بسم الله الرحمن الرحیم
اَلحَمدُ لِلهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمِینَ یا رَبَّ العالَمینَ
در توضیح درخواست حضرت زین العابدین در دعای شریف مکارم از حق تعالی بودیم که درخواست کردند: عمر مرا در مسیری قرار بده که مرا برای آن خلق کردهای. یعنی طوری زندگی کنم که هدف زندگی و آفرینش من استیفاء شود. گفتیم بخشی از اهداف آفرینش، مقدّمی هستند و یک مورد را مفصلاً توضیح دادیم که بحث آزمون و ابتلاء و ابزار آن بود. مورد دوم، بحث معرفت است. گفتیم ما را خلق کردند تا به معرفت خدا برسیم.
لزوم معرفت خداوند در حدیث قدسی نیز آمده است: «کُنْتُ کَنزاً مَخفّیاً فَاَحبَبْتُ اَن اُعْرَفَ فَخَلَقْتُ الخَلقَ لِکَی اُعرَفَ» یعنی: من یک گنج مخفی بودم. دوست داشتم شناخته شوم. پس خلایق را خلق کردم تا شناخته شوم. خداوند نمیفرماید احتیاج داشتم شناخته شوم. این دوست داشتن به منشأ خلقت که بر اساس محبت است، برمیگردد.
اینکه به شناخت برسیم یا نرسیم به خود ما برمیگردد. اگر انسان بخواهد بگوید من انسان هستم، باید ظرف انسانیتش را پر کرده باشد. یعنی باید به هدف خلقتش رسیده باشد. وقتی ماشین میخرید برای این است که با آن جابهجا شوید. هیچکس را نمیبینید ماشین بخرد و از آن به جای گلخانه یا انباری استفاده کند؛ چون عقلا او را مذمت میکنند. ما را خلق کردند تا به معرفت برسیم، ولی مشغول کار دیگری هستیم. به ما دستور دادهاند خدا را بشناسیم؛ ولی ما از قرآن فقط دستور نماز را میگیریم ﴿أقِم الصلاة﴾. چون به نظر میآید که نماز آسانترین کار است در حالیکه سختترین کار است. در حدیث آمده است اگر نماز را قبول کنند، همه چیز را قبول میکنند. نماز یک ظاهر دارد که ما انجام میدهیم و یک حقیقتی دارد که امام زمان انجام میدهد در حالی که ما مأمور به آن نماز حقیقی هستیم. ﴿تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ﴾. نماز کدام یک از ما اینگونه است؟ این حقیقت نماز است که ﴿أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي﴾ یعنی: نماز بخوان تا یاد من باشد.
در تمام آیات میفرماید معرفت خدا علاوه بر اینکه هدف خلقت است و اگر تو به این هدف خلقت نرسی یعنی به مقام انسانیت نرسیدی، لزوم نیز دارد. یعنی واجب است. واجب آن عملی است که اگر ترک شود، عِقاب دارد. چند آیه را برای شما میخوانم:
• در سوره مبارکه بقره آیه 209 میفرماید: ﴿فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ یعنی: بدانید که الله دارای دو صفت عزیز و حکیم است. عزیز یعنی شکستناپذیر و حکیم یعنی کسی که کار عبث انجام نمی-دهد.
• در سوره مبارکه بقره آیه 223 میفرماید: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ﴾ یعنی: همه شما بدانید که حتماً خدا را ملاقات میکنید. اعلموا فعل امر است و فعل امر دلالت بر وجوب دارد.
• سومین آیهای که به آن عمل نمیکنیم، آیه 231 از سوره مبارکه بقره است: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾ یعنی: حتماً بدانید، واجب است بدانید که خدا به هر چیزی علم دارد.
• در سوره مبارکه بقره آیه 233 میفرماید: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ یعنی: بدانید خداوند به هر کاری که انجام میدهید آگاه است. در ذهن خودت نقشهای را طراحی میکنی و راجع به آن با هیچکس حرف نمیزنی؛ ولی خداوند همه را میداند. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر کسی در ذهن خودش آرزو کند که کاش فردا فلان کالا گران شود تا او سود خوبی ببرد، عمل چهل سالش باطل میشود.
• در سوره مبارکه بقره آیه 235 میفرماید: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ﴾ یعنی: خداوند میداند درون شما چه میگذرد.
• در سوره مبارکه بقره آیه 235 میفرماید: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾.
• در سوره مبارکه بقره آیه 244 میفرماید: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾.
• در سوره مبارکه بقره آیه 267 میفرماید: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾ یعنی: بدانید خداوند، بینیاز و ستوده شده است. یعنی نیازی به من و تو ندارد.
• در سوره مائده آیه 34 میفرماید: ﴿فَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ یعنی: بدانید که خدا غفّار است و رحیم.
• در سوره مبارکه انفال آیه 24 میفرماید: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ﴾ یعنی: بدانید خداوند بین انسان و قلب او حائل میشود. یعنی گاهی اوقات انسانها دچار حجاب نورانی میشوند. حجاب نورانی مانع رسیدن به خداست. یعنی شیطان و نفس و دنیا و غفلت را پشت سر میگذارید. تازه به حائل بین خودتان با خدا میرسید.
• در سوره مبارکه انفال آیه 25 میفرماید: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ یعنی: بدانید که خداوند به سختی انتقام میگیرد.
• در سوره مبارکه انفال آیه 40 میفرماید: ﴿ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ مَوْلَاكُمْ﴾ یعنی: بدانید خدا سرپرست شماست. ﴿نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیر﴾ چه مولای و کمککننده خوبی است.
• در سوره مبارکه توبه آیه 2 میفرماید: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي الله﴾ یعنی: بدانید هرکاری انجام دهید، خدا را عاجز نخواهید کرد. فکر نکنید از پس خدا برمیآیید.
• در سوره مبارکه هود آیه 14 میفرماید: ﴿فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ الله﴾ یعنی: بدانید آنچه نازل شده یعنی قرآن، با علم خدا بوده است.
• در سوره مبارکه حدید آیه 17 میفرماید: ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾ یعنی: بدانید احیای بعد از اماته یعنی معاد وجود دارد.
• در سوره مبارکه حدید آیه 20 میفرماید: ﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ﴾ یعنی: بدانید زندگی دنیا بازی و سرگرمی و تجمّلپرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است. وقتی بچهها بازی میکنند میگویید بچگی میکنند. دنیا هم بازی و سرگرمی و تزیین است. به دنیا رنگ و لعابی زدهاند که تو رغبت کنی و در آن زندگی کنی تا خدا را بپرستی منتها تو دیگر رهایش نمیکنی و خدا را هم نمیپرستی. دنیا، فخرفروشی به ماشین و خانه شده است. مال باید کوثر باشد. یعنی جریان داشته باشد، نه اینکه تکاثر باشد.
شانزده آیه خواندم که بگویم برگه آزمایش ما این گزینهها را دارد. اگر خدای نکرده پزشک به انسان بگوید برگه آزمایش تو دلالت بر این میکند که سرطان داری و دو ماه بیشتر وقت نیست، آیا آن شخص را ترسانده یا واقعیت را به او گفته است؟
ممکن است برخی با خودشان بگویند ما به معرفت رسیدهایم. اینجاست که باید سراغ نشانههای معرفت برویم. اگر ما به خدا شناخت داشتیم ﴿أَلاَ بِذِکْرِ الهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾ آرام بودیم. حضرت موسی به نیل رسید. از آن طرف فرعون با لشکرش میآید تا آنها را بکشد. هنوز نمیداند خدا میخواهد چه کند؛ ولی آرام بود. گفتند لشکر فرعون در راه است. گفت: ﴿إِنَّ مَعِیَ رَبِّی﴾ پروردگار من با من است. تا این جمله را گفت، به او وحی شد: عصا را به آب بزن.
اولین علامت معرفت خدا، ترس از خداست. «قَالَ رَسُولُ اللهِ: مَنْ كَانَ بِاللهِ أَعْرَفَ كَانَ مِنَ اَللهِ أَخْوَفَ» یعنی: هر کسی خداشناستر باشد از خدا ترسانتر است. حضرت امیرالمؤمنین میفرماید: «عَجِبْتُ لِمَنْ عَرَفَ اَللهَ كَيْفَ لاَ يَشْتَدُّ خَوْفُه» یعنی: تعجب میکنم از کسی که خدا را میشناسد که چگونه است که ترس او از خدا بیشتر نمیشود. یعنی هر کس که در مقام عرفان به خدا برمیآید، از خدا میترسد. ترس چیزی است که ائمه ما در لسان دعا آن را از خدا میخواهند. در دعای سحر شب جمعه آمده است: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ هَبْ لِی اَلْغَدَاهَ رِضَاکَ وَ أَسْکِنْ قَلْبِی خَوْفَکَ وَ اِقْطَعْهُ عَمَّنْ سِوَاکَ حَتَّى لاَ أَرْجُوَ وَ لاَ أَخَافَ إِلاَّ إِیَّاکَ» یعنی: خدایا! بر پیامبر و آل پیامبر درود بفرست و در این سحر، دو چیز را به من عنایت کن؛ رضایت و ترس خودت را در دل من قرار بده.
ایمان به دو بخش تقسیم میشود؛ ایمان مستقر و ایمان مستودع. ایمان مستودع یعنی ایمانی که گاهی هست و گاهی نیست. این همان چیزی است که باعث میشود انسان در طول زندگی عاقبت به خیر نشود. زبیر پسر عمه پیغمبر عاقبت به خیر نشد، چون ایمان داشت ولی ایمان او مستودع بود. در زمان امیرالمؤمنین در مقابل حضرت ایستاد. ماباید یاد بگیریم که ایمانمان مستقر و ثابت باشد تا عاقبت به خیر شویم. اینکه دعا کنیم و بگوییم خدایا ما را عاقبت به خیر بکن، مرحله اول است. ما در هیچ کاری نمیتوانیم بدون استعانت خدا جلو برویم و باید از خد بخواهیم. در مرحله بعدی باید برای ایمان مستقر تلاش کنیم. حضرات معصومین در مقام دعا میفرمایند: «وَ أَسْکِنْ قَلْبِی خَوْفَکَ» یعنی: خوف ثابت را در قلب من قرار بده تا همیشه از تو بترسم. ترس از خدا یعنی شناخت خدا. همیشه ترسیدن یعنی بیشترین حد شناخت.
معصوم علیه السلام در دعا به خداوند عرضه میکند: «يَا رَبِّ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِكَ مِنَ النَّارِ، هَذَا مَقَامُ الْمُسْتَجِيرِ بِكَ مِنَ النَّارِ، هَذَا مَقَامُ الْمُسْتَغِيثِ بِكَ مِنَ النَّارِ، هَذَا مَقَامُ الْهَارِبِ إِلَيْكَ مِنَ النَّارِ، هَذَا مَقَامُ مَنْ يَبُوءُ لَكَ بِخَطِيئَتِهِ وَ يَعْتَرِفُ بِذَنْبِهِ وَ يَتُوبُ إِلَى رَبِّهِ، هَذَا مَقَامُ الْبَائِسِ الْفَقِيرِ، هَذَا مَقَامُ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِيرِ، هَذَا مَقَامُ الْغَرِيبِ الْغَرِيقِ، هَذَا مَقَامُ الْمُسْتَوْحِشِ الْفَرِقِ».