بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمّینَ یا رَبَّ العالَمینَ عرض ما در مسأله اهانت بود. تعریف از اهانت در بین دانشمندان اخلاق به این است که الفاظ یا حرکات و رفتار و یا نوشتار به شکلی باشد که طرف مقابل را کوچک و تحقیر و سبک کند؛ اگرچه این الفاظ، الفاظ زشتی هم نباشد. اگرچه این حرکت، حرکت زشتی هم نباشد. همین که دلالت میکند بر اینکه شما با این کار، طرف مقابل را کوچک میکنید اهانت خواهد بود. شخصی در حال صحبت کردن روی منبر است و شما با موبایلتان کار میکنید. در حال صحبت است و شما قرآن میخوانید. قرآن میخوانید؛ ولی همین قرآن خواندن شما، اهانت است. میگویند برای تحقق اهانت، دو فاکتور وجود دارد: 1. اهانت، نِسبی است. یعنی ممکن است من یک واژهای را به کار ببرم و در یک مورد، اهانت باشد؛ ولی در یک مورد دیگر، اهانت نباشد. مثلاً اگر پدری فرزندش را به اسم کوچک صدا میزند اهانت نیست؛ ولی بر عکسش که فرزند، پدرش را با اسم کوچک و بدون تکریم صدا بزند اهانت است. پس نسبی است. در بعضی از موارد تحقق پیدا میکند و در بعضی از موارد تحقق پیدا نمیکند. 2. قاعده دومی که در تحقق اهانت بیان میکنند این است که میگویند اهانت، انتزاعی است. یعنی به برداشت مستمع بر میگردد. باید دید که شنونده چه برداشتی میکند. گاهی اوقات در جلسهای وارد میشوید و شخصی پایش را دراز کرده است. دراز کردن پا در یک جلسه میتواند اهانت باشد و میتواند اهانت نباشد. اگر یک پیرمردی باشد که پا درد دارد، اهانت نکرده است؛ چون او کسالت دارد؛ ولی اگر بدون عذر باشد و در یک جلسه رسمی، پایش را دراز کرده باشد، اهانت است. بنابراین انتزاعی هم هست. بنابراین اگر کسی میخواهد پایش را دراز کند باید اول رخصت و اجازه بگیرد. عذرخواهی کند تا مورد اتهام را رفع کرده باشد. من موارد آسانش را گفتم. شما خودتان موارد سختتر را در ذهنتان بیاورید. به ما گفتهاند حق ندارید با انجام کار خیر هم کسی را تحقیر کنید. این کار، بسیار سخت است. همه کس از پس آن بر نمیآیند. امام صادق علیه السلام یک دوستی دارند به نام حسین ابن ابی العلی. او انسان پولداری بوده است. در عین حالی که پولدار بوده، مشدی هم بوده است. با پولداری و مشدیگری-اش مورد غضب امام صادق است. ببینید اگر کسی پولدار نباشد چطور است. قرار بود از کشور عراق برای انجام عمل حج به حجاز بروند. سابقاً چند نفر با هم جمع میشدهاند و میرفتهاند که مبادا گیر قطاع الطریق بیفتند و یا اگر کسی در میان راه مُرد به سایرین خبر بدهند. چون رفت و آمد سختتر بوده است و ممکن بوده است یک سفر حج، چهار ماه طول بکشد. برای همین با هم میرفتهاند. این آدم چون پولدار و مشدی بوده است آن سایرینی را که با او بودهاند را مهمان کرد. به خدم و حشمش گفت به هر کاروانسرایی که در میان راه رسیدیم شما زودتر بروید و همه چیز را مهیا کنید. غذا و پذیرایی و ... از عراق تا خود حجاز هر چند منزل در بین راه وجود داشت این خدمات و سرویس را به این حجاج داد. صبحانه و ناهار و عصرانه و شام و پذیرایی مفصل. به مکه رفتند. حج را انجام دادند. به مدینه خدمت صادق رفت. سلام کرد. امام جوابش را ندادند. او آدم دقیقی بود. فوراً متوجه شد اینکه امام جوابش را نمیدهند یعنی یک جایی را خراب کرده است. امام به او فرمودند: به من خبر دادهاند که تو مؤمنین را نزد خودشان خوار میکنی؟ گفت: به دور باشم از اینکه مؤمنین را خوار کرده باشم. من تا به حال چنین کاری را نکردهام. امام فرمودند: به من خبر دادهاند که تو از عراق تا شام اینطور رفتار کردهای. عرض کرد: بله! میخواستم به حجاج بیت الله خدمت کرده باشم. فرمود: با خودت فکر نکردی که شاید یکی از این آدمهایی که همراه تو است دلش بخواهد کاری مانند تو را انجام بدهد؛ ولی نتواند و نزد خودش خوار شود؟ تو این فکر را با خودت نکردی؟ عرض پشیمانی کرد و حضرت پذیرفت. شبیه این مورد در جامعه ما چیست؟ کدّ یمین و عرق جبین بدون دزدی و اختلاس، کسب درآمد کرده است و یک ماشین یک میلیاردی میخرد. وضع مالیاش خوب است. بعد هم میگوید برای خودم است. از پول خودم خریدهام. سوارش میشوم و در شهر میچرخم. جایز است یا جایز نیست؟ جایز نیست؛ چون وقتی شما سوار ماشین یک میلیاردی میشوید حرمت مردی را که یک موتور دارد برای همیشه نزد همسرش از بین بردهاید. یعنی این آدم میگوید: اگر شوهر، شوهر است، او است که آن ماشین را دارد. تو چیزی نیستی. همه هم که معصومزاده نیستند که بتوانند این قضایا را ببینند و تحمل کنند. به این میگویند جوانمردی که سالها است از جامعه ما رخت بر بسته است. جوانمردی یعنی اینکه کاری کنم که دیگران نزد خودشان احساس حقارت نکنند. به همین دلیل است که به ما گفتهاند: هر کار خیری را که میخواهید انجام دهید از اهلش پرس و جو کنید. معمولاً اهل خیر ما و خیرین ما اگر بخواهند خیر کنند همان کاری را انجام میدهند که دوست دارند، نه آن کاری را که باید انجام بدهند. تکلیفشان را انجام نمیدهند؛ منویاتشان را انجام میدهند. من دوست دارم مسجد بسازم. رفیق من! تو مسجد ساختی. الان وقت مسجد ساختن است؟ مساجد که جارو و پارو شدهاند و کسی در آن نیست. ده تای دیگر هم بساز. الان وقتش است که مسجدی بسازی. این فرق میکند با آن یکی. منتها من دوست دارم یک آب و گِل و خشتی باشد که باقی بماند. همین که همه می-گویند عقل آدمیزاد به چشم او است، در حالی که خداوند به پیامبرش فرموده است: اگر تو یک نفر را نجات بدهی انگار که همه مردم را نجات دادهای. این به خاطر این است که من آن کاری را که دوست دارم انجام میدهم، نه آن کاری که تکلیفم است. کتابخانه در این مملکت ساختن، کار لغوی است؛ چون زمان مطالعه برای مردم ایران زیر یک دقیقه است. هشتاد درصد کتابخانههایی که میسازید از وجوه امام زمان است. پول خودتان نیست که دلتان بسوزد. رفتهاید و از مرجع تقلیدتان اجازه گرفتهاید. لذا باید با کارشناس مشورت کنید که تکلیف چیست و الان باید چه کاری کرد. امام صادق یک دوست دارند به نام شهاب ابن عبد ربه. او خدمت امام رفته است. میگوید: وضع مالی من خوب است. وضع من بسیار خوب است. شما مستحضر هستید. من میخواهم به حج بروم. میتوانم یک چنین خرجی را بکنم؟ امام فرمودند: نه. بعد برای او توضیح دادند: آن همراهان تو یا در حد مالی تو نیستند که همان کاری که تو میکنی را بکنند. اگر انجام بدهند اجحاف در حق آنها است. اگر هم انجام ندهند میشوند خوار و ذلیل در نزد خودشان. هر دو اشکال دارد. حرکت در مرز دین، بسیار دقیق است. به همین دلیل است که مدد جبرئیل را میخواهد. همینطور نمیشود جلو رفت. بسیار دقیق است. حضرت فرمود: یا آنها میخواهند ادای تو را در بیاورند و شبیه تو باشند که شاید برای تو حسابی نباشد؛ ولی برای آنها تمام حسابشان خواهد بود و اجحاف میشود. همین جا است که نباید چشم و همچشمی زندگی کرد. حال که تو وضع تو خوب است باجناق تو هم تحریک شود. این اجحاف در حق او است. تو باید مراقب باشی. نباید بگویی چشمش کور، میخواست فعالیت کند. نمیتواند. هر کسی یک روزیای دارد. این را که نمیشود انکار کرد. تو نباید یک طوری زندگی کنی که او تحریک شود و ادای تو را در بیاورد که زندگی زهرمارش شود و اجحاف در حقش شود. زندگی کردن بسیار سخت است. زندگی کردن هم بلد نیستیم. یکی از اهل معنا نزد بهلول رفت. ادعا میکرد. بهلول به او گفت: خوردن بلد هستی؟ گفت: آری. پرسید: چطور میخوری؟ گفت: دستانم را میشویم و بسم الله میگوییم و به ازای هر لقمه یک الحمد لله میگویم و به لقمه دیگران نگاه نمیکنم و لقمههایم را کوچک بر میدارم و قبل از اینکه گرسنه بشوم شروع نمیکنم و پیش از سیر شدن، دست میکشم. همه آداب و سنن را گفت. بهلول گفت: غذا خوردن هم بلد نیستی. پرسید: خوابیدن بلد هستی؟ گفت: آری. خوابیدن را بلد هستم. پرسید: چطور میخوابی؟ گفت: وضو میگیرم و فلان ذکر را میگویم و به پهلوی راست میخوابم و سنن خوابیدن را گفت. بهلول گفت: خوابیدن هم بلد نیستی. من هم به جناب بهلول اضافه کردهام: زندگی کردن هم بلد نیستیم. من باید طوری زندگی کنم که دیگران تحریک نشوند. از بهلول پرسید: خوردن باید چگونه باشد؟ گفت: از حلال. پرسید: خوابیدن باید چگونه باشد؟ گفت: با وجدان راحت که سرت را که زمین میگذاری ذمهات به کسی مشغول نباشد؛ میخواهد به پهلوی راست باشد و میخواهد به پهلوی چپ. وقتی به امتی بدهکار باشی هزار ذکر هم بگویی فایدهای ندارد. زندگی کردن، کار سختی است. درست زندگی کردن، کار سختی است. به همین دلیل است که در تعالیم دینی ما میگویند اگر خیری بخواهد انجام شود باید مخفیانه انجام شود. وجود نازنین حضرت صادق به صحابیشان عمار فرمودند: الصَّدَقَةُ وَ اللهِ فِي السِّرِّ أَفْضَلُ مِنَ الصَّدَقَةِ فِي الْعَلَانِيَةِ یعنی: به خدا سوگند صدقه دادنِ مخفیانه از صدقه دادنِ علنی و پشت دوربین، بهتر است. وجود نازنین حضرت ختمیمرتبت به سلمان فرمودند: حسنه مخفیانه با هفتاد حج، برابر است. یک عده که خیرات نمیکنند مگر اینکه دوربین صدا و سیما باشد. تا ننویسند فلان خیِّر آمده است دست به جیب نمیشوند و چک امضاء نمیکنند. از یک طرفش سقوط معنوی است. از طرف دیگر هم گفتهاند: باید امر خیر عمومیات را مخفیانه را انجام بدهی. ما فقط داستانها را میشنویم؛ ولی به آن عمل نمیکنیم. به نظر شما اگر ائمه معصومین ما سلام الله علیهم اجمعین آن کیسه انفاق را شبانه میبردهاند برای چه بوده است؟ منتظر بودهاند برنامههای تلویزیون تمام شود و بعد ببرند؟ شب میبردند تا کسی اطلاع پیدا نکند. پس چرا من و شما این کار را نمیکنیم؟ نماز را پشت سر علی بخوان و ناهار را سر سفره معاویه بخور. اینطور نمیشود. جمع نمیشود. اصلاً جمع نمیشود. یک شخصی از ایران به مدینه رفت. مرد متموّل و محترم از دوستداران حضرت رضا علیه السلام بود. پناه ما، امام ما است؛ چه زنده باشد و چه به حسب ظاهر میت باشد. او به مدینه رفت. کارهایش را کرده است. پولش تمام شده است. به حضرت عرض کرد: من آدم متمولی هستم. الان پولم تمام شده است. حضرت نگذاشتند حرفش تمام شود. چون جمعیتی در آنجا بودند. حضرت فرمودند: خداوند خیرت بدهد. رحمت خدا بر تو باد. عبارت امام همین بوده است. به او فرمودند: بنشین برادر. همه رفتند. دو سه نفری ماندند که اهل سرّ امام بودند. حضرت پرسیدند: چه شده است؟ او گفت: انسان متمولی هستم. پولم تمام شده است. میخواهم برگردم. شما به من پول بدهید. به ایران که بروم برای شما میفرستم یا هر طور که دستور بدهید خرج میکنم. حضرت فرمود: مشکلت با چقدر حل میشود؟ او هم مبلغی را گفت. حضرت به اندرونی رفتند. یک کیسه پول آوردند که به همان مبلغ بود را برداشتند. لای در را باز کردند. آن را به او دادند و فرمودند: چیزی که ما بدهیم را نمیخواهد برگردانی؛ اما دیگر چشمم به چشمت نیفتد. برو به سلامت. برای تشکر در اینجا نمانی. او رفت. امام بیرون آمدند. آن دو سه نفر پرسیدند: این چه نحوه پول دادن بود؟ امام فرمودند: نمیخواستم خواری و کوچک شدن را در چشمان او ببینم. نمیخواستم چنین اتفاقی بیفتد. این کارها، بزرگی میخواهد. این کارها بزرگی میخواهد. این را گفتهام؛ بارها هم گفتهام. باز هم میگویم تا شاید به گوششان برسد و کار درست شود. آقا امیر المؤمنین فرمودهاند: با روش غلط، هیچ وقت نتیجه درست حاصل نمیشود. کمیته امداد، یکی از مصادیق روش غلط است. شاید از نظر ثروت بی نظیر یا کم نظیر باشد. در مملکت ما، دزدها بسیار محترم هستند. وقتی اختلاس کرده است اسمش را مخفف میکنند و میگویند. وقتی هم بخواهند نشانش بدهند شطرنجی میکنند؛ ولی آدمهای مستحق در کشور ما محترم نیستند. کمیته امداد هر وقت که بخواهد کمکی بکند چنان با دوربین روی اجزاء صورت آن شخص زوم میکند که تمام پستی و درشتی چهره او پیدا میشود. آبروی او را بردهاند. این چه روش انفاقی است. چند سال پیش برای دختر اول یک نفر، جهیزیه داده بودند. برای دختر دومش آمده بود پیش ما و میگفت: اگر میخواهید آنطور بدهید نمیخواهم. چون کمیته امداد یک هفته پیش از اینکه آن جهیزیه را بدهد آمده بود و درِ خانه ما بَنِر زده بودند که این جهیزیه، اهدایی کمیته امداد است. روی آن کامیون هم نوشته بودند. گفت: آبرویی برای ما باقی نماند. دخترم هم سرکوفت شوهرش را خورد. این چه نحوه از انفاق است؟ چرا روشهایمان را عوض نمیکنیم تا کار، درست شود؟ هیچگاه روش غلط، نتیجه درست نمیدهد. این حرف امیر المؤمنین علیه السلام است. به همین دلیل است که به ما می-گویند: اگر میخواهید کار خیر انجام دهید، کار خیر شما نباید منجر به خوار کردن مردم حتی نزد خودشان بشود. ما حق نداریم هیچکس را تحقیر کنیم. قال الصادق علیه السلام: یعنی: هیچ کس را خوار نکن؛ چه مسلمان باشد و چه غیر مسلمان. وقتی بحث من تمام شود یک عدهای میآیند میگویند میشود ترامپ را خوار کرد یا نه؟ بحث من در مورد تعامل با مردم است. مگر ترامپ مورد تعامل شما است؟ او را رها کنید. او از مقوله بحث ما خارج است. ما راجع به مردم ایران صحبت میکنیم. راجع به کسانی صحبت میکنیم که با آنها سلام و علیک دارید؛ راجع به همسایه و مسجدیها و زن و فرزند و استاد و کارفرما و کارگر. ترامپ را رها کنید که خدا لعنتش کند. او اصلاً داخل در بحث ما نیست. پیغمبر ما فرموده است: أَذَلُّ النَّاسِ مَنْ أَهَانَ النَّاسَ یعنی: خوارترین مردم، کسی است که مردم را سبک کند. خطاب، مردم است. پس در وهله اول شما حق ندارید مردم را خوار کنید؛ چه اهل ایمان باشند و چه اهل ایمان نباشد. در وهله دوم نمیتوانید خودتان را هم خوار کنید: لَا تُذِلُّوا أَنْفُسَكُمْ یعنی: خودتان را خوار نکنید. امام صادق علیه السلام میفرماید: إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَوَّضَ إِلَی المُؤمِنینَ کُلَّ شَیءٍ إِلَّا الإِذلَالَ نَفسَهُ یعنی: خداوند در همه چیز به اهل ایمان اختیار داده است مگر در خوار کردن خودشان. مؤمن حق ندارد خودش را خوار کند. با اینکه خداوند در همه کار به او اختیار داده است که انجام دهد. میدانید که همه کار یعنی چه؟ همه کار یعنی همه کارهایی که او را از دایره ایمان خارج نکند. آیا مؤمن میتواند کسی را بکشد؟ اگر مؤمن کسی را بکشد که دیگر مؤمن نیست. ما در مورد اهل ایمان صحبت میکنیم. بنابراین نمیتوانیم کسی را خوار کنیم. اگر گفتم ترامپ را رها کنید به خاطر این نیست که یک ویژگی داشته باشد. او از تعامل با ما خارج است. ما با او مذاکرهای نداریم. او اهل ایمان نیست. او ظالم است و ظالم، مستحق همه چیز هست. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلَامُ اللهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لَا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُم السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَى أَولَادِ الحُسَینِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللهِ».