بحث در رابطه با یک مسأله کاربردی است. اگر از ما سؤال کنند که تعریف عام بهشت در معارف دینی چیست، میگوییم: کانون انواع مواهب و نعمتهای الهی است. کانون انواع مواهب است؛ چون برخی از نعمتهای الهی جسمانی و برخی روحانی و برخی معنوی است. یعنی سه نوع نعمت وجود دارد. راه رسیدن به این نعمتها را میخواهیم مطرح کنیم.
مشهورترین نامی هم که در معارف دینی برای بهشت گفتهاند «جنة» است. در سوره مبارکه فصلت آیه 30 میفرماید: (" إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ؛ به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!"). در اینجا این آیه، همان مفهوم عام را به کار برده است. منتها مخصوصاً بین همه آیات، این آیه را انتخاب کردم که بدانید رفتن به بهشت، کار آسانی نیست. آیه میفرماید: کسانی که بگویند پروردگار ما الله است اولاً. یعنی در مقام اقرار هستند. ثانیاً استقامت بکنند. یعنی در مقام رفتار هم باشند. معمولاً استقامت در جایی است که کار، کار سختی باشد. باید استقامت داشت. در مقام بینش و کنش که این استقامت اتفاق بیفتد ملائکه نزول پیدا میکنند. اول یک دستمریزاد به آن شخصی میگویند که این کار را کردهاند. میگویند: وحشت نکن که ما با تو هستیم. از اینکه از این طرفیها جدا میشوی هم ناراحت نشو. زن و فرزندت خدا دارند. خیالت راحت باشد. برای اینکه خیالش را راحت کنند به او بشارت میدهند.
حضرت رسول (ص) می فرمایند: " تُوضَعُ المَوَازِینُ یَومَ القِیَامَةِ فَتُوزَنُ الحَسَنَاتُ وَ السَّیِئَاتُ فَمَنَ رُجِّحَت حَسَنَاتُه عَلَی سَیِّئَاتِه مِثقَالَ صُؤَابَةٍ دَخَلَ الجَنَّةَ فَمَن رُجِّحَت سَیِّئَاتُه عَلَی حَسَنَاتِه مِثقَالَ صُؤَابَةٍ دَخَلَ النَّارَ: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روز رستاخيز ، ترازوها نصب مى شوند و خوبى ها و بدى ها وزن مى گردند . هر كس خوبى هايش به وزن رِشكى ( تخم شپشى ) از بدى هايش سنگين تر باشد ، به بهشت مى رود و هر كس بدى هايش به وزن رِشكى ، از خوبى هايش سنگين تر باشد ، به دوزخ مى رود ". یعنی: موازین عدل در روز قیامت قرار داده میشود. حسنات و سیئات موازنه میشوند. چه کسانی به بهشت میروند؟ کسی که حسناتش بر سیئاتش ترجیح داده شود؛ یعنی حسناتش بیش از سیئاتش باشد؛ به چه میزان؟ به اندازه سنگینی صُؤَابَة بیشتر باشد، وارد بهشت میشود. و کسی که سیئاتش به اندازه سنگینی صُؤَابَة ، بیش از حسناتش باشد وارد آتش میشود. این حدیث معلوم میکند که انسانها را چگونه به بهشت و جهنم میبرند. در یک کفه، حسنات را میریزند و در یک کفه، سیئات را. هر کدام که بیشتر بود همان است که مسیر را مشخص میکند. چقدر بیشتر است؟ به اندازه صُؤَابَة. صُؤَابَة چیست؟ تخم شپش. به اندازه سنگینی تخم شپش. ببینید چقدر دقیق هستند. به این میزان اگر حسناتمان بر سیئاتمان پیشی داشته باشد اهل بهشت هستیم.
در کتاب شریف تفسیر البرهان، مرحوم بحرانی فرموده است: اگر کسی در شبانهروز، چهار مرتبه ذکر شریف «اَلعَلِیُّ العَظیمُ» را بگوید خداوند علی اعلا در نامه عملش، یکی از حسنات امیر المؤمنین را ثبت میکند. حسنات امیر المؤمنین تماماً مقبوله است. این راه رفتن به بهشت است. به واسطه چهار بار گفتنِ این ذکر، یکی از حسنات امیر المؤمنین را به ما میدهند. اما باید حواسمان باشد. نباید اینطور باشد که هر کاری خواستیم بکنیم و بعد بگوییم ما این ذکر را میگوییم. این، مسخره کردن خدا است. من تلاش کردهام و نمیدانم در پرونده اعمالم اتفاق درستی افتاده است یا نه؛ پس این ذکر را چهار بار میگویم.
همین بهشت الهی در لسان معارف، اسامی مختلفی دارد؛ چون مراتب مختلفی دارد. همان جایی که بنده و شما در پی آن هستیم، نامش «جنات النعیم» است. پرتقال است و موز و (" فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ؛ و در آن (بهشت) آنچه دلها میخواهد موجود است") سوره زخرف آیه 71. هر چه که بخواهیم هست، به طور مطلق؛ منتها از امور محسوس است. چیزهایی که در دنیا برای ما قابل دسترسی نبوده است در آنجا درجه و یک بهترینش هست. نامش جنات النعیم است یعنی بهشت نعمتها. در سوره مبارکه قلم آیه 34 میفرماید: (" إِنَّ لِلْمُتَّقينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعيمِ؛ مسلّماً برای پرهیزگاران نزد پروردگارشان باغهای پر نعمت بهشت است!"). مشکلی که هست این است که همین را هم به همگان نمیدهند. آیه میفرماید: برای اهل تقوا نزد پروردگارشان بهشتهای پر از نعمت هست. همه آنچه که هست همین محسوسات است. این، یک مرتبه از بهشت است.
مرتبه دیگر از بهشت، «فِردَوس» است. تلفظ صحیحش همین است. در قرآن، اینطور آمده است. در سوره مبارکه کهف آیه 107 میفرماید: (" إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً؛ امّا کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، باغهای بهشت برین محل پذیرایی آنان خواهد بود.") یعنی: اینهایی که عمل صالح انجام میدهند و عمل صالح انجام دادهاند یک مرتبهای از بهشت را به آنها میدهند به نام فردوس. حضرت ختمیمرتبت هم به ما میفرمایند: اگر بهشت خواستید، جنات النعیم را نخواهید. چه چیزی را بخواهیم؟ " سَلُوا اللهَ الفِردَوسَ فَإِنَّهَا سُرَّةُ الجَنَّةِ فردوس را از خدا بخواهید. چون بهترین جای بهشت است." به ما فرمودهاند جنات النعیم را نخواهید. فردوس را بخواهید. بهترین جا است. خوش آب و هواترین جا است. بعضی از باغها هست که خوش آب و هوا است؛ ولی شبهایش پشه دارد.
فردوس را به چه کسی میدهند؟ امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمودهاند: " يَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ: يَا مَلَائِكَتِي! انْظُرُوا إِلَى عَبْدِي أَحْيَا لَيْلَةً ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي أَسْكِنُوهُ الْفِرْدَوْسَ وَ لَهُ فِيهَا مِائَةُ أَلْفِ مَدِينَةٍ فِي كُلِّ مَدِينَةٍ جَمِيعُ مَا تَشْتَهِي الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ لَمْ يَخْطُرْ عَلَى بَالٍ سِوَى مَا أَعْدَدْتُ لَهُ مِنَ الْكَرَامَةِ وَ الْمَزِيدِ وَ الْقُرْبَةِ؛ خداوند بزرگ و والا ، به فرشتگان مى فرمايد : اى فرشتگان من ! ببينيد كه بنده ام يك شب را براى جلب خشنودى من به بيدارى و عبادت گذرانده است . او را در فردوس ، اسكان دهيد . در آن جا براى او صد هزار شهر است كه در هر شهرى ، آنچه دل ها هوس مى كنند و چشم ها از آن لذت مى برند و بر هيچ ذهنى خطور نكرده است ، هست ، و اينها غير از كرامت و افزونى و مقام قُربى است كه برايش آماده ساخته ام ." یعنی: پروردگار به ملائکهاش میفرماید: به بنده من نگاه کنید که یک شب را تا صبح احیاء کرده است. تا صبح تلویزیون ندیده است. تا صبح بی خواب نبوده است. بلکه به خاطر این بوده است که رضایت من را جلب کند. این آدمی را که یک شب را تا صبح احیاء کرده است در ناحیه فردوس در بهترین جا ساکن کنید.
یک مرتبه دیگر از بهشت، «دار السلام» است، یعنی سرای سلامتی. در سوره مبارکه یونس آیه 25 میفرماید: (" وَ اللهُ يَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ؛ و خداوند به سرای صلح و سلامت دعوت میکند؛ و هر کس را بخواهد (و شایسته و لایق ببیند)، به راه راست هدایت مینماید") یعنی: خداوند شما را به دار السلام دعوت میکند و هر کسی را که بخواهد به صراط مستقیم هدایت میکند. دار السلام، دو ویژگی دارد که باعث میشود از فردوس هم بهتر باشد. اینجا بسیار لذت دارد. امام باقر علیه السلام ذیل همین آیه شریف فرمودهاند: " إِنَّ السَّلَامَ هُوَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ دَارَهُ الَّتِي خَلَقَهَا لِأَوْلِيَائِهِ اَلْجَنَّةُ؛ همانا سلام، همان خداوند عزوجل است و خانه ی او همان خانه ای است که خدا برای دوستانش در بهشت خلق کرده است" یعنی: سلام که اسم خداوند است. سلام خود خداوند است. و دار السلام، آن مرتبهای از بهشت است که خداوند برای بندگانش ساخته است.
بهشت، ساخت بشر است. هر مرتبهای از بهشت را که کسب کنیم در پی عمل خودمان است. پیغمبر در معراج دیدند که یک عدهای از ملائکه درخت میکارند و مینشینند. آجر میچینند و مینشینند. به جبرئیل فرمود: اینها چه میکنند؟ عرض کرد: یا رسول الله! بهشت اهل زمین را درست میکنند. پس چرا درست نمیکنند تا تمام شود؟ اگر قرار است یک خانهای را درست کنند بسازند و اگر باید یک باغی را درست کنند بسازند. چرا مینشینند؟ عرض کرد: اینها منتظر مَلات هستند. اهل زمین باید یک کاری را انجام بدهند تا به درخت بهشتی تبدیل شود و در این کاشته شود. اهل زمین باید یک کاری را انجام بدهند تا تبدیل به قصر بهشتی شود و ما آن را بسازیم. ولی دار السلام را خداوند برای بندهاش میسازد. اصلاً ساخت بشر نیست.
ویژگی دوم این مرتبه از بهشت، این فرمایش حضرت رسول (ص) است: " ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ: لِيَقُمْ جِيرَانُ اللهِ فِي دَارِ السَّلَامِ. فَيَقُومُ فِئَامٌ مِنَ النَّاسِ فَتَسْتَقْبِلُهُمُ الْمَلَائِكَةُ يُبَشِّرُونَهُمْ بِالْجَنَّةِ؛ سپس ، ندا دهنده اى ندا مى دهد كه : همسايگان خدا در سراى سلامت برخيزند! پس ، گروهى از مردم بر مى خيزند و فرشتگان ، به پيشوازشان مى روند و آنها را به بهشت ، مژده مى دهند " یعنی: در روز قیامت، یک منادی در میان جمعیت صدا میزند: در دار السلام، عدهای که در آنجا مستقر میشوند همسایههای خدا هستند. در جنات النعیم این اتفاق نمیافتد. در فردوس، این اتفاق نمیافتد؛ ولی در دار السلام، آن خانهها ساخت خدا است و ساکنینش همسایههای خدا هستند.
چه کسانی به دار السلام میروند؟ " وَ يَقُولُونَ: مَا فَضْلُكُمْ هَذَا الَّذِي جَاوَرْتُمْ بِهِ اللهَ فِي دَارِ السَّلَامِ؟ فَيَقُولُونَ: كُنَّا نَتَحَابُّ فِي اللهِ وَ نَتَزَاوَرُ فِي اللهِ وَ نَتَوَاصَلُ فِي اللهِ وَ نَتَبَاذَلُ فِي اللهِ. فَيُقَالُ لَهُمْ: اُدْخُلُوا الْجَنَّةَ فَأَنْتُمْ جِيرَانُ اللهِ فِي دَارِ السَّلَامِ؛ مى گويند : اين امتياز شما ، چه بوده كه به سبب آن ، در سراى سلامت ، همسايه خدا گشته ايد؟ آنها مى گويند : ما براى خدا يكديگر را دوست مى داشتيم و براى خدا به ديدار يكديگر مى رفتيم و براى خدا با يكديگر رابطه داشتيم و براى خدا به يكديگر بخشش مى نموديم . پس ، بديشان گفته مى شود : به بهشت در آييد كه شما ، همسايگان خدا در سراى سلامت هستيد !" یعنی: آن ملائکه از این اشخاص سؤال میکنند: شمایی که اینجا هستید و همسایه خدا شدهاید چه شد و در روی زمین چه کاری کردید که خداوند در عالم قیامت، شما در اینجا همسایه خودش کرده است؟ اینها جواب میدهند: ما بذل و بخششمان در دنیا به خاطر خدا بود، نه به خاطر اینکه دوربین بود و مردم میدیدند. ما به زیارت برادران دینیمان میرفتیم. ما برادران دینیمان را دوست داشتیم، نه اینکه شهردار منطقه را دوست داشته باشیم و کارگر را دوست نداشته باشیم که از آن یکی، کارها بر میآید و از این یکی کاری بر نمیآید. بذل و بخشش و دوست داشتن و صله رحم ما به خاطر خدا بود.
یک مرتبهای دیگر از بهشت به حسب آنچه در قرآن کریم میآید «دار المقامة» است. سرای جاودانه است. خلود در بهشت، در این مرتبه است. در سوره مبارکه فاطر آیات 34 و 35 میفرماید: (" وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ الَّذي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فيها لُغُوبٌ؛ آنها میگویند: و حمد (و ستایش) برای خداوندی است که اندوه را از ما برطرف ساخت؛ پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است! همان کسی که با فضل خود ما را در این سرای اقامت (جاویدان) جای داد که نه در آن رنجی به ما میرسد و نه سستی و واماندگی!") یعنی: و اهل بهشت میگویند: حمد و ستایش مخصوص خدایی است که حزن را از ما برداشت. پروردگار ما بخشنده و بسیار قدردان است. آن خدایی که ما را در منطقه دار المقامه جای داد. از فضلش بود. به عمل من ربطی نداشت. عمل من، من را به به آنجا نمیکشاند. من را در آنجا جای داد. هیچ سستی و افسردگی و رنجی در آنجا وجود ندارد.
حضرت زین العابدین علیه السلام در معرفی دار المقامة و ویژگی آن می فرماید: " اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِه وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُكْرِهِ؛ سپاس خداى را بر آنچه از وجود مباركش به ما شناسانده، و بر آنچه از شكرش به ما الهام فرموده " یعنی: حمد و ستایش مخصوص آن خدایی است که خودش را به ماشناساند. یعنی کسانی آنجا میروند که به مقام عرفان حضرت حق رسیده باشند. و ما را جزء شاکرین قرار داد. (" وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ؛ عده کمی از بندگان من شکرگزارند!") یعنی: ما را جزء آن طایفهای قرار داده است که کم هستند. آن طایفه کم، اولین خصیصهشان این است که به شناخت خدا رسیدهاند. از این بازیهای دنیایی نیست. واقعاً به شناخت خدا رسیدهاند. در این منطقه چه اتفاقی میافتد؟ "حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ فِي دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِي لَا تَزُولُ، وَ مَحَلِّ كَرَامَتِهِ الَّتِي لَا تَحُولُ؛ حمد و سپاسی آنچنان که ما را با فرشتگان مقرب او همنشین سازد و در آن سرای جاوید که جایگاه کرامت همیشگی اوست با پیامبران مرسل همدوش گرداند." یعنی: ما همسایه ملائکه مقرب هستیم. جناب جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل را همسایه هستیم. ما همسایه صد و بیست و چهار هزار پیغمبر هستیم در این دار المقامة که همیشگی است و جایی است که تغییر پیدا نمیکند. مستأجر نیستیم. در برخی از مراتب بهشت، افراد مستأجر هستند مانند کسانی که به زیارت حضرت ابا عبد الله الحسین مشرف نشدهاند. خدا نصیبمان کند تا در بهشت، مستأجر نباشیم.
یک مرتبه دیگری از بهشت هم هست به نام مقام الامین. در سوره مبارکه دخان آیات 51 و 52 میفرماید: (" إِنَّ الْمُتَّقينَ في مَقامٍ أَمينٍ في جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ؛ (ولی) پرهیزگاران در جایگاه امنی قرار دارند، در میان باغها و چشمهها ") یعنی: اهل تقوا در آن جایگاه هستند. یعنی: خیالتان راحت باشد که هم باغ هست و هم چشمه؛ ولی در آن مقام هستند. وجود نازنین حضرت امیر علیه السلام در رابطه با شهدای صفین که جنگ حق علیه باطل بوده است میفرماید: " مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِينَ سُفِكَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّينَ أَلَّا يَكُونُوا الْيَوْمَ أَحْيَاءً يُسِيغُونَ الْغُصَصَ وَ يَشْرَبُونَ الرَّنْقَ؛ این برادران ما که در این راه شهید شدند ضرر نکردند در حالی که در صفین بودند و امروز زنده نیستند که بخواهند غصه بخورند و آبهای تیره بنوشند." دوران صفین، دوران فتنه است. معاویه ظاهراً دین دار بودهاند. آدمهایی مانند حسن بصری میگویند ما نمیدانیم حق با کیست. حضرت میفرماید: اینها غصه نمیخورند. اینها از فتنه راحت شدند. بنابراین در واقع حضرت میفرماید: مقام الامین برای شهدای در راه حق است.
بعد حضرت میفرماید: " قَدْ وَ اللهِ لَقُوا اللهَ؛ به خدا قسم که خداوند به ملاقاتشان رفته است." اصلاً فهم این مطلب معلوم نیست. اصلاً فهم اینکه خدا به ملاقات کسی برود ممکن نیست. خداوند به ملاقات هر کسی نمیرود. به ملاقات کسانی میرود که در مقام الامین باشند. اینها نزد خداوند هستند.
آخرین مرتبه بهشت، دار الکرامة است. در سوره مبارکه نساء آیه 31 میفرماید: (" إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريماً؛ اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی میشوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را میپوشانیم؛ و شما را در جایگاه خوبی وارد میسازیم.") یعنی: اگر از کبائر گناهان اجتناب کنید ما تمام عوارض گناه را از شما از بین میبریم. گناه، یک عمل است و یک عارضه دارد. شراب خوردن، یک گناه است و یک عارضه هم دارد. عارضهاش این است که تا چهل روز نماز قبول نمیشود. غیبت کردن، یک گناه است و یک عارضه هم دارد. عارضهاش تیرگی قلب است. ما در شبهایی که توبه میکنیم فقط از گناه توبه میکنیم و برای آن عارضه، هیچ فکری نمیکنیم. من این را میگویم تا برای شب احیایتان یک فکری بکنید. به همین دلیل است که فردای شبهای احیا همان آش است و همان کاسه. ما از غیبت تؤبه کردهایم؛ ولی برای عوارض غیبت، کاری نکردهایم. ما از گناه توبه کردهایم؛ ولی برای عوارض آن، کاری نکردهایم. مادامی که ما برای عوارض غیبت کاری نکنیم و نتوانیم خودمان را از بند آن برهانیم مشکلات، همان است که بود.
آیه میفرماید: اینها وارد دار الکرامة میشوند. یعنی کسانی که خودشان را از بند عوارض گناه رهانده باشند وارد آنجا میشوند. امام صادق علیه السلام در یک عبارت بسیار روحانی به خداوند عرض میکنند: " أَسْأَلُكَ الظَّفَرَ وَ السَّلَامَةَ وَ الْحُلُولَ بِدَارِ الْكَرَامَةِ؛ از تو در خواست می کنم پیروزی وسلامتی و وارد شدن در خانه کرامت" یعنی: اگر میخواهی من را در جایی جای بدهی در دار الکرامة جای بده.
دار الکرامة چگونه جایی است؟ حضرت امیر علیه السلام میفرماید: " وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَنِ وَ نُوراً مِنَ الظُّلَمِ وَ يُخَلِّدْهُ فِيمَا اشْتَهَتْ نَفْسُهُ وَ يُنْزِلْهُ مَنْزِلَ الْكَرَامَةِ عِنْدَهُ فِي دَارٍ اصْطَنَعَهَا لِنَفْسِهِ ظِلُّهَا عَرْشُهُ وَ نُورُهَا بَهْجَتُهُ وَ زُوَّارُهَا مَلَائِكَتُهُ وَ رُفَقَاؤُهَا رُسُلُه؛ بدانيد آن كس كه تقوا پيشه كند، خداوند راهى براى رهايى از فتنهها به رويش مىگشايد و نور در دل تاريكيها به او اعطا مىكند خداوند او را در آنچه دوست دارد و علاقهمند است (يعنى بهشت) براى هميشه مخلّد مىسازد و در جايگاه والايى نزد خود در سرايى كه آن را براى (خاصّان) خويش ساخته است جاى مىدهد همان جايى كه سايهاش از عرش خداست و نور و روشنايىاش جمال اوست، زائرانش فرشتگان و يارانش پيامبران خدا هستند" یعنی: هر کسی تقوای الهی پیشه کند در دنیا، ثمره تقوا این است که دچار فتنه نمیشود. دچار گمراهی هم نمیشود. چون خدا از درون نوری را به او میدهد که در سوره شمس آیه 8 می فرماید: (" فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛ سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است"). و او را در جایی خالد میکند که هر چه دوست دارد به او میدهند. او را در منزل کرامت جای میدهد در یک خانهای که برای خودش درست کرده است. دار الکرامة، خانه خود خدا است. چیزی است که برای خودش ساخته است. سایهاش عرش خدا است. آنهایی که ساکنان دار الکرامة را ملاقات میکنند ملائکه الهی هستند. در را که باز میکنید هر کسی را نمیبینید. جبرئیل و میکائیل را میبینید. تمام فرستادگان الهی، رفقای این آدم هستند.
بهشت فقط حور العین نیست که آدم بگوید: خدایا! آن را نصیب کن. سطح پایینی است که انسان بخواهد برای جنات النعیم تلاش کند. ما که برای هیچ کدام تلاش نمیکنیم؛ ولی باید ادای بزرگترها را در بیاوریم. وقتی که دار الکرامة هست که خداوند برای خودش ساخته است، آدمی که به جنات النعیم راضی میشود باید حسرت بخورد.
عدهای محضر حضرت رسول گرامی رفتند. گفتند: بهشت را برای ما ضمانت کن. یک کاری بکنید که ما اهل بهشت شویم. بهشت تضمینی را از پیامبر خواستند. گفتند یک کاری کن و یک دستوری به ما بده و یک نسخهای به ما بده که ما به آن بهشت برویم. پیامبر میفرماید: شما بهشت تضمینی میخواهید یا نمیخواهید؟ من بهشت را برای شما تضمین میکنم؛ ولی شما شش کار را انجام بدهید. " اِضْمَنُوا لِي سِتّاً مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَضْمَنْ لَكُمُ الْجَنَّةَ؛ شما شش چیز را از ناحیه خودتان تضمین کنید تا من بهشت را برای شما تضمین کنم." بسیار آسان است. شش چیز را از ما میخواهد. در مقابلش دار الکرامة را میدهد. پیامبر دروغ نمیگوید. خداوند درباره پیغمبر در سوره نجم آیه 2 و 3 می فرماید: (" وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى؛ و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید! آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!"). همهاش وحی است. شش کار را برای من تضمین کنید. من بهشت را برای شما تضمین میکنم. دار الکرامة، خانهای است که خداوند برای خودش ساخته است. رفقایت انبیاء خواهند بود. با یونس و یوسف همصحبت خواهی شد. ملائکه به خانهات میآیند. شش کار را تضمین کنید:
1. " اُصْدُقُوا إِذَا حَدَّثْتُمْ؛ وقتی حرف میزنید راست بگویید."
3. " وَ أَدُّوا إِذَا اؤْتُمِنْتُمْ؛ رد امانت کنید اگر شما را امین شمردند." یعنی: اگر شما را امین دانستند خیانت نکنید. به مغازه کسی میروید. کاسب را امین خودتان معرفی میکنید. میگویید: خودت برایم بکش. او هم بدترینها را میدهد.
4. " وَ احْفَظُوا فُرُوجَكُمْ؛ شهوت خودتان را حفظ کنید."
5. "وَ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ؛ چشمتان را بر حرام ببندید"، نه فقط بر نامحرم. نامحرم، یکی از مصادیق حرام است.
6. "وَ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ؛ ظلم به کسی نکنید."
خیلی هم ساده است. نفرمود: پانصد رکعت نماز بخوانید. نفرمود نماز شب بخوانید. فرمود این شش کار را انجام بدهید و همان هفده رکعت را بخوانید. همان ماه رمضان را روزه بگیرید فقط؛ ولی دروغ نگویید. ظلم نکنید. وقتی بحث ظلم مطرح میشود همه فکر میکنند باید الان در یک ادارهای باشند تا ظلم کرده باشند. این، یکی از مصادیق ظلم بود. یکی از مصادیق ظلم، ظلم به زن و فرزند و به پدر و مادر و به همسایه است. شش کار است. این را انجام بدهید إن شاء الله دار الکرامه منتظر شما است.