز. استخفاف به نماز یعنی اینکه شما نماز را با امور دیگر مقایسه کنید و در مقایسه با آنها، نماز را به عقب بیندازید. آن شهید گفت: به نماز نگویید کار دارم. به کار بگویید نماز دارم. اگر گفتید کار دارم یا درس دارم یا تجارت دارم استخفاف نماز است. استخفاف به نماز یعنی اینکه اگر نماز در مقایسه با چیزی قرار گرفت، آن چیز را مقدم کنید. 19. سؤال کردن و درخواست از مردم. " قَالَ رَسُولُ اللهِ: مَا فَتَحَ رَجُلٌ بَابَ مَسأَلَةٍ يُريدُ بِهَا كَثرَةً إِلَّا زَادَهُ اللهُ تَعَالَى بِهَا قَلَّةً؛ هرگز کسی درِ درخواست را به قصد افزایش مال نگشود مگر اینکه خداوند به سبب این درخواست، برکت را از بین میبرد". یعنی سؤال کردن و درخواست کردن مالی از مردم به جهت اینکه مال زیاد شود برکت را از بین میبرد. اگر این عوامل را از بین ببرد سال ما، سال پر خیر و برکتی خواهد بود.