بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمّینَ یا رَبَّ العالَمینَ یکی از امانتهای الهی، عمر است. سوره مبارکه فاطر آیه 37 میفرماید: وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فيهِ مَنْ تَذَكَّرَ؛ اهل جهنم در جهنم فریاد میزنند و میگویند: خدایا! ما را از اینجا خارج کن تا عمل خوب انجام دهیم غیر از آنچه که پیش از این انجام میدادیم. جواب داده میشود: آیا به شما عمر نداده بودیم که در محدوده عمرتان، کارتان را انجام دهید؟ کسانی که از عمر استفاده میکنند اهل ایمان هستند. سوره مبارکه مؤمنون آیه 3 میفرماید: وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛ مؤمنین کسانی هستند که از بیهوده گذشتن عمرشان دوری میکنند. عمر را کجا مصرف کنیم؟ امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: إِنَّ عُمُرَکَ مَهدُ سَعَادَتِکَ إِن أَنفَدتَهُ فِی طَاعَةِ رَبِّکَ؛ عمر تو وسیله خوشبختی تو است اگر آن را در مسیر اطاعت خداوند قرار بدهی. و نیز در حدیثی دیگر فرمودند: إحْذَرُوا ضِيَاعَ الْأَعْمَارِ فِيمَا لَا يَبْقَى لَكُمْ فَفَائِتُهَا لَا يَعُودُ؛ بر حذر باشید از اینکه عمرتان را در جایی مصرف کنید که بقائی ندارد (یعنی دنیا) چون روزی که بگذرد، دیگر بر نمی-گردد. حضرت زینالعابدین(ع) از خداوند میخواهند: وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ. فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ؛ به من آن قدر عمر بده که عمرم را در مسیر اطاعت تو قرار بدهم. اما وقتی که عمر من، چراگاه شیطان شد آن روز، روز آخر عمر من باشد. احادیثی از حضرت امیرالمؤمنین(ع) حدیث اول: كُنْ عَلَى عُمُرِكَ أَشَحَّ مِنْكَ عَلَى دِرْهَمِكَ وَ دِينَارِكَ؛ در مورد عمر خودت بسیار بخیلتر از مالت باش. حدیث دوم: إِنَّ الْعُمُرَ مَحْدُودٌ لَنْ يَتَجَاوَزَ أَحَدٌ مَا قُدِّرَ لَهُ فَبَادِرُوا قَبْلَ نَفَاذِ الْأَجَلِ وَ الْأَعْمَالُ مَحْصِيَّةٌ؛ مدت عمر محدود است. هرگز کسی بیش از آن مقداری که خدا برایش مقدر کرده است استفاده نکرده است. بنابراین از آنچه که هست استفاده کنید. حدیث سوم: إغْتَنِمْ خَمْساً قَبْلَ خَمْسٍ: شَبَابَكَ قَبْلَ هَرَمِكَ وَ صِحَّتَكَ قَبْلَ سُقْمِكَ وَ غِنَاكَ قَبْلَ فَقْرِكَ وَ فَرَاغَكَ قَبْلَ شُغْلِكَ وَ حَيَاتَكَ قَبْلَ مَوْتِكَ؛ پنج چیز را پیش از پنج چیز مغتنم بشمارید. جوانی را پیش از پیری و سلامتی را پیش از مریضی و بینیازی را پیش از نیازمند شدن و فراغت را پیش از اشتغال و زندگی را پیش از مرگ قدر بدان. حدیث چهارم: مَاضِي يَوْمِكَ فَائِتٌ وَ آتِيهِ مُتَّهَمٌ وَ وَقْتُكَ مُغْتَنَمٌ؛ روز گذشته، گذشت. فردا هم که معلوم نیست بیاید یا نه. پس الآن را قدر بدان. حدیث پنجم: وَ تَزَوَّدْ مِنْ يَوْمِكَ لِغَدِكَ؛ از عمر برای فردا (قیامت) استفاده کن. عوامل برکت و سودمند بودن عمر عامل اول: عمل نیک امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: بَرَكَةُ الْعُمُرِ فِي حُسْنِ الْعَمَلِ؛ برکت عمر در انجام دادن کار خوب است. عامل دوم: تقوا و صله رحم حضرت رسول(ص) فرمودند: مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُنْسَأَ لَهُ فِي عُمُرِهِ وَ يُوَسَّعَ لَهُ فِي رِزْقِهِ فَلْيَتَّقِ اللهَ وَ لْيَصِلْ رَحِمَهُ؛ هر کسی که دوست دارد عمرش طولانی و با برکت شود و روزیاش زیاد شود، تقوای الهی و صله رحم داشته باشد. عامل سوم: خدمت به والدین رسول گرامی اسلام(ص) میفرمایند: مَنْ بَرَّ وَالِدَيْهِ طُوبَی لَهُ زَادَ اللهُ فِي عُمُرِهِ؛ خوشا به حال کسی که به پدر و مادرش خدمت کند. خداوند عمرش را طولانی میکند و به آن برکت میدهد. عامل چهارم: حضرت امیر(ع) فرمودند: بِالصَّدَقَةِ تَفْسُحُ الْآجَالُ؛ به واسطه صدقه، عمر وسعت و برکت پیدا میکند. عامل پنجم: دائم الوضو بودن حضرت رسول اکرم(ص) میفرمایند: أَكْثِرْ مِنَ الطَّهُورِ يَزِدِ اللهُ فِي عُمُرِكَ؛ دائماً با طهارت و وضو باشید که خداوند عمرتان را به برکت آن طولانی میکند. عامل ششم: زیارت سیدالشهداء(ع) امام باقر(ع) فرمودند: مُرُوا شِيعَتَنَا بِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّ إِتْيَانَهُ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ يَمُدُّ فِي الْعُمُرِ وَ يَدْفَعُ مَدَافِعَ السَّوْءِ؛ شیعیان ما را به زیارت قبر امام حسین(ع) امر کنید که رفتن به کربلا روزی را زیاد و عمر را طولانی میکند و جلوی ناگواریها را میگیرد. یکی دیگر از امانتهای الهی، حکومت است. از نظر دیدگاه رهبران آسمانی ما مسؤولیت، پست، مدیریت و ریاست، امانت است. حضرت امیر(ع) میفرمایند: إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ؛ موقعیتِ ریاست و مدیریتی که برای تو پیش آمده ، لقمه چرب نیست؛ بلکه امانتی در گردن توست. عبدالله ابن عباس میگوید: دَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ بِذِي قَارٍ وَ هُوَ يَخْصِفُ نَعْلَهُ فَقَالَ لِي: مَا قِيمَةُ هَذَا النَّعْلِ؟ فَقُلْتُ: لَا قِيمَةَ لَهَا. فَقَالَ: وَ اللهِ لَهِيَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ إِمْرَتِكُمْ إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا؛ در منطقه ذی قار به محضر حضرت امیر(ع) وارد شدم. حضرت کفشش را وصله میکرد. به من فرمود: ابن عباس! این کفش پینهدار چقدر میارزد؟ عرض کردم: هیچ. حضرت فرمود: به خدا سوگند این کفش وصلهدار برای من از امیریِ شما محبوبتر است مگر اینکه حقی را اقامه کنم یا اینکه باطلی را دفع کنم. پیامبر(ص) میفرمایند: مَن تَقَدَّمَ عَلَی قَومٍ مِنَ المُسلِمِینَ وَ هُوَ یَرَی أنَّ فِیهِم مَن هُوَ أفضَلُ مِنهُ فَقَد خَانَ اللهَ وَ رَسُولَه وَ المُسلِمینَ؛ کسی که خودش را بر طایفهای از مسلمانان مقدم میکند در حالی که میداند در بین مسلمانان، افرادی هستند که از او برترند، به خدا و پیامبر و مسلمانان خیانت کرده است. وقتی مسؤولیت، تکلیف باشد، شخص مسؤول، خدمتگذار است. وقتی مسؤول، خدمتگذار بود باید چند روحیه داشته باشد: روحیه اول: باید سادهزیست باشد. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 209 میفرماید: خداوند بر پیشوایان دادگر واجب کرده است که زندگی خود را با طبقه ضعیف تطبیق دهند تا رنج فقر برای مستمندان، دشوار نیاید. روحیه دوم: ارتباط مستقیم با مردم. تاریخ یعقوبی نوشته: نخستین کسی که در اسلام، نگهبان و حاجب و دربان گماشت، معاویه بود. امیرالمؤمنین(ع) به مالکاشتر میفرمایند: در مسؤولیت، خود را از مردم پنهان مکن؛ زیرا دور بودنِ زمامداران از مردم موجب نوعی محدودیت و بی اطلاعی از امور میشود، خاصه که زیردستان، بقاء خودشان را در مهندسی کردن اطلاعات میدانند، یعنی هر خبری را به بالادستشان نمیدهند. روحیه سوم: همدردی با مردم. سوره مبارکه کهف آیه 6 میفرماید: فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً؛ شاید تو داری میخواهی اگر این معاندان لجوج به قرآن ایمان نیاورند، خود را از شدت اندوه هلاک کنی؟! پیامبر، غم مردم را میخورد و ناراحت آنها است. روحیه چهارم: خدمترسانی. حضرت امیر(ع) فرمودند: اللهَ اللهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى؛ خدا را بترسید. خدا را در مورد طبقه پایین بترسید.