بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِبحثی را که إن شاء الله امسال مورد نظر قرار میدهیم بیان یک روایت است از ساحت مقدس رسول گرامی اسلام. این حدیث، جلوهای از جلوات رحمت حضرت حق است و شاخهای از شاخههای رحمت الهی است. حضرت رسول (ص) فرمودند:" أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ؛ اگر کسی چهار خصلت در او باشد و فرق سر تا نوک انگشتان پایش غرق در گناه باشد خداوند تمام آن گناهان را پاک میکند و به جای آن حسنات را مینویسد."قرآن کریم درباره پیامبر (ص) در سوره نجم آیه 3 و 4 میفرماید: ("وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى؛ و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید! آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!")، شخصیتی که قرآن کریم در وصف ایشان در سوره حشر آیه 7 میفرماید: ("ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ؛ آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)").قبل از اینکه این چهار خصلت مورد مداقه قرار بگیرد دو بحث مقدماتی وجود دارد. این حدیث از روایتهای رحمت حضرت حق است. بنابراین لازم است که در وهله اول بحث رحمت خدا را مطرح کنیم. به دو جهت:جهت اول: اگر رحمت خدا مطرح بشود امید بین خلایق ایجاد میشود و امید پیدا کردن به خدا، عین ثواب است.جهت دوم: بحث کردن از محبت، انسان را عاشق خدا میکند. کما اینکه به جناب موسی کلیم فرمود: موسی! من را دوست داشته باش. مردم را هم عاشق من کن. عرض کرد: خدایا! من که تو را دوست دارم. اما چگونه مردم را عاشق تو نمایم؟ فرمود: آلاء و نعمتهایم را به آنها گوشزد کن. مردم میفهمند که این نعمت-ها از غیر من صادر نمیشود. مردم عبید نعمت هستند و عاشق من میشوند. چقدر خداوند مظلوم است. می فرماید به مردم بگو من به آنها چه دادهام تا مردم هم عاشق من شوند. به خاطر نعمتها عاشق خدا میشویم نه به خاطر خودش. این مظلومیت خدا است.یکی از چیزهایی که خدا داده است رحمت است. طبق فرمایش امام صادق (ع) رحمت خدا، آن حقیقتی است که در روز قیامت به قدری منتشر است که ابلیس ملعون هم میگوید الان این رحمت شامل حال من میشود. باید ببینیم رحمت چیست و از رحمت بحث کنیم. این یک بحث مقدماتی است.بحث دوم مقدماتی، این نکته است که اگر سر تا پای کسی غرق در گناه بود ولی این چهار خصوصیت را داشت یک نتیجه و خروجی دارد و آن هم اینکه: "بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ؛ خدا همه آن گناهان را تبدیل به نیکی و حسنه و خیرات میکند." ابزار و اسباب بخشش گناهان در نزد خداوند متعدد است. یکی از آنها توبه است. یکی غفران است. یکی تکفیر است. اما به نظر من، بهترین آنها تبدیل است. اثبات میکنیم که تبدل سیئات به حسنات، بهترین نوع بخشش است و مبتنی بر رحمت خدا هم هست. بنابراین اگر رحمت را نشناسیم نمی-توانیم تبدل را درک بکنیم.معنای رحمترحمت به چه معنایی است؟ وقتی می گویند فلانی انسان بسیار رحیمی است. یعنی خیلی دلسوز و مهربان است. مهربانی از انسان، یک پروسهای دارد. یک بخشی از آن، بخش مقدماتی است و یک بخشی هم بخش فعلی و صدوری است. اگر کسی بخواهد مهربان باشد باید دو گام جلو برود. گام اول بحث مقدماتی است. مقدمه آن چیست؟ اینکه رحمت بخواهد از انسان صادر بشود باید با یک صحنه ملالآور و دلسوزانه مواجه شود. باید یک چیزی باشد که آدم به خاطر آن صحنه بسوزد. مواجه شدن با صحنه دلسوز و جانسوز باید باشد که در آن، رحمت و لطف و رقت انسان برانگیخته شود. لذا اینهایی که متکدی هستند وقتی به انسان مراجعه میکنند بدترین حادثه زندگی را نقل میکنند. یک نسخه به دست میگیرند. دل انسان هم با دیدن آن نسخه میسوزد. بعد از اینکه نسخه را نشان داد میگوید این بخشی از مشکلاتم است و بخش دیگر این است که بچه-های من هم الان سرپرست ندارند. روغن داغ حرفهایش را زیاد میکند که دل انسان به رحم بیاید. آنگاه که دل انسان از مواجهه با این صحنه رقتانگیز به رحم آمد از او رحمت صادر میشود و به او مقدار کمی پول می دهد.ما با امیر المؤمنین در روش تفاوت داریم. چرا اصرار داریم که در نتیجه با او یکی باشیم؟ چرا اصرار داریم که ما باید حضرت علی (ع) باشیم؟ مگر کار حضرت علی(ع) را میکنیم که مثل حضرت علی (ع) باشیم؟ چهار هزار دینار لازم داشتند و زمین را فروختند. هشت هزار دینار دیگر را هم دادند و فرمودند این را هم ببرید. چرا؟ چون نگرش حضرت علی (ع) به دنیا این است که اگر بخواهید محبوب خدا باشید باید دنیا در نزد شما مبغوض باشد. حضرت علی (ع) بین داشتن دنیا و محبوب بودن نزد خدا، محبوب بودن نزد خدا را انتخاب کرده اند. لذا هشت هزار دینار دنیا را هم میدهند. نمیشود هم خدا را داشت و هم خرما را. حضرت امام کاظم فرمود: از خدعههای شیطان است که کسی فکر کند میتواند بین دنیا و آخرت را جمع کند. پس صدور رحمت از انسان، دو مرحله دارد؛ یکی مواجه شدن با یک صحنه رقتانگیز است که آن رقت و رأفت در انسان برانگیخته میشود و در مرحله بعد، منشأ ترحم میشود. ترحم هم چیز بدی نیست. ترحم یعنی مهربانی. ولی در خدا اینگونه نیست. دل خدا از چیزی نمیسوزد. چون دل سوختن، یک نوع انفعال است و انفعال و هرگز در ذات اقدس اله راه ندارد. بلکه رحمت در خدا یعنی اعطاء نعمت. یعنی افضال و تفضل کردن بدون هیچ منشأی. اینطور نیست که خدا حادثهای را بییند و دلش بسوزد. خدا بدون هیچ منشأی احسان و اعطا میکند. این، رحمت در خدا است. برای اینکه ما معنای رحمت را در خداوند درک بکنیم که به چه معنایی است باید خصوصیتهای رحمت خدا را ذکر کنیم و بگوییم رحمت در خدا چه ویژگیهایی دارد. پس رحمت افضال و تفضل و احسان و اعطاء و بخشندگی است بدون ملاحظه هیچ چیزی.برای اینکه بدانیم بخشش خدا با بخشش انسان چقدر فرق میکند باید ببینیم که رحمت حضرت حق چه ویژگیهایی دارد:1. اولین ویژگی که برای رحمت حضرت حق بیان میکنند این است که صدور رحمت را از خودش واجب کرده است. گفته است بر من واجب است. در سوره مبارکه انعام آیه 54 میفرماید: ("فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ؛ به آنها بگو: سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض کرده") ماده کتب یعنی وجب. یعنی خداوند بر خودش صدور رحمت را واجب کرده است. واجب کرده است یعنی حتما ترک نمیکند. پس همیشه رحمت خدا جریان دارد. منتها مشکل این است که کار باران همیشه رویش است. منتها مهم این است که در کجا ببارد. اگر در شورهزار ببارد هیچ چیزی نمیشود ولی اگر در شالیزار ببارد تبدیل به برنج می-شود. صدور رحمت از خدا واجب است یعنی اینکه همیشه هست. به خود انسان برمیگردد. از بالا هیچ نقصی وجود ندارد. امواج در آسمان پراکنده هستند و گیرنده است که باید قوی باشد تا آن را بگیرد. اگر گیرنده قوی نباشد نمیتواند بگوید امواج در اینجا نیست. ممکن است که برق را کابلکشی بکنند ولی امواج را که کابلکشی نمیکنند.آیه دومی که در این زمینه هست در سوره مبارکه انعام آیه شماره 12 آمده است: ("قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَي؛ بگو: «آنچه در آسمانها و زمین است، از آن کیست؟» بگو: «از آن خداست؛ رحمت (و بخشش) را بر خود، حتم کرده") این الله این ویژگی را دارد که بر خودش صدور رحمت را واجب کرده است. در کجا واجب کرده است؟ در کنار مالکیت مطلق. آسمان و زمین برای کیست؟ برای الله و این الله رحمت را بر خودش واجب کرده است.2. ویژگی دوم این است که رحمت خدا محدودیت ندارد. بیانتها است. رحمت حضرت حق، واسعه است. همه عوالم وجود را پوشش میدهد. در سوره مبارکه انعام آیه 147 میفرماید: ("فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ؛ اگر تو را تکذیب کنند (و این حقایق را نپذیرند)، به آنها بگو: «پروردگار شما، رحمت گستردهای دارد") پیامبر عظیم الشأن اسلام در روایتی بسیار زیبا می فرمایند: "إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيَعْجَبُ مِنْ يَأْسِ الْعَبْدِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ قُنُوطِهِ مِنْ عَفْوِهِ مَعَ عَظِيمِ سَعَةِ رَحْمَتِهِ؛ همانا خداوند تعجب میکند از ناامیدی بندگان از رحمتش در حالیکه رحمتش اینقدر وسعت دارد و نااميدى بندگان از گذشتش با [وجود ]گستردگىِ سترگ رحمت او" این هم از آن احادیث است که میگوید رحمت خدا، حد و حصر ندارد و تمام نمیشود.یکی از رحمتهای خداوند، رحمت مادی است خداوند به پیغمبرش فرمود: منِ خدا میتوانم از اولین و آخرین خلقتم (یعنی هر کسی که در ابتدای خلقت بوده است و هر کسی هم که آخرین مخلوق است) حاجاتشان را بدهم آن هم به این شکل؛ به دادن آسمان و زمین و آنچه که بین آنها است. اگر به اولین و آخرین خلایقم این همه را پرداخت کنم به اندازه بال پشه هم از خزانه و دارایی من کم نمیشود. برای اینکه من یک کلید دارم و آن کلید من، واژه کَوْن است. من به هر چیزی که بخواهم وجود بدهم میگویم: (كُنْ) و آن شیء موجود میشود.پیغمبر میفرماید: خدا برای اینکه این وسعت رحمت را تنظیر کند به حضرت داود وحی کرد: "أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ: يَا دَاوُدُ! كَمَا لَا تَضِيقُ الشَّمْسُ عَلَى مَنْ جَلَسَ فِيهَا كَذَلِكَ لَا تَضِيقُ رَحْمَتِي عَلَى مَنْ دَخَلَ فِيهَا خداوند به جناب داود وحی کرد: ای داود! چنانچه آفتاب بر هر کسی که در آن بنشیند از بخشش گرما و نور تنگ نشود هر کسی هم که وارد رحمت من شود رحمت من کم نمیشود."خدا ارحم الراحمین است ولی فقط در موضع و جایگاه عفو و رحمت.