وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان دلهاي شما، الفت ايجاد كرد، و به بركت نعمت او، برادر شديد! و شما بر لب حفره اي از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد؛ اين چنين، خداوند آيات خود را براي شما آشكار ميسازد، شايد هدايت شويد. در جز چهارم قرآن کریم سراغ آیه ۱۰۳ سوره آل عمران میرویم تا با فضیلت قرآنی دیگری از امیر مومنان (ع) آشنا شویم. امام سجاد (ع) در مورد این آیه، ماجرای شیرینی را از دورهی حیات رسول خدا (ص) نقل میکند که در این ماجرا، رسول خدا (ص) مصداق ریسمان الهی که مسلمانان باید به آن چنگ بزنند را بیان میکند. ماجرا ازاین قراراست که روزی پیامبر اکرم (ص) در حالی که با اصحاب خود در مسجد نشسته بود، رو به آنها نموده و فرمود: مردی از اهل بهشت از این در بر شما وارد میشود و در باره مسائلی که به او مربوط است سوال میپرسد؛ در این هنگام مرد بلند قامتی از در مسجد ظاهر گشت، نزدیک آمده و به رسول خدا (ص) سلام کرد و در گوشهای نشست، سپس به ایشان عرض کرد: ای رسول خدا من شنیدهام خداوند در کتابی که نازل کرده، میفرماید: «همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و از هم جدا نشوید» این ریسمانی که خداوند چنگ زدن به آن و متفرق نشدن از گرد آن را به ما امر فرموده چیست؟ پیامبر خدا (ص) مدتی سر به زیر افکند و سکوت کرد. سپس سر مبارک خویش را بلند کرده و با دست خویش به علی بن ابی طالب علیه السلام اشاره فرمود و گفت: این همان ریسمان خدا است که هر کس به آن چنگ زند، در دنیا محفوظ و در آخرت از گمراهی در امان است؛ آن مرد پس از شنیدن این جمله از رسول خدا (ص)، به علی (ع) نزدیک شده و او را از پشت سر در آغوش گرفته و میگفت: من به ریسمان خدا و رسولش آویختم. سپس برخاست و از مسجد بیرون رفت. پس از رفتن او یکی از اصحاب پیامبر (ص) به پا خاست و دوان دوان خود را به آن مرد رساند و از او درخواست کرد که از خدا برایش آمرزش طلب کند؛ آن مرد در جواب صحابی رسول خدا (ص) گفت: آیا متوجه شدی که رسول خدا (ص) به من چه فرمود و من به ایشان چه گفتم؟ صحابی جواب داد: آری! آنگاه آن مرد اضافه کرد: پس اگر تو به همان ریسمان چنگ بزنی خداوند تو را میآمرزد، در غیر این صورت خدا تو را نخواهد بخشید. (۱) مقصود آن مرد اعرابی از این حرف خود، این بوده است که جای اینکه به دنبال من بیایی باید به دنبال ریسمان محکم الهی یعنی علی بن ابیطالب (ع) بروی تا آمرزیده شوی!