بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ علمای علم اخلاق یک قاعده به ما میدهند که اسم آن را گذاشتهاند «قاعده زرین». اولین کسی هم که این قاعده را در بین دانشمندان و شخصیتهای انسانی بیان کرده است همان حکیم چینی است یعنی کنفوسیوس. این قاعده را شرع مقدس تأیید کرده است. قاعده زرین را به دو صورت مطرح میکند که یکی قضیه سلبی است و گاهی هم به صورت یک قضیه ایجابی است. قاعده زرین چیست؟ قاعده زرین به شکل سلبی: آن چیزی را که بر خود روا نمیداری بر دیگران هم روا مدار. قاعده زرین به شکل ایجابی: آن چه را بر خود میپسندی بر دیگران هم بپسند. این قاعده، ملاک تمام صفات و ویژگیها در تعامل با مردم است. چه چیزی را برای خودت میپسندی؟ همان را برای مردم بپسند. چه چیزی را برای خودت نمیپسندی؟ همان را برای مردم هم نپسند. وجود نازنین حضرت عیسی روح الله میفرماید: این قاعده، عصاره همه کتابهای آسمانی است. اگر کسی در زندگیش این اصل را رعایت بکند یعنی به همه ادیان الهی عمل کرده است. ترجمه فرمایش ایشان این است: پس آنچه میخواهی دیگران برای شما انجام دهند شما همان را برای آنها بکنید. این است خلاصه تورات و کتب انبیاء. دیگر چه چیزی بالاتر از این قاعده؟ همین فرمایش در لسان وجود نازنین حضرت ختمیمرتبت و شاگرد و وصی بر حق ایشان یعنی وجود نازنین حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام جاری شده است. پیامبر میفرماید: "لَا يَؤُمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى يُحِبَّ لِأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِنَفْسِهِ؛ هیچ کسی از شما اصلا به مرتبه ایمان نرسیده است مگر اینکه دوست داشته باشد و بپسندد برای برادر دینیش آنچه را که برای خودش میپسندد." معمولا آدم میگوید برای خودم باید بهترینها باشد. اگر توقف در این باشد خودخواهی است ولی اگر آنچه را که برای خودت میپسندی برای دیگران هم بپسندی میشود تعلیم و عصاره همه ادیان و اصل دین است. آنجا که ما گفتیم حسن خلق، روح دین است یعنی نمازی به درد میخورد که در بستر حسن خلق اتفاق بیفتد و این است که موجب معراج المؤمن میشود و این نماز است که موجب ("تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؛ (انسان را) از زشتیها و گناه بازمیدارد") میشود. این نوع از نماز است که اقامه آن برای ذکر خداوند خواهد بود. چون حسن خلق نیست ولی مناسک هست اوضاع همین است که هست. ما نماز میخوانیم ولی از نمازمان لذتی نمیبریم. نماز میخوانیم و روزه میگیریم و تمام مناسکمان را انجام میدهیم ولی ... همین است که دیگران میگویند ما به خارج رفتیم و به فرنگ رفتیم و در آنجا نماز نبود ولی اخلاق بود. این گزک را ما مسلمانها به دست او دادهایم. چون فقط نماز خواندهایم اما نه نمازی که (تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ) باشد. نه نمازی که (" أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري؛ نماز را برای یاد من بپادار!") باشد. چون فقط نماز را خواندهایم ولی آن را اقامه نکردهایم. ما نماز میخوانیم و اقامه نمیکنیم. خدا در واژههایی که به کار میبرد هدفی دارد. نماز اصالتا خواندنی است. اما شما بروید و یک آیه و یا یک روایت بیاورید که بگوید نماز بخوانید. در همه موارد فرموده است نماز را اقامه کنید. اقامه نماز یعنی نماز که در آن، هدف استیفاء بشود. معمولا نمازی که ما میخوانیم رفع تکلیف است. قبلا هم عرض کردهام که نمازی که ما میخوانیم باعث میشود ما را جهنم نبرند که البته هنوز هم معلوم نیست. میرویم و میبینیم. شاید ما را جهنم نبرند. به حسب آنچه که در رسالههای عملیه میگویند جهنم نمیرویم البته اگر بر اساس رسالهها عمل کرده باشیم. ولی اگر میخواهیم بهشت برویم باید نماز را اقامه کنیم. بیان نورانی و مبارک آقای ما امیرالمؤمنین این است که خودتان را میزان قرار بدهید. اگر خدا را نمی-شناسید که نمیشناسید خودتان را میزان اعمال قرار بدهید. این همان قاعده زرین است. حضرت به وجود نازنین فرزند بزرگوارش کریم اهل بیت امام حسن مجتبی اینطور بیان میکند: "وَ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ، فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ وَ لَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَيْكَ وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُ مِنْ غَيْرِكَ وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ لَكَ مَا تَرْضَى بِهِ لَهُمْ مِنْكَ؛ خودت را ملاک قرار بده. آنچه را که برای خودت دوست داری برای دیگران هم دوست داشته باش و آنچه را که برای خودت ناپسند میدانی برای دیگران هم ناپسند بدان. ظلم نکن چنانکه دوست نداری به تو ظلم کنند. نیکی کن چنانکه دوست داری مردم هم با تو به خوبی رفتار کنند. و آن چه برای دیگران زشت می بینی برای خود زشت بدان برای مردم به آن چیزی خشنود باش که دوست داری مردم با تو انجام بدهند. " این قاعده را وجود نازنین حضرت امیر به این شکل کامل بیان کردهاند. بحث ظلم و بحث رضایت و بحث پسندیدن و ناپسندیدن را مطرح کردهاند که هر کدام مجرای خودش را دارد. مجموعه صفاتی که این قاعده زرین را تشکیل میدهد حسن خلق مینامند. در کتابهای اخلاقی وقتی شما به محضر روایات میروید تعاریف متعددی را برای حسن خلق گفتهاند ولی تمام آن تعاریف، مصداقی برای آن تعریفی هستند که ما گفتیم. ما گفتیم که حسن خلق، مجموعهای از صفات است که در تعامل با مردم، موجب حسن معاشرت میشود. یکی از چیزهایی که موجب حسن معاشرت میشود آداب گوش دادن است. وقتی کسی حرف میزند اگر میخواهید با او حسن معاشرت داشته باشید باید حرفش را گوش کنید و ببینید چه میگوید و وسط حرف او نپرید. صفات خیلی زیاد است ولی همه اخلاق نمیشود. برخی از روایات را مطرح می کنیم تا بخشی از مصادیق را بیان کرده باشیم: از وجود نازنین حضرت صادق علیه السلام سوال کردند: "مَا حَدُّ حُسْنِ الْخُلُقِ؟ قَالَ: تُلِينُ جَنَاحَكَ وَ تُطِيبُ كَلَامَكَ وَ تَلْقَى أَخَاكَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ تعریف حسن خلق چیست؟ امام صادق علیه السلام فرمودند: با اطرافیانت مدارا کنی و با مردم خوب حرف میزنی و با خوشرویی با مردم رفتار میکنی." (عَبُوساً قَمطَریراً) نیستی. آدمها خودشان میدانند که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است. اما اینکه عزم بر انجام ندارند به خاطر این است که درست متوجه نشده اند. مشکل همین جا است. مشکل جامعه ما این است که دارای نگرش نیست. فکر دینی ندارد. جامعه تغییر پیدا نمیکند مگر اینکه دارای تفکر دینی بشود. یک خانمی هست که از بزرگترین خانوادههای ایران است و شخصیت بزرگی هم هست. بانو مجتهده امین را عرض نمیکنم. ایشان را اسم آوردم چون میشناسید و ممکن بود که فکر کنید ایشان را میگویم. این خانم دو فرزند دارد که لامذهب هستند. با یکی از آنها مذاکره داشتم و گفتم: چرا شما اینطور شدید؟ گفت: مادر ما از دوران کودکی نشد یک بار هم ما را بغل کند و ببوسد. همیشه سر سجاده بود. امام صادق فرموده است: "تُلِينُ جَنَاحَكَ؛ با مردم به نرمی رفتار کن." با مردم درست رفتار کن. امام صادق سه شاخصه را بیان فرمودند: 1. رفتار درست. 2. گفتار درست. 3. خوش برخوردی. یک ضرب المثل هم هست که در فارسی میگوییم: «مردم به روی باز شما است که میآیند نه به سفره باز شما». غالبا ما مردم مسلمان، روی باز نداریم. غالبا اینطور هستیم. عبوس هستیم. این بدترین لطمه است. فرمایش دیگر را از رسول گرامی نقل کنم که یکی از مصادیق آداب معاشرت را بیان میکنند. "جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! مَا الدِّينُ؟ فَقَالَ: حُسْنُ الْخُلُقِ. ثُمَّ أَتَاهُ عَنْ يَمِينِهِ فَقَالَ: مَا الدِّينُ؟ فَقَالَ: حُسْنُ الْخُلُقِ. ثُمَّ أَتَاهُ مِنْ قِبَلِ شِمَالِهِ فَقَالَ: مَا الدِّينُ؟ فَقَالَ: حُسْنُ الْخُلُقِ. ثُمَّ أَتَاهُ مِنْ وَرَائِهِ فَقَالَ: مَا الدِّينُ؟ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِ وَ قَالَ: أَمَّا تَفَقُّهُ الدِّينِ هُوَ أَنْ لَا تَغْضَبَ؛ یک مردی از رو به رو خدمت رسول گرامی رسید و پرسید: دین چیست؟ حضرت فرمود: حسن خلق. رفت و از سمت راست آمد و عرض کرد: دین چیست؟ حضرت فرمود: حسن خلق. رفت و از سمت چپ آمد و سوال کرد: دین چیست؟ حضرت فرمود: حسن خلق. رفت و از پشت سر آمد. سوال کرد: دین چیست؟ رسول گرامی رو به این شخص کرد و فرمود: فهم دین، این است که تو خشمگین نشوی و غضب نکنی. "یعنی یکی از فاکتورهایی که در برخورد با مردم لازم است این است که غضبناک نشویم. پیامبر به مصداقی از مصادیق حسن خلق اشاره میکنند. وگرنه حسن خلق، مجموعهای از صفات مثبت است که در تعامل با مردم به کار میرود و موجب حسن معاشرت است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرموده است: "إِنَّ بَذْلَ التَّحِيَّةِ مِنْ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ؛ سلام کردن یکی از صفات حسن خلق است." سلام میکنید یا منتظر هستید تا به شما سلام بکنند چون بزرگتر هستید؟ چه کسی زیر این گنبد خضراء از پیامبر بزرگتر است؟ پیامبر در طول بیست و سه سال رسالتش یک واجب را هرگز انجام نداده است و آن، جواب سلام دادن بود. چون همیشه مستحب آن را انجام میداد که سلام کردن است. نمیفرمود: من پیغمبر هستم و مردم هستند که باید به من سلام کنند. سلام میکرد. باز هم از وجود نازنین رسول گرامی است که فرمود: " إِنَّمَا تَفسیرُ حُسنِ الخُلقِ مَا أَصَابَ الدُّنیَا یَرضی وَ إِن لَم یُصِبه لَم یَسخَط تفسیر حسن خلق این است که به دنیا راضی باشد. اگر دادند خشنود باشد و اگر ندادند هم ناراضی نباشد." به تقسیمات الهی خشنود باشد. این مسأله چه ربطی به حسن خلق دارد؟ ربطش این است که اگر به ما کم دادند فکر نکنیم که پول ما در جیب پولدارها است. این فکر را نکنیم که اگر اینطور فکر کنیم همیشه طلبکار هستیم. مرز بین انسانها، مرز فقر و غنا نیست. خطکشی فقر و غنا غلط است. مرز بین انسانها، مرز ایمان و کفر است. از وجود نازنین حضرت امیر المؤمنین علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود: " حُسْنُ الْخُلُقِ فِي ثَلَاثٍ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ طَلَبُ الْحَلَالِ وَ التَّوَسُّعُ عَلَى الْعِيَالِ؛ اخلاق خوب در سه چیز وجود دارد؛ دوری کردن از حرام. (چون بسیاری از محرمات در تعامل با مردم است.) مورد دوم، پیدا کردن پول حلال است. مورد سوم، گشاده گرفتن بر زن و فرزند است.") نباید بر زن و فرزند سخت گرفت. تمام این خصوصیتها، خصوصیتهایی است که در تعامل با دیگران اتفاق میافتد و باید منجر به حسن معاشرت بشود. اولین خصوصیتی که باید منجر به حسن معاشرت بشود مسأله زبان است. حسن خلق یا زبانی است و یا رفتاری است. من به مجموعه از حسن خلق زبانی اشاره میکنم: در قرآن کریم در سوره مبارکه بقره آیه 83 بیان نورانی حضرت حق این است: (" وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً؛ و به مردم نیک بگویید"). وجود نازنین حضرت صادق میفرماید: "مَعَاشِرَ الشِّيعَةِ! كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ كُفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِيحِ الْقَوْلِ؛ ای گروه شیعیان! برای ما زینت باشید، مایه افتخار باشید. مایه ننگ و عار ما نباشید. با مردم خوب حرف بزنید. زبانتان را نگه دارید. و زبانتان را از زیاد حرف زدن و حرف زشت حفظ کنید" چه اموری مصادیق حسن قول هستند؟ قاعدتا تلویزیون را در این ایامی که سالگرد امام است دیدهاید. با یک نسلهایی راجع به ایشان صحبت میکنند که زمانی که ایشان از دار دنیا رفته است به دنیا نیامده بوده-اند. اصلا ایشان را ندیده بودند. ولی وقتی راجع به ایشان سوال میکند از ایشان یاد میکنند. دلیل این ماندگاری ایشان چیست که دیگران که ایشان را ندیدهاند از ایشان یاد میکنند و عرض ارادت میکنند؟ دلیل مطلب این است که قرآن کریم در سوره الرحمن آیه 26 و 27 میفرماید: (" كُلُّ مَنْ عَلَيْها فَانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ؛ همه کسانی که روی آن [= زمین] هستند فانی میشوند، و تنها ذات ذوالجلال و گرامی پروردگارت باقی میماند!") یعنی هر چیزی که روی زمین است فانی است و از بین میرود مگر وجه پروردگارت. امام صادق علیه السلام فرمود: "نَحنُ وَ اللهِ وَجهُ اللهِ؛ به خدا قسم که وجه الهی، ما هستیم." رمز ماندگاری ایشان، گره خوردن به وجه الله است. در زندگی ایشان نقل کردهاند که چهارده سالی را که در کنار امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب بودهاند هر شب جامعه کبیره را ایستاده خواندهاند. عرض ارادت به وجه رب به مدت چهارده سال، رمز ماندگاری است. در صدر وصیتنامهای که قطعا به زبانهای مختلف دنیا ترجمه میشود مهمترین اعتقاد خودش را بیان کرده است: "إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي؛ همانا من در میان شما دو چیز گرانبها بر جای می گذارم کتاب خدا و عترتم" در میان شما به این گره خوردن به وجه الله است. او میداند که این روایت را وهابیها هم میخوانند. و شما دیدید که علی رغم کهولت سنی که ایشان داشتند و در همه مجالس بر صندلی بودند هر وقتی که مرحوم آقای کوثری شروع میکرد به روضه خواندن، به احترام وجه الله روی زمین مینشست. بهترین اثری که از ایشان در بیان مقامات وجه الله باقی مانده است کلماتی است که در این ده سال از جملات ایشان جدا کردهاند تحت عنوان کتاب «انسان کامل». در آنجا یک جمله خیلی عالی دارد. من کیف میکنم وقتی این جمله را میبینم. در آنجا نوشتهاند: اگر رسول گرامی کاری نکرده بود مگر پرورش علی ابن ابی طالب، همه کار است. یعنی یک نفر را به عنوان الگو تا قیامت به همه جهان معرفی کرده است. این همه کار است. گره خوردن به وجه الله، رمز بقاء است. اگر کسی میخواهد باقی بماند راه آن این است که به وجه الله گره بخورد.