﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ﴾ ترجمه) گروهی از مردم، بدون هیچ علم و دانشی، به مجادله درباره خدا برمیخیزند؛ و از هر شیطان سرکشی پیروی میکنند. پرهیز از مجادله خداوند متعال در آیهی سوم سوررهی مبارکهی حج از کسانی انتقاد میکند که بدون داشتن اطلاعات، در مورد خدادوند به بحث و جدل میپردازند. اینان در حقیقت با این کارشان از شیطان تبعیت میکنند. واژهی «جدل» و مشتقات آن ۲۹ بار در قرآن کریم به کار رفته است که اکثر آن مربوط به بحث و گفت وگویی است که مذموم است. البته این مفهوم در معنای مثبت و ممدوح هم در قرآن به کار رفته است اما نسبت کمتری را شامل میشود. همین آمار قرآنی نشان میدهد که اکثر مجادلههایی که انسانها انجام میدهند باطل است و هیچ سودی ندارد و به ندرت پیش میآید که انسانها به بحث و جدل بپردازند و عمل او مورد رضایت خدای متعال باشد. شاید بسیاری از ما تصور کنیم که مجادله و بحث کردن در جایی مذموم است که حق با انسان نباشد و انسان با مجادله و بحث، حقی را ضایع کند. اما این تصور تصور صحیحی نیست. انسان حتی در بسیاری از مواردی که طرفدار حق هست نیز، مجاز نیست که به بحث و جدل بپردازد. رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) در این باره فرموده است: «انسان حقیقت ایمان را به کمال نمیرساند مگر زمانی که بحث و جدال را ترک گوید هر چند حق با او باشد». (۱) یا در روایت دیگری ایشان میفرماید: «هیچ گروهی را بعد از آن که خدا هدایتشان کرد گمراه نشدند مگر آن که گرفتار جدال شدند». (۲) امیرالمومنین هم در مورد بحث و مجادله در امور دینی میفرماید: «خداوند لعنت کند کسانی که در دین او مجادله و ستیزه جویی میکنند، آنها بر زبان پیامبر (صلی الله علیه وآله) مورد لعن قرار گرفته اند». (۳) بنابراین، حتی اگر انسان صاحب حق باشد ودر مجادلهاش به دفاع از حق بپردازد باز هم ممکن است مشمول لعن خدا و پیامبرش گردد. زیرا ممکن است غرض او از این بحث و جدل، غلبه جوئی و اثبات نفس خود باشد. ممکن است انسان حتی با غرض خوبی به جدال و دفاع از حق بپردازد، اما اطلاعات و دانش کافی نداشته باشد و بحث کردن او، بیشتر موجب تضعیف حق گردد تا تقویت آن. برای همین میبینیم که ائمه (علیهم السلام) اکثر اصحاب خویش را از مجادله و مناظره با مخالفان در امر ولایت منع میکنند و تنها به گروهی از اصحاب خود که تهذیب نفس کردهاند ودارای تخصص و دانش کافی هستند اجازهی ورود به این عرصه را میدهند و اتفاقا آنها را به مجادله و مناظره تشویق میکنند. ازطرف دیگر چه بسا حتی اگر انسان طرفدار حق باشد و از سلامت نفس و تخصص کافی برخوردار باشد، اما طرف مقابل او به دنبال قانع شدن نیست و فقط به دنبال لجاجت است. در اینصورت جدال کردن ما بیهوده و لغو است و در اینجا نیز جدال امری مذموم است. در مقام جمعبندی به حدیثی از امام صادق (علیه السلام) به نقل از جد بزرگوارشان سیدالشهداء اشاره میکنیم که بر طبق آن بحث و مجادله در هر صورتی به نتیجهی فاسد میانجامد. ایشان میفرماید: «جدل کردن از چهار حالت بیرون نیست: یا درباره موضوعی است که هردو طرف حقیقت آن را میدانند، که در این صورت کار آنان جز رسوایی طرفین و ضایع شدن آن موضوع، پیامدی نخواهد داشت؛ و یا درباره موضوعی است که هیچ یک از طرفین حقیقت آن را نمیدانند؛ روشن است که در این صورت جهل و نادانی خود را آشکار کرده و از حماقت خویش خبر داده اند؛ و یا آنکه درباره موضوعی است که فقط یک طرف حقیقت آن را میداند که در این صورت، کسی که حقیقت موضوع را میداند و در عین حال، به بحث کردن با کسی که نسبت به موضوع جاهل است میپردازد با برملا کردن خطاهای علمی و اخلاقی طرف مقابل به او ظلم کرده است؛ و کسی که به رغم جهلش نسبت به حقیقت موضوع به مجادله با عالم به آن موضوع میپردازد، خبر از حق ناشناسی و حرمتشکنی خود نسبت به علم و عالم داده است.»