بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمّینَ یا رَبَّ العالَمینَ بحث ما در بیان مؤلفههایی است که جامعه شایسته را بر مبنای اصل اخوت میسازد و ضرورت جامعه شایسته، زمینهسازی برای ظهور امام زمان علیه السلام است. این اتفاق برای کسانی که ولایت اهل بیت را پذیرفتهاند ضروری است و باید به سمت و سوی این مسأله حرکت کنند. ما در باب شکر صحبت می-کردیم. یکی از موضوعاتی که در معارف اسلامی بسیار از آن یاد میشود، بحث از موضوع حکمت است. حکمت در لغت و در اصطلاح به معنای دانش مستحکم است که باعث میشود انسان، رفتار جاهلانه و نابخردانه نداشته باشد. حکمت از سنخ علم حضوری است، نه علم حصولی. در سوره مبارکه بقره آیه 269 میفرماید: «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ» یعنی: خداوند به هر کسی که بخواهد حکمت را عنایت میکند. بنابراین حکمت، یک دانش آنسویی است. به همین دلیل است که مستحکم است. برای رسیدن به حکمت، عواملی را بیان کردهاند مانند اخلاص و سکوت. در ادامه آیه میفرماید: «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً» یعنی: به هر کسی که حکمت عنایت شود، خیر کثیر داده شده است. معادل خیر کثیر در ادبیات قرآن، کوثر است. در سوره مبارکه لقمان آیه 12 یکی از مصادیق حکمت و حکیمان را نام میبرد: «وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ» یعنی: ما به جناب لقمان حکمت را دادیم. اما موضوع حکمت او این بود که «أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ» یعنی: شاکر حضرت حق باش. پس شاکر بودن و قدرشناسی، یک موضوع حکیمانه است. کسی میتواند شاکر باشد که یک مقدماتی را در خودش ایجاد کرده باشد. شناخت و توجه به ارزش نعمت، یک ابتهاج و شادمانیای را در درون انسان حس مدیون بودن ایجاد میکند که موجب میشود انسان صاحب روحیه شکرگذاری باشد و خودش را مدیون دیگران بداند. اگر این حس در آدم ایجاد شد، موجب میشود انسان در صدد جبران برآید و اگر جبران کرد، شکر شکل گرفته است. همه انسانها شاکر نیستند. فقط یک طایفه، شاکر هستند. شکرگزاری، کار کسی است که خود را بنده خدا بداند، نه طلبکار از خداوند. در سوره مبارکه نحل آیه 114 میفرماید: «وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ» یعنی: شاکر نعمتهای الهی باشید اگر فقط او را میپرستید. به همین دلیل است که قرآن کریم میفرماید: «وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ» یعنی: طایفه کمی از بندگان، شاکر من هستند؛ چون باید فقط خدا پرستید. شکر به قدری اهمیت دارد که نیمی از ایمان است. از وجود نازنین حضرت ختمیمرتبت است: «الْإِيمَانُ نِصْفَانِ نِصْفٌ فِي الصَّبْرِ وَ نِصْفٌ فِي الشُّكْرِ» یعنی: ایمان از دو نصفه و دو نیمه به وجود میآید. نیمی از ایمان در صبوری است و نیمی از آن در شاکر بودن است. پس باید اهل ایمان باشیم تا شاکر باشیم. شکر، انسان را در صف انبیاء قرار میدهد. «عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ قَالَ: رَفَعَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ قَوْمٌ فِي بَعْضِ غَزَوَاتِهِ. فَقَالَ: مَنِ الْقَوْمُ؟ فَقَالُوا: مُؤْمِنُونَ يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ: وَ مَا بَلَغَ مِنْ إِيمَانِكُمْ؟ قَالُوا: الصَّبْرُ عِنْدَ الْبَلَاءِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ الرَّخَاءِ وَ الرِّضَا بِالْقَضَاءِ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: حُلَمَاءُ عُلَمَاءُ كَادُوا مِنَ الْفِقْهِ أَنْ يَكُونُوا أَنْبِيَاءَ» یعنی: از وجود نازنین حضرت علی ابن موسی الرضا نقل شده است که ایشان از وجود نازنین پدر بزرگوارشان یعنی موسی ابن جعفر علیه السلام نقل میکنند: در یکی از جنگها یک طایفهای شرفیاب محضر حضرت رسول اکرم شدند. پیامبر فرمودند: شما کیستید؟ گفتند: ما اهل ایمان هستیم. حضرت پرسید: ایمان شما به چه درجهای رسیده است؟ گفتند: در بلایا، صابر هستیم. در وقت راحتی، شاکر هستیم. به مقدرات الهی راضی هستیم؛ چه کم باشد و چه نباشد و چه باشد و چه نباشد. پیامبر به آنها فرمود: شما از صابران و عالمان هستید و از نظر رشد و آگاهی و فهم در صف انبیاء قرار دارید. شکر، صفت خدا است. در سوره مبارکه تغابن آیه 17 میفرماید: «وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَليمٌ» یعنی: خداوند علی اعلا بسیار قدرشناس و بردبار است. سؤالی که پیش میآید این است که خداوند در مقابل چه کسی شاکر است و این شکر او به چه شکلی است؟ در سوره مبارکه نساء آیه 147 آمده است: «إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَليماً» یعنی: اگر شاکر باشید و ایمان آورده باشید خداوند قدرشناس است. پس قدرشناسی خداوند در مقابل آدمی است که دو خصلت داشته باشد؛ یکی اینکه ایمان داشته باشد و دیگر اینکه قدرشناس باشد. بیان مبارک وجود نازنین حضرت ختمیمرتبت این است: «اللَّهُمَّ أَنْتَ الذَّاكِرُ لِمَنْ ذَكَرَكَ الشَّاكِرُ لِمَنْ شَكَرَكَ» یعنی: خدایا! تو کسی هستی که یاد کسانی هستی که به یاد تو باشند و در مقابل کسانی قدرشناس هستی که شکرگزار باشند. شکرگزاری خدا به چه شکلی است؟ بیان مبارک حضرت حق در سوره مبارکه اعراف آیه 96 این است: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» یعنی: اگر اهل شهرها و آبادیها ایمان بیاورند و تقوای الهی پیشه کنند ما برکات آسمان و زمین را بر آنها باز میکنیم. شکرگزاری، زمینهساز زهد است. به من و شما میگویند نباید اشرافی زندگی کرد. در مقابل زندگی اشرافی، زندگی زاهدانه قرار دارد. امیر المؤمنین زندگی زاهدانه را انتخاب کرده است؛ اما چیزی که ما را به زندگی زاهدانه میرساند این است: «الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا قَصْرُ الْأَمَلِ، وَ شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ» یعنی: زهد در دنیا، کوتاه کردن آرزوها و شکرگزاری نسبت به همه نعمتها است. یکی دیگر از فواید شکر این است که باعث رشد و کمال بشر میشود. در سوره مبارکه ابراهیم آیه 7 میفرماید: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ» یعنی: اگر شکر کنید شما بزرگ میشوید و رشد میکنید، نه اینکه نعمتتان زیاد شود. رشد کردن ما یعنی رسیدن به کمال. همه انسانها خلق شدهاند که به کمال برسند؛ ولی همه انسانها به کمال نمیرسند. یکی از ابزارهایی که انسان را به کمال میرساند مسأله شکرگزاری است. شکر باعث افزایش روزی میشود. «قَالَ الصَّادِقُ عَلَیهِ السَّلَامُ: مَنْ أُعْطِيَ الشُّكْرَ أُعْطِيَ الزِّيَادَةَ» یعنی: هر کسی که شکرگزاری به او عنایت شد، فزونی نعمت هم به او عنایت میشود. این دو پیوسته با هم هستند. حضرت امیر عیله السلام میفرماید: «مَا كَانَ اللَّهُ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ» یعنی: اصلاً امکان ندارد که خداوند باب شکر را بر بندهای باز کند و باب زیادت و فزونی نعمت را بر او ببندد. اثر دیگر شکرگزاری این است که باعث مصونیت از عذاب میشود. در سوره مبارکه نساء آیه 147 میفرماید: «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ» یعنی: اگر شاکر باشید و ایمان آورده باشید خداوند هرگز شما را عذاب نمیکند. شکر نعمت، سبب حفظ مال و اموال است. شخصی نزد رسول خدا رفت. عرض کرد: یا رسول الله! خداوند به من اموال زیادی داده است. اولاد خوبی داده است. میترسم دچار بلیه استدراج شده باشم. حضرت فرمود: نه اگر بگویی الحمد لله. گفته بودیم که اگر کسی بخواهد در مقابل خداوند شکر کند لازمهاش سه گام است: 1. شناخت نعمت. ما همه دادههای خدا را نعمت نمیدانیم. آنهایی را که دوست داریم نعمت میدانیم. 2. گام دوم این است که بدانیم هر چه رسیده است از ناحیه خدا است. 3. گام سوم این است که نسبت به هر چه که خدا داده است، راضی باشیم. شاکر بودن در برابر خداوند به سه شکل میتواند اتفاق بیفتد: شکر زبانی، قلبی و عملی. اما شکر در برابر مخلوق: ارزش این شکر را از زبان حضرت زین العابدین علیه السلام بشنوید: «أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاسِ» یعنی: شاکرترین شما نسبت به حضرت حق، شاکرترین شما نسبت به مردم است. در حدیث دیگری از ساحت مقدس حضرت رضا علیه السلام اینطور آمده است: «مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ» یعنی: اگر کسی در مقابل نعمتدهنده از مخلوقین، قدرشناسی نکند در واقع از خداوند قدرشناسی نکرده است. شکر و قدرشناسی نسبت به مردم یعنی مردمانی که به شما نعمتی را دادهاند، سه بیان دارد: بیان اول: از وجود نازنین حضرت زین العابدین علیه السلام است: «وَ أَمَّا حَقُّ ذِي الْمَعْرُوفِ عَلَيْكَ فَأَنْ تَشْكُرَهُ وَ تَذْكُرَ مَعْرُوفَهُ وَ تَنْشُرَ لَهُ الْمَقَالَةَ الْحَسَنَةَ وَ تُخْلِصَ لَهُ الدُّعَاءَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ» یعنی: و اما حق کسی که در حق تو کار خوبی انجام داده و نعمتی را به تو رسانده و به این سبب بر تو حقی پیدا کرده این است که نسبت به او شاکر باشی. بعد حضرت چگونگی این شاکر بودن را بیان میکنند: باید بگویی این لطف را فلانی انجام داده است. باید کار نیکش را بیان کرد و باید و هر جا که هستید نسبت به او خوب صحبت کنید و در تمام مواقع دعا نسبت به او دعا کنید. سپس حضرت میفرماید: «ثُمَّ إِنْ قَدَرْتَ عَلَى مُكَافَأَتِهِ يَوْماً كَافَأْتَهُ» یعنی: اگر هم یک روزی توانستی آن کار را جبران کنی، حتماً جبران بکن. بیان دوم: این بیان از ساحت مقدس حضرت رسول اکرم است: «وَ مَنْ أَتَاكُمْ مَعْرُوفاً فَكَافِئُوهُ وَ إِنْ لَمْ تَجِدُوا مَا تُكَافِئُونَهُ فَادْعُوا اللَّهَ لَهُ حَتَّى تَظُنُّوا أَنَّكُمْ قَدْ كَافَأْتُمُوهُ» یعنی: کسی که عمل خوب و خیری را برای شما انجام داد، برای او جبران کنید. اگر نمیتوانید جبران کنید آن قدر در کارهای مستحبی و در خلوتهای دعا و مناجات و زیارت و قرآن خواندن و ... او را شریک کنید که دیگر خیالتان راحت شود که قطعاً شاکر او بودهاید. بیان سوم: این بیان از ساحت مقدس حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام است. حضرت می-فرماید: «حَقٌّ عَلَى مَنْ أُنْعِمَ عَلَيْهِ أَنْ يُحْسِنَ مُكَافَاةَ الْمُنْعِمِ» یعنی: حق کسی که به تو نعمت داده است این است که با یک نعمت بهتر برای او جبران کنی، نه اینکه اندازه آن چه که به تو داده است به او بدهی. سپس حضرت امیر میفرماید: «فَإِنْ قَصُرَ عَنْ ذَلِكَ وُسْعُهُ فَعَلَيْهِ أَنْ يُحْسِنَ الثَّنَاءِ فَإِنَّ كَلَّ عَنْ ذَلِكَ لِسَانُهُ فَعَلَيْهِ بِمَعْرِفَةِ النِّعْمَةِ وَ مَحَبَّةِ الْمُنْعِمِ بِهَا، فَإِنْ قَصُرَ عَنْ ذَلِكَ فَلَيْسَ لِلنِّعْمَةِ بِأَهْلٍ» یعنی: اگر نمیتوانی با بهتر از آن جبران کنی، لا اقل خوبیهای او را ذکر کن. اگر نمیتوانی زباناً بگویی و میگویی زبان گفتار ندارم، قلباً به او ارادت داشته باش. اگر قلباً هم نمیتوانی نسبت به آن آدم علاقه داشته باشی تو شایستگی آن نعمت را نداری و خداوند به زودی آن را از تو میگیرد.