چهارمین عامل از عواملی که باعث میشود یک عدهای از امام دست بکشند کمااینکه کوفیان این کار را کردند و ما باید آن عوامل را بدانیم تا ما آن کار را با اماممان نکنیم این است که سیدالشهداء به مردم کوفه فرمودند: تَرَکتُم بِیعَتَنا رَغبَهً فِی الفَسادِ شما بیعتتان با ما را ترک کردید. چرا؟ چون مایل به زندگی به شکل بی-بند و باری هستید. بیبند و باری را دوست دارید. گناه را دوست دارید. برادرها! کسی که گناه را دوست داشته باشد نمیتواند کنار امام زمان باشد هر وقت ظهور کند. در مقابل امام زمان خواهد بود. فرمود: شما بیعتتان را با ما شکستید چون دوست دارید بیبند و بار باشید و تمایل به فساد دارید. ذات انسان طغیانگر است. ذات انسان عصیانگر است. در قرآن آمده است (اِنَّ الاِنسانَ لَیَطغی؛ اصلا ذات انسان تمایل به طغیانگری دارد). آن وقت این تمایل با دو ویژگی که در ساختار وجودی انسان هست شدت پیدا میکند. اولین ویژگی که در ساختار وجودی انسان هست این است که انسان بینهایتطلب است، نامحدودطلب است. اصطلاحا به آن میگویند حریص است، زیادهخواه است. همه چیز را می-خواهد نامحدود داشته باشد. قرآن کریم هم میفرماید ساختار وجودی انسان بر اساس این ویژگی است که (اِنَّ الاِنسانَ خُلِقَ هَلُوعاً) انسان حریص و زیادهخواه خلق شده است. یکی دیگر از ویژگیهایی که در ساختار وجودی انسان هست این است که لذتطلب است. اصالتا و حقیقتا دنبال لذائذ زندگی خودش است و به طور اصالت و به طور حقیقت از درد و رنج فرار میکند. منتها مشکلی که انسان دارد این است که نمیتواند تشخیص بدهد که چه چیزی واقعا لذت است و چه چیزی واقعا رنج است. من و شما سختی را به خاطر اینکه لذتطلب هستیم تحمل نمیکنیم اما اگر بدانیم که این سختیها ما را به کمال میرساند سختیها را تحمل میکنیم. ما فکر میکنیم که اگر پول داشته باشیم همه چیز درست میشود. ما فکر میکنیم که اگر مثلا فرض کنید یک خانه آنچنانی داشته باشیم همه چیز درست میشود. برادر من! پول زیاد جواب زیاد هم دارد. اگر از پس جواب خدا برمیآیی خب بسم الله، اگر از پس جواب برمیآیی. این یک سنگ بود و او را یک دقیقه نگه داشتند. قالَ عَلیٌّ عَلَیهِ السَّلامُ اَرضُ القِیامَهِ نارٌ زمین قیامت آتش است. پنجاه هزار سال باید بایستیم. اگر میخواهیم در زمره کسانی باشیم که بیحساب وارد بهشت میشوند باید بینشمان عوض بشود. اگر این نامحدودطلبی و این لذتطلبی در کنار نفس اماره قرار بگیرند میشود اَمّارَهٌ بِالسُوءِ امرکننده به بدیها. وقتی شد اَمّارَهٌ بِالسُوءِ میشود (اِنَّ الاِنسانَ لَیَطغی). ذاتا به بیبند و باری علاقه دارد. ولی اگر نفسش را مهار کرد و زیادهخواهی آن را به جای اینکه در محسوسات و مادیات بگذارد در معنویات گذاشت و لذت-طلبی آن را به جای اینکه در دنیا بگذارد در راه کسب آخرت بگذارد، آن موقع نفس اماره او میشود اَمّارَهٌ بِالخَیرِ و او را به خیرها و خوبیها هدایت میکند. عامل پنجم ترس است. ترس را در مذاکرات سید الشهداء به راحتی میتوانیم به دست بیاوریم. وقتی امام با عمر سعد مذاکره کردند که تو واقعا میخواهی من را بکشی؟ گفت: دستور این است. فرمود: بیا و از کشتن بگذر، من زندگی آخرت تو را تضمین میکنم. گفت: یک خانوادهای دارم که برای آنها میترسم. فرمود: من تضمین سلامتی آنها را میکنم. گفت: یک ملک و املاکی دارم که میترسم از من بگیرند. یکی از عواملی که باعث شد حادثه کربلا درست بشود به خاطر این بود که کوفیان در ذاتشان ترسیدند و ترسو بودند. ترسشان هم به خاطر دستگاه اموی بود. اگر ما نتوانیم خودمان را به سوی شجاعت پرورش بدهیم در زمان ظهور امام عصر جُبن(ترس) یقه ما را خواهد گرفت و ما کوتاه خواهیم آمد.