يکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۰
کد مطلب : 1065
جلسات هفتگی صبحهای جمعه

مکارم اخلاق ، جلسه ۶۱

حسینیه آیت الله علوی تهرانی
سخنران : استاد علوی تهرانی
مکارم اخلاق ، جلسه ۶۱
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
اَلحَمدُ لِلهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمِینَ یا رَبَّ العالَمینَ
در توضیح این فقره از دعای حضرت امام زین العابدین بودیم: «وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ» یعنی: شبانه‌‌روزِ ایام عمر من را در مسیری قرار بده که تو من را برای آن خلق کرده‌‌ای. این فقره یعنی حضرت برای خلقت، هدف یا اهدافی قائل هستند و می‌‌خواهند در مسیر آن اهداف باشند. معلوم می‌‌شود گاهی اوقات زندگی انسان به شکلی دچار روزمرّگی می‌‌شود که اصلاً احساس نمی‌‌کند که از مسیر خارج شده است و احساس نمی‌‌کند مسیر را اشتباه می‌‌رود. بسیار خطرناک است که انسان در پایان عمر بفهمد زندگی را باخته است. برای اینکه انسان بفهمد در مسیر هست یا نه، باید اهداف خلقت را بشناسد. اهداف خلقت را به دو بخش تقسیم کردیم:
• اهداف مقدّمی؛
• اهداف غایی.
اهداف مقدّمی، اهدافی است که باید از پس آنها برآمد ولی نباید در آنها توقف کرد. سه هدف مقدّمی را از منابع دینی بیان کردیم:
1. آزمون و امتحان.
2. علم و معرفت.
3. عبادت.
همه تصور می‌‌کنند اگر ﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ﴾ را انجام بدهند، کار تمام است. نخیر. این تازه سومین هدف مقدّمی است. انسان مسلمان باید برنامه داشته باشد. بدون برنامه نمی‌‌شود زندگی کرد.
چرا ما را در این بوته آزمایش قرار می‌‌دهند؟ برای پاسخ به این سؤال می‌‌گوییم: انسان‌‌ها دو دسته هستند:
• برخی‌‌ها در باب کمال و معرفت، از وضع موجود زندگیشان راضی هستند و حتی دچار غرور و عُجب می‌‌شوند. اینها از خود نماز و روزه لذت می‌‌برند، نه از آثار و نتایج نماز و روزه. این گروه دچار غفلت می‌‌شوند.
• برخی‌‌ها متمرّد و در مسیر عصیان هستند. اینها نیز دچار غرور می‌‌شوند. چون خداوند آنها را در زندگی، پیشرفت داده است و زندگیشان رنگ و لعاب پیدا دارد. اینها باورشان می‌‌شود که توانسته‌‌اند خواسته خودشان را بر خواسته خدا تفوّق بدهند و بر خدا پیروز شده‌‌اند. اینها دچار مکر الهی هستند. مکر الهی، یک امر واقعی است. در سوره مبارکه رعد آیه 42 می‌‌فرماید: ﴿فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَميعاً﴾ یعنی: همه مکرها از آنِ خداست. مکر خدا برای دشمنان و کسانی است که تمرّد می‌‌کنند.
پس کسانی که در مسیر هستند دچار غفلت می‌‌شوند و کسانی که تمرد می‌‌کنند مبتلا به مکر می-شوند. اما مکر خدا به چه معنایی است؟ وقتی انسان با کسی دشمنی می‌‌کند این دشمنی را به صورت یک عمل نشان می‌‌دهد و مثلاً موجب ورشکستگی آن شخص می‌‌شود. اما خداوند کاری نمی‌‌کند. بلکه با همان کاری که دشمن انجام داده و فکر می‌‌کند که آن کار، عین سعادت است، او را ضربه‌‌فنی می‌‌کند.
انسان‌‌ها در مسیر مکر و غفلت دچار ابتلا و آزمون می‌‌شوند. حال باید دید ابزار این ابتلا آزمون از دیدگاه قرآن و منابع دینی چیست. یکی از ابزارهای آزمون، نعمت است. نعمت‌‌های الهی مطلق نیستند؛ بلکه مشروط هستند. یعنی در کنار هر نعمت و بلایی که می‌‌آید یک مسئولیتی هم هست. کسانی که دچار غفلت می‌‌شوند این مسئولیت را نمی‌‌فهمند. به همین دلیل از پس هیچکدام از مسئولیت‌‌ها برنمی‌‌آیند.
در سوره مبارکه انبیاء آیه 35 می‌‌فرماید: ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ﴾ یعنی: هر موجود زنده‌‌ای، چشنده مرگ است و همه شما موجودات زنده را با شر و خیر امتحان می‌‌کنیم که از باب آزمون است و شما به سوی ما بازمی‌‌گردید. امتحان الهی، عمومیّت و کلیّت دارد. یکی از اسباب امتحان، خیر و شر است. یعنی مسیر زندگی را طوری قرار می‌‌دهند که راحتی یا ناراحتی در آن باشد و شما را با آن امتحان می‌‌کنند. آیه می‌‌فرماید شما به سوی ما برمی‌‌گردید. منظور این است که به سوی ما برمی‌‌گردید تا ببینیم درست کار کرده‌‌اید یا نه. پس مسئولیت وجود دارد.
آسان‌‌ترین و رایج‌‌ترین نعمتی که خدا در اختیار عموم موجودات قرار داده است، خوردن است. همین خوردن، مسئولیت‌‌هایی را در کنار خود دارد. رهبران آسمانی ما در باب خوردن می‌‌گویند شما انسان هستید. مثل حیوان نباشید. در سوره مبارکه محمد آیه 12 می‌‌فرماید حیوان بی‌‌ملاحظه می‌‌خورد؛ ولی انسان باید ملاحظه داشته باشد. آیه می‌‌فرماید: ﴿وَ الَّذينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ﴾ یعنی: کسانی که کفر ورزیدند و انکار کردند، اهل خورد و خوراک هستند. اینها می‌‌خورند همانطور که حیوانات می‌‌خورند. یعنی می‌‌خورد که شکمش پر شود. کاری به حلال و حرامش ندارد. اگر کسی خورد و مسئولیت خوردن را انجام نداد، مانند حیوانات خورده است.
امیر المؤمنین در نهج البلاغه نامه‌‌ای به عثمان بن حنیف دارد و می‌‌فرماید: «فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ» یعنی: من خلق نشده‌‌ام که مشغول خوردن پاکیزه‌‌ها باشم. ما اولین حرفی که می‌‌زنیم این است که مگر دنیا را خلق نکرده‌‌اند که ما استفاده کنیم؟ حضرت می‌‌فرماید «فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا» یعنی: من را خلق نکرده‌‌اند که مشغول خوردن طیبات باشم مانند چهارپایان که یا در طویله بسته شده‌‌اند و تمام اهتمامشان این است که در آخورشان چیست تا همان را بخورند و یا به چرا فرستاده شده‌‌اند و رها شده‌‌اند و اشتغالشان این است که خاک را زیر و رو کنند و یک چیزی بخورند و از آن چیزی که برای آن خلق شده‌‌اند غافل باشند.
حضرت در حدیث دیگری می‌‌فرماید: «اعْقِلْ ذَلِكَ فَإِنَّ الْمِثْلَ دَلِيلٌ عَلَى شِبْهِهِ إِنَّ الْبَهَائِمَ هَمُّهَا بُطُونُهَا» یعنی: در این مطلب تعقل کنید. وقتی شما را به یک چیزی تشبیه می‌‌کنند یعنی یک شباهتی وجود دارد. تمام تلاش چهارپایان در دایره شکمشان است. حضرت می‌‌خواهد بگوید همه همّ تو، شکم تو نباشد.
در سوره مبارکه اعراف آیه 31 می‌‌فرماید بخورید؛ ولی اسراف نکنید: ﴿كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا﴾. اسراف نکردن اولین مسئولیت خوردن است.
دومین مسئولیت خوردن، رعایت تقواست. در سوره مبارکه انفال آیه 69 می‌‌فرماید: ﴿فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحيمٌ﴾ یعنی: از آنچه به دست آورده‌‌اید به شرط اینکه حلال باشد و طیب بخورید. سپس تقوای الهی پیشه کنید.
سومین مسئولیت، شکرگزاری است. در سوره مبارکه نحل آیه 114 می‌‌فرماید: ﴿فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ﴾ یعنی: از آنچه خداوند به صورت حلال و طیب به شما عنایت کرده است بخورید و شاکر نعمت‌‌های الهی باشید.
مسئولیت چهارم، عدم تجاوز از حدود الهی است. در سوره مبارکه طه آیه 81 می‌‌فرماید: ﴿كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فيهِ‏﴾ یعنی: از بهترین‌‌ها و پاکیزه‌‌هایی که به شما داده‌‌ایم بخورید ولی طغیان نکنید.
پنجمین مسئولیت، کمک به تهیدست است. در سوره مبارکه حج آیه 28 می‌‌فرماید: ﴿فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقيرَ﴾ یعنی: از آن روزی‌‌ای که به شما دادیم بخورید ولی تهیدست را هم اطعام کنید. اطعام کنید یعنی سفره بینداز و او را به سفره خودت دعوت کنید. مردم سر سفره همدیگر را می‌‌بینند. همین دیدن، ایجاد مودت می‌‌کند. دیدن ایجاد حرمت می‌‌کند.
یکی دیگر از مسئولیت‌‌های خوردن، عمل صالح است. در سوره مبارکه مؤمنون آیه 51 می‌‌فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَليمٌ﴾ یعنی: ای پیامبران؛ از خوردنی‌‌های طیب و پاکیزه بخورید و عمل صالح انجام بدهید که من به آنچه انجام می‌‌دهید آگاه هستم.
هفتمین مسئولیت, عدم تبعیت از شیطان است. در سوره مبارکه بقره آیه 168 می‌‌فرماید: ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ﴾ یعنی: از آنچه در زمین است و حلال و طیب است بخورید ولی از گام‌‌های شیطان پیروی نکنید که او یک دشمن آشکار برای شماست.
هشتمین مسئولیت خوردن، فساد نکردن است. در سوره مبارکه بقره آیه 60 می‌‌فرماید: ﴿كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ﴾ یعنی: از روزی‌‌های خدا بخورید و بیاشامید اما تبهکارانه در روی زمین فساد نکنید.
نهمین مسئولیت در سوره مبارکه انعام آیه 118 بیان شده است: ﴿فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ﴾ یعنی: از هر آنچه نام خدا بر آن برده شده است، بخورید.
نه مسئولیت برای خوردن بیان کردیم. چند موردش را انجام داده‌‌اید؟ آزمون ما همین است. هر روز ما را سه وعده امتحان می‌‌کند. صبحانه و ناهار و شام. این آسان‌‌ترین نعمتی است که در اختیار ما هست. برای اینکه بتوانیم آزمون الهی در باب نعمت را پشت سر بگذاریم، باید نعمت‌‌شناس باشیم. در سجده زیارت عاشورا می‌‌گوییم «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي». پس مصیبت هم نعمت است. شما می‌‌خواهید آن را جزء شر قرار بدهید؟ دختر در خانه می‌‌ماند و شوهر نمی‌‌کند. نعمت است یا مصیبت؟ خداوند اولاد می-دهد ولی ناقص است. نعمت است یا نقمت؟ اول باید نعمت‌‌شناس باشیم. اولین گام نعمت‌‌شناسی، دنیاشناسی است. گام دوم این است که ببینیم مواجهه رهبران آسمانی ما با دنیا چگونه بوده است.
یکی از سخت‌‌ترین نعمت‌‌هایی که به دست هر کسی هم نمی‌‌رسد، حکومت و پست و مقام است. حضرت امیر المؤمنین به اشعث بن قیس حاکم آذربایجان در نامه پنجم نهج البلاغه اینطور نوشتند: «وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ‏» یعنی: این پستی که به تو داده‌‌ام راهی برای به دست آوردن نان و آب نیست که مثلاً در فلان مسئولیت قرار داری و می‌‌توانی پولدارها را پیدا کنی و فقط هم با همان‌‌ها مراوده پیدا کنی. سپس می‌‌فرماید: «وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَفْتَاتَ فِي رَعِيَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِيقَةٍ وَ فِي يَدَيْكَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللهِ [تَعَالَى‏] عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَيَّ وَ لَعَلِّي أَلَّا أَكُونَ شَرَّ وُلَاتِكَ لَكَ وَ السَّلَام» یعنی: این پست، امانت است. تو نسبت به مافوقت مسئول هستی. باید به من جواب بدهی. تو حق نداری در مقابل رعیت استبداد داشته باشی این پول‌‌هایی که در اختیار توست برای خداست. وثیقه و امانت است. آن را به مخاطره نیندازد. تو نگهبان هستی تا آن را به من تحویل بدهی. درست عمل کن تا من که مافوق تو هستم، بدترین زمام‌‌دار برای تو نباشم. یعنی من مو را از ماست می‌‌کشم.
به ما دستور داده‌‌اند که در حکومت باید دو چیز را رعایت کرد. اگر به کسی گفتند تو از فردا مسئول فلان جا هستی باید دو چیز را رعایت کند البته اگر هوای نفسش به او اجازه داد.
1.‌‌ باید ببیند شایسته آن کار هست یا نه. شایسته‌‌سالای در هیچ جای دنیا یک مکانیزم بیرونی ندارد. مکانیزمش درونی است. یعنی باید به خدا اعتقاد داشته باشی تا بفهمی برای این کار ساخته شده‌‌ای یا نه. «قَالَ رَسُولُ اللهِ: مَن تَقَدَّمَ عَلَى قَومٍ مِنَ المُسلِمِينَ وَ هُوَ يَرَى أَنَّ فِيهِم مَن هُوَ أَفضَلُ مِنهُ، فَقَد خَانَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ المُسلِمِينَ» یعنی: کسی که خودش را در پذیرش پست جلوتر از بقیه قرار بدهد در حالیکه می‌‌داند در میان مسلمانان بهتر از او وجود دارد، به خدا و پیغمبر و مسلمانان خیانت کرده است. حضرت صادق علیه السلام می‌‌فرماید: «مَنْ دَعَا النَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ مُبْتَدِعٌ ضَالٌّ» یعنی: کسی که شغلی را می‌‌پذیرد و مردم را به سوی خودش دعوت می‌‌کند یعنی حقوقی را که وضع می‌‌کند به مردم تحمیل کند، اگر بداند در میان مردم کسی هست که از او بالاتر باشد، او بدعت‌‌گزار و گمراه است.
2.‌‌ انسانی که می‌‌خواهد پستی را بپذیرد باید به خودش نگاه کند و ببیند می‌‌تواند اقامه حق و دفع باطل بکند یا نه. ابن عباس می‌‌گوید در خدمت حضرت امیر بودم و خودمان را برای جنگ صفین آماده می‌‌کردیم. دیدم حضرت کفشش را وصله می‌‌کند. حضرت از من پرسید: این کفش چقدر می‌‌ارزد؟ گفتم: هیچ. حضرت فرمود: «وَ اللهِ لَهِیَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِن إِمرَتِکُم إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا» یعنی: به خدا قسم این کفش بی‌‌ارزش از حکومت بر شما برایم محبوب‌‌تر است مگر اینکه دو کار بکنم؛ حقی را اقامه بکنم یا باطلی را دفع کنم.
بالاترین نعمت، نعمت وجود امام زمان علیه السلام است. از پس این نعمت چطور برمی‌‌آییم؟ ما در آزمون هستیم و مرتباً شکست می‌‌خوریم. بعد هم می‌‌گوییم چرا به قرب خدا نمی‌‌رسیم. باید نعمت‌‌شناس بود. برای اینکه نعمت‌‌شناس باشیم باید دنیاشناس باشیم. نعمت‌‌شناسی، مسئولیت را در پی دارد. باید بدانیم تا بفهمیم کجا باید صابر باشیم و کجا باید راضی و تسلیم باشیم و کجا باید شاکر باشیم. این سه مورد، مسئولیت است.
 
https://fares.ir/vdcd.90f2yt0zka26y.html
نام شما
آدرس ايميل شما