بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمِینَ یا رَبَّ العالَمینَ حضرت امام زین العابدین در دعای مکارم الاخلاق از حضرت حق درخواست کردند: «وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ» یعنی: همه عمرم را در آن مسیری قرار بده که مرا به خاطرش خلق کردی. نکتهای که از این عبادت به دست میآمد این بود که خلقت انسان دارای هدف است. عرض کردیم که آنچه را خدا به عنوان هدف تعیین کرده به دو بخش تقسیم میشود؛ اهداف مقدماتی و اهداف نهایی. در باب اهداف مقدماتی، یک بحث امتحان و ابتلاء و آزمون را مطرح کردیم. عرض کردم که در بحثهای مهدویت، یکی از وجوه غیبت امام زمان را امتحان میدانند. برای توضیح مطلب، اینطور شروع کردیم که در غیبت امام، سه نوع روایت وجود دارد. نوع اول از روایات این بود که دینداری در آخر الزمان، کار بسیار سختی است. دینداری در آخر الزمان، جنبه فردی پیدا میکند. یعنی ممکن است شخصی، اهل و عیال داشته باشد و خودش ایمان داشته باشد و بقیه نداشته باشند. روزی هم که ازدواج کرده، همسرش مؤمنه بوده؛ ولی عوض شده است. دنیا است و انسانها عوض میشوند. گاهی زن و فرزند اشکال هم نمیکنند. می-گویند هر کسی آزاد است و باید به اندیشه یکدیگر احترام بگذاریم. این جمله پر از دغلکاری است. گاهی هم میگویند تو نباید نماز بخوانی که آبروی ما را میبری. یک زمانی در این مملکت مردم وقتی میخواستند حجابشان را حفظ کنند باید در خانههایشان مخفی میشدند. حضرت جواد علیه السلام میفرماید: «إِذَا مَاتَ ابْنِي عَلِيٌّ بَدَا سِرَاجٌ بَعْدَهُ ثُمَّ خَفِيَ فَوَيْلٌ لِلْمُرْتَابِ وَ طُوبَى لِلْغَرِيبِ الْفَارِّ بِدِينِهِ» یعنی: بعد از اینکه پسرم علی الهادی فوت کند، چراغ دیگری روشن میشود؛ یعنی وجود نازنین امام عسکری. سپس آن نور پنهان میشود. نور که پنهان شد وای به حال کسی که شک کرد و خوشا به حال کسی که غریبانه دینداری کرد. بنابراین در زمان غیبت امام زمان، کار به جایی میرسد که مؤمنین باید غریبانه زندگی کنند. مثل امامشان حضرت حجت که ایشان هم غریبانه زندگی میکند. امام صادق حدیثی دارند که بسیار عجیب است. ایشان میفرماید اگر در جایی وارد شدی و تو را نشناختند ناراحت نشو. خوشحال باش. اگر وارد شدی و از تو سؤال نکردند ناراحت نشو. باید از شهرت فرار کرد. باید در غربت زندگی کرد. ظاهراً راه حفظ دین همین است و راه دیگری وجود ندارد. در حدیث از ساحت مقدس امام صادق است که میفرمایند: دینداری در آخر الزمان مثل کندن خار درخت قتاد با دست است. درخت قتاد، خارهای درشتی دارد. امام میفرماید: «إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ» یعنی: صاحب این امرِ ولایت و امامت، غیبتی دارد. کسی که در این زمان، دین خودش را حفظ کند مثل این است که با دستش بخواهد خارهای درخت قتاد را قطع کند. بعد امام با دستشان نشان دادند به چه شکل را میفرمایند و بعد فرمودند: «فَأَيُّكُمْ يُمْسِكُ شَوْكَ الْقَتَادِ بِيَدِهِ» یعنی: کدام یک از شما میتواند با دستش این خارها را بتراشد؟ بعد فرمودند: «إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ» یعنی: برای صاحب این امر، غیبتی هست. تقوای الهی پیشه کنید و به دین خودتان باقی بمانید. این ضرب المثل در زبان عربی حکایت از کارهای سخت و نشدنی دارد. یکی از ویژگیهای آخر الزمان، بی دین شدنِ ناخودآگاه است. ناخودآگاه به این معنا که به آن توجه ندارید. میگویند اگر قورباغهای را در آبی بیندازند که هفتاد درجه است، میمیرد. ولی وقتی در آب معمولی انداخته شود و یک درجه یک درجه حرارتش را زیاد کنند تا هفتاد درجه را هم تحمل میکند. چون تغییرات، تدریجی است. تغییرات بی دینی هم در کشور ما تدریجی است. تدریجی که باشد آدمها نمیفهمند ولی تغییر کردهاند. به همین دلیل است که میگویند وقتی امام زمان میآید مردم تصور می-کنند که امام دین جدیدی را آورده است. امام باقر فرمود: «لَتُمَحَّصُنَّ يَا شِيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ تَمْحِيصَ الْكُحْلِ فِي الْعَيْنِ وَ إِنَّ صَاحِبَ الْعَيْنِ يَدْرِي مَتَى يَقَعَ الْكُحْلُ فِي عَيْنِهِ وَ لَا يَعْلَمُ مَتَى يَخْرُجُ مِنْهَا وَ كَذَلِكَ يُصْبِحُ الرَّجُلُ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنْ أَمْرِنَا وَ يُمْسِي وَ قَدْ خَرَجَ مِنْهَا وَ يُمْسِي عَلَى شَرِيعَةٍ مِنْ أَمْرِنَا وَ يُصْبِحُ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْهَا» یعنی: ای پیروان آل رسول! قطعاً برای پاک شدن مورد امتحان قرار می-گیرید، نظیر پاک شدن سورمه در چشم. کسانی که سورمه میکشند میفهمند چه زمانی سورمه را کشیدهاند؛ ولی پاک شدن سورمه از چشم را نمیفهمند. آدمها اینطور هستند. بر حکمی از دستورهای ما صبح میکنند و همان روز را به شب میرسانند در حالی که همان حکم را عمل نمیکنند و در یک مقطع زمانی روز را به شب میرسانند در حالی که طرفدار حکم ما هستند ولی وقتی به صبح میرسند از آن حکم خارج شدهاند. رسول خدا میفرماید وجود افراد دیندار در آخر الزمان مثل کبریت احمر یعنی گوگرد سرخ است. گوگرد سرخ، ضرب المثل برای حقیقتی است که کمیاب باشد. از رسول گرامی است: «إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ إِمَامُ أُمَّتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْهَا مِنْ بَعْدِي وَ مِنْ وُلْدِهِ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الَّذِي يَمْلَأُ اللهُ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً إِنَّ الثَّابِتِينَ عَلَى الْقَوْلِ بِهِ فِي زَمَانِ غَيْبَتِهِ لَأَعَزُّ مِنَ الْكِبْرِيتِ الْأَحْمَرِ » یعنی: حضرت علی ابن ابی طالب، پیشوای امت من است و این پیشوایی از باب جانشینیِ من است، نه از باب انتخابات مردم. آن قیامکنندهای که همه منتظر او هستند از فرزندان علی ابن ابی طالب است. خداوند به واسطه او زمین را پر از عدل و داد میکند همچنان که پیش از او پر از ظلم است و جور. به آن خدایی که من را به بشارت مبعوث کرد سوگند که ثابتقدمان در زمان غیبت کبری بر ولایت امام زمان، عزیزتر از گوگرد سرخ هستند. ما یک دسته از روایات را داریم که میفرماید: هر آنچه که در امتهای گذشته اتفاق افتاده است عیناً در امت پیغمبر خاتم هم اتفاق میافتد. اگر در امتهای گذشته مردم مجبور شدند به سوراخ تمساح بروند برای این امت هم اتفاق میافتد. یکی از اتفاقهایی که در امتهای گذشته افتاده، اصحاب کهف است. یعنی دینداری به شکل اصحاب کهف در این دوره اتفاق میافتد. حضرت امام زین العابدین میفرماید: «مَنْ ثَبَتَ عَلَى مُوَالاتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ» یعنی: کسی که در دوران غیبت امام عصر علیه السلام بر پیروی از ما ثابت باشد، خداوند به او ثواب هزار شهید در جنگ بدر و احد را میدهد. در جنگ بدر، دشمن هزار نفر بود و مؤمنین سیصد نفر. آن هزار نفر تا بُن دندان مسلح هستند و این طرف فقط هشت نفر اسب داشتند. کل سپاه اسلام در جنگ بدر، سیصد نفر بوده است. امام میفرماید کسی که موالات اهل بیت را در دوره غیبت کبری داشته باشد معادل هزار شهید جنگ بدر و احد است. پیامبر نشسته بودند. اصحابشان دور ایشان بودند. پیامبر آرزو میکند: «اللَّهُمَّ لَقِّنِي إِخْوَانِي». دو بار این جمله را فرمود که برادران من را به ملاقات من برسان. اصحاب به پیامبر گفتند: مگر ما برادران شما نیستیم؟ پیامبر فرمود: «إِنَّكُمْ أَصْحَابِي وَ إِخْوَانِي قَوْمٌ مِنْ آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا بِي وَ لَمْ يَرَوْنِي لَقَدْ عَرَّفَنِيهِمُ اللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُخْرِجَهُمْ مِنْ أَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ أَرْحَامِ أُمَّهَاتِهِمْ» یعنی: شما اصحاب من هستید. برادران من طایفهای هستند که در آخر الزمان میآیند. به من ایمان آوردهاند در حالی که من را ندیدهاند. خداوند اسم آنها و اسم پدر و مادرهایشان را به من گفته است. پیش از اینکه نطفهشان منعقد بشود و به دنیا بیایند من میدانم برادران من چه کسانی هستند. سپس پیامبر میفرماید: «لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِيَّةً عَلَى دِينِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ كَالْقَابِضِ عَلَى جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الدُّجَى يُنْجِيهِمُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ» یعنی: اینها کسانی هستند که بقاء و ثباتشان بر دین شدیدتر و مستحکمتر از کندن خار درخت قتاد در شب تاریک است. یا از نگه دارنده آتش درخت غضا سختتر هستند. درخت غضا، چوبی است که آتش را در خود بیشتر نگه میدارد. بعد حضرت میفرماید: اینها چراغهای روشنکننده تاریکیها هستند. خداوند این-ها را از هر فتنه تیره و تاریک نجات میدهد. در حدیث دیگر وجود نازنین رسول خدا به امیر المؤمنین میفرماید: «يَا عَلِيُّ! وَ اعْلَمْ أَنَّ أَعْجَبَ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمَهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وَ حَجَبَتْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاضٍ» یعنی: یا علی! بدان که شگفتانگیزترینِ مردم از حیث ایمان و بزرگوارترین آنها از نظر یقین، طایفهای هستند که در آخر الزمان و در دوره غیبت کبری هستند. اینها من را ندیدهاند. حجتهای الهی از اینها در حجاب بودهاند؛ ولی به سبب سیاهی روی سفیدی ایمان آوردهاند. یعنی به واسطه قرآن و روایات ایمان آوردهاند که با مرکب سیاه روی کاغذهای سفید نوشته شده است. کسی برای آنها معجزه نکرده است. کسی را ندیدهاند که از او کرامتی سر زده باشد؛ ولی قال الباقر و قال الصادق شنیدهاند. مؤمن حقیقی هستند. مؤمن حقیقی برای اهل بیت، اهمیت بسیاری دارد. وقتی وجود نازنین حضرت ختمیمرتبت از امام زمان یاد میکند میفرماید: «طُوبَى لِلصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ طُوبَى لِلْمُقِیمِنَ عَلَى مَحَبَّتِهِمْ أُولَئِكَ وَصَفَهُمْ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ قَالَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» یعنی: خوشا به حال کسانی که در دوره غیبت، صبرکننده هستند. خوشا به حال کسانی که محبت اهل بیت در دلشان ریشه کرده. اینها همان کسانی هستند که خداوند در قرآنش آنها را توصیف کرده به اینکه اینها کسانی هستند که به غیب ایمان دارند. جناب علی ابن جعفر فرزند بزرگوار امام صادق است. زمانی که پیرمرد نود ساله بود در مقابل حضرت جواد الائمه هفت ساله تمامقد میایستاد. او امام را میشناسد. از برادرشان موسی ابن جعفر نقل کرده-اند که ایشان فرمودهاند: «إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِي أَدْيَانِكُمْ لَا يُزِيلَنَّكُمْ أَحَدٌ عَنْهَا يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ» یعنی: زمانی که پنجمین فرزند از نسل هفتمین امام غایب شد، خدا را در دینداریتان لحاظ کنید. از خدا بخواهید دینتان را حفظ کند. نشود که مردم شما را از دین برگردانند. یعنی: پسرکم! برای امام دوازدهم غیبتی وجود دارد که حتمی است. این غیبت آن قدر طولانی میشود که کسانی که قائل به امامت این آقا بودند از امامت او بر میگردند؛ چون این غیبت، یک امتحان است. یک ابتلا است از ناحیه خداوند عز و جل که به واسطه این موضوع، آفریدهها را امتحان میکند.