بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ صلّ علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین و العن أعدائهم أجمعین پیام غدیر(9) انکار ولایت، گناهی نابخشودنی
مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله، وَلَنْ یَتُوبَ الله عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ یَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَی الله أَنْ یَفْعَلَ ذالِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ. ای مردم، او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است، و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است. ای مردم، او از طرف خداوند امام است، و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه اش را نمی پذیرد و او را نمی بخشد. حتمی است بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی شدید تا ابدیت وتا آخر روزگار معذب نماید. پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آتشگیره آن مردم وسنگها هستند و برای کافران آماده شده است.
ملاک برتری در جامعه اسلامی سرشت و فطرت انسانی بر این نهاده شده است كه هر انسانی به دنبال كمالى مىگردد تا با داشتن آن از ديگران متفات و متمایز شود و در میان انسانهای همتراز خود داراى شرافت و كرامتى خاص گردد. و از آنجا كه توده مردم به زندگى مادى دنيا دل بستگی دارند، اين امتياز و برتری را در مزاياى زندگى دنيایی مانند ثروت و قدرت و جایگاه اجتماعی و ظاهری زیبا و آراسته و ... جستجو مىكنند و تمام تلاش و توان خود را در به دست آوردن آن به كار مىگيرند تا به وسیله آن بر ديگران فخر بفروشند و شرافت كسب كنند. در نگاه اسلامی، اینگونه مزیتهای ظاهری، پوچ و فاقد حقیقت معرّفی شده است و حتّی بهرهمندی از آنها میتواند انسان را به شقاوت و به هلاکت برساند. از نظر اسلام، ملاک برتری و فضیلت که انسان را به سعادت حقیقی میرساند، تقوا و خدا محوری است: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم(1) با بهرهمندی از این ملکه نفسانی، علاوه بر سعادت اخروی، سعادت دنیوی انسان متّقی نیز تأمین میشود: تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيا وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَة(2) و وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى(3) که خداوند بهترین توشه مادی و اخروی را تقوا میداند و آن را از مسلمانان مطالبه میکند. حاکم شدن این فرهنگ بر جامعه هدف نهایی انبیاء الهی بوده است. البته برای تحقق عینی و عملی این فرهنگ باید افراد شاخصی به عنوان نمادهای واقعی این فرهنگ معرّفی شوند تا با اقتدا به آنان رفتارهای جامعه به سمت هدف مطلوب جهتدهی شود. از این رو، خداوند متعال پیامبر گرامی اسلام را به عنوان نمونه انسان کامل که تقوای حقیقی در وی متبلور شده است به جامعه اسلامی عرضه میکند: لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِر(4) و برای دوران پس از ایشان، علی بن ابیطالب را نماد حقیقی فرهنگ اسلامی معرّفی میکند؛ زیرا این برتری از ناحیه خداست و حق تعالی او را برتری داده و برای مسلمانان انتخاب کرده است پس همچنانچه بجا آوردن نماز به عنوان یک دستور الهی واجب است، برتری دادن علی بن ابیطالب علیه السلام نیز به عنوان یک دستور الهی بر مسلمانان واجب است(فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله)
امامت منصب الهی رهبری جامعه اسلامی حقی است که خداوند متعال برای پیامبر اسلام و امامان معصوم بعد از ایشان قرار داده است.( إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله) مشروع بودن این حق برای امام معصوم، به جهت انتساب آن به خداوند متعال است. بیشک این حق با نادیده گرفتن مسلمانان از بین نمیرود بلکه زمینه تحقق و عینی شدن این حق از امام معصوم سلب میشود. امام علی علیه السلام پس از ارتحال نبی مکرم اسلام تمام تلاش خود را برای عینیت بخشیدن به این حق به کار برد. مراجعه به منازل صحابه و مسلمانانی که در غدیر شرکت داشتند تلاشهایی بود که آن حضرت برای عملی شدن حق امامت بکار گرفت اما عدم مقبولیت لازم برای تحقق این حق مانع تحقق اهداف غدیر در جامعه پس از رسول الله شد. سؤال مهمی که در این زمینه وجود دارد مشروعیّت خلافتی است که با انتخاب عمومی مردم بر سر کار میآید. با وجود اینکه این نوع خلافت از مقبولیّت عمومی مردم برخوردار است اما جای این سؤال باقی است که مشروعیّت آن از کجا بدست آمده است؟ بیتردید تنها کسی که حق حاکمیت بر دیگران را دارد خداوند متعال – به عنوان مالک حقیقی عالم است- و غیر از او فرد دیگری حق حاکمیت بر افراد دیگر را ندارد مگر آنکه از ناحیه خداوند متعال مأذون باشد. این اذن درباره رسول گرامی اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام صادر شده است و با وجود امام معصوم حاضر چگونه میتوان مشروعیت خلافت در مقابل حاکمیت امام معصوم را پذیرفت؟ انکار ولایت گناهی نابخشودنی خداوند متعال همه انسانها اعم از متقین و کافرین و منافقین را به پرستش خود دعوت کرده است. مردم در قبال این دعوت بر دو گروهند: قبول کننده دعوت و انکار کننده آن؛ زیرا افراد یا به این دعوت ایمان باطنی آورده و در عمل ملتزم به آن می شوند و یا اینکه این دعوت را انکار میکنند. البته باید توجه داشت که انکار دعوت گاهی در مرحله ایمان باطنی است و در مرحله عمل مخالفتی وجود ندارد که در این صورت از فرد مخالف با عنوان «منافق» یاد میشود که در ظاهر با اسلام همراهی میکند اما هیچ گونه التزام قلبی به این آئین ندارد. در سوی دیگر گروهی از منکرین هیچگونه التزام قلبی و عملی به مفاد دین ندارند که از آنها تعبیر به «کافر» میشود. بنابراین دعوت شدگان یا کافر به این دعوتند یا مؤمن به آن. خداوند متعال کافرین این دعوت را به عذاب الهی وعید داده است: فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرين(5) نکته لطیفی که در این آیه قابل بررسی است آن است که خداوند متعال درباره این افراد اعلام میکند هیزم این آتش، خود مردم و سنگهایی است که به عنوان بت پرستش میکردند و جرقه این آتش را خود این مردم زدهاند و در آتشی مورد عذاب قرار میگیرند که خود آن را افروختهاند همچنانکه در وصف بهشتیان میفرماید: كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً، قالُوا هذَا الَّذِي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ، وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً: از ميوههاى بهشت به هر رزقى كه مىرسند، ميگويند اين همان است كه قبلا هم روزيمان شد و آنچه را كه بايشان داده ميشود شبيه با توشهاى مىيابند، كه از دنيا با خود بردهاند(6) پیامبر گرامی اسلام سزای انکار ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام را سوختن در آتش فوق میداند؛ (فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ).آتشی که منکرین ولایت با انکار امامت جرقه آن را زدند و بدنهای خود را تا ابد در معرض این آتش قرار دادند.( وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ) این عذاب ابدی گویای آن است که این گناه، گناهی نابخشودنی است و خداوند متعال در قرآن کریم گناه نابخشودنی را برای کسانی میداند که کفر ورزیده و در راه خدا مانع تراشی کردهاند: إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُم(7) به نظر میرسد از همین روی منکرین ولایت در زمره کفار قرار گرفته و مشمول آتش خودافروخته خواهند شد.