بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمّینَ یا رَبَّ العالَمینَ بحثی را که امشب بیان میکنم، پیرامون این مسأله است که ما باید چگونه باشیم و چه خصلتی داشته باشیم تا امام زمان از ماخوششان بیاید؟ باید برگردیم و ببینیم که آباء گرامی امام زمان چه می-خواستند. امام صادق علیه السلام توصیههایی کردهاند و فرمودند اگر اینطور باشید من خوشحال می-شوم. آن روایت از اینجا آغاز میشود: «إِتَّقُوا اللهَ» یعنی: خداترس باشید. اگر به همه یک بهشت بدهند به کسانی که از مقام پروردگارشان میترسند دو بهشت میدهند. بعد میفرمایند: «وَ الوَرَعُ فِی دینِکُم» یعنی: اهل ورع در دنیتان باشید. نمیگویند دیندار باشید. میگویند اهل ورع در دین باشید. باید ورع را کمی توضیح بدهیم. در حدیثی از ساحت مقدس امیر المؤمنین، ضرورت و اهمیت دین به این شکل بیان میشود که حضرت میفرمایند: «أَيُّهَا النَّاسُ دِينَكُمْ دِينَكُمْ تَمَسَّكُوا بِهِ وَ لَا يُزِيلَنَّكُمْ وَ لَا يَرُدَّنَّكُمْ أَحَدٌ عَنْهُ» یعنی: ای مردم! مراقب دینتان باشید. مراقب دینتان باشید. به دینتان تمسک کنید. یعنی عامل به آن باشید. اهل تکلیف باشید. مراقب باشید که کسی شما را از دین خارج نکند. این حدیث، بیانگر ضرورت دین است. من در تمثیلی میگویم اگر شما ماشین میخرید اگرچه پراید باشد، اولین کاری که میکنید این خرید قفل فرمان است و نصب دزدگیر. یکی از فاکتورهای خانهای که میخواهید تهیه کنید هم این است که پارکینگ داشته باشد. روی دیوار پارکینگ هم مینویسید که این مکان مجهز به دوربین مداربسته است. حضرت امیر میفرماید مراقب باشید که کسی دین شما را از شما نگیرد. یعنی دین، سارق دارد. برای مواجه شدن با سارق دین باید چه کرد؟ آن دوربین مداربستهای که باید نصب کرد چیست؟ فقط یک جمله است. امام صادق فرمودند: «صُونُوا دِینَکُم بِالوَرَعِ» یعنی: دینتان را با ورع مراقبت کنید. قفل دین و آن دوربینی که میخواهید برای دین بگذارید ورع است. اگر دینداری به سر حد ورع نرسد تغییر پیدا میکند. باید اهل ورع باشید و راهی غیر از این ندارد که اگر داشت میگفتند. ورع یعنی چه؟ «قَالَ عَلِیٌّ عَلَیهِ السَّلَامُ: اَلوَرَعُ اَلإِجتِنَابُ» یعنی: ورع، دوری کردن است. دوری از چه چیزی؟ «قَالَ عَلِیٌّ عَلَیهِ السَّلَامُ: أَصْلُ الْوَرَعِ تَجَنُّبُ الْآثَامِ وَ التَّنَزُّهُ عَنِ الْحَرَامِ» یعنی: حقیقت ورع، دوری از گناه و محرمات است. گاهی شخص طوری زندگی میکند که به گناه برخورد میکند و آن را مرتکب میشود؛ اما یک وقتی هست که طوری زندگی میکنید که با گناه مواجه میشوید ولی آن را ترک میکنید؛ آن هم از روی ترس از خدا، نه از ترس آبرو. به این میگویند تقوا. زندگی بر مبنای تقوا، مواجهه با گناه دارد؛ ولی انسان متقی، گناه را ترک میکند. وجود نازنین حضرت صادق میفرماید زندگیتان را بر مبنای ورع در دین قرار بدهید. یعنی طوری زندگی کنید که اصلاً با گناه مواجه نشوید. لازمه این حرف، این است که همسر و رفیق و کاری که انتخاب میکنید همین طور باشد. یعنی طوری نباشد که شما را به گناه برسانند؛ بلکه به نحوی باشد که شما را یاد خدا بیندازد. در مسأله تؤبه هم همین است که مهم است. اگر بخواهند تؤبه کسی را بپذیرند، باید تؤبه حقیقی داشته تؤبه برای اینکه شکل بگیرد باید در مقام نیت، یک تؤبه حقیقی باشد. پیامبر فرموده است تؤبه حقیقی باید ده علامت داشته باشد. من پنج موردش را میگویم. تؤبه حقیقی یعنی همانطور که شیر از پستان گاو خارج میشود و دیگر به آن بر نمیگردد، انسان وقتی تؤبه میکند طوری تؤبه کند که دیگر به گناه بر نگردد. 1. وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ لِبَاسَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ یعنی: کسی که تؤبه کرده اما لباس دوران لغزشش را عوض نکرده باشد، تؤبهکننده نیست. 2. وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ رُفَقَائَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ یعنی: کسی که تؤبه کند و رفقای دوران لغزشش را عوض نکند تؤبهکننده نیست. 3. وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ مَجلِسَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ یعنی: کسی که تؤبه کند و آن مکانها و پاتوقهایی که زمان لغزشش میرفته را عوض نکند، تؤبهکننده نیست. 4. وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ فِرَاشَهُ وَ وِسَادَتَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ یعنی: کسی که تؤبه کند و رختخواب و بالش زیر سر را که در زمان لغزش داشته است عوض نکند، تائب نیست. 5. وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ خُلقَهُ وَ نِیَّتَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ یعنی: کسی که تؤبه کند ولی اخلاقش را عوض نکرده باشد و نیت زندگیش را عوض نکرده باشد تؤبهکننده نیست. تائب، طالب تغییر هستند. این تغییرها شما را به اینجا میرساند که از گناه دور باشید، وگرنه با دیدن رفقای آن دوران، تداعی معانی میشود. خصیصه بعدیای که امام صادق فرمودهاند: «وَ الإِجتِهَادِ للهِ» است یعنی تلاش در راه رضای خدا. این یعنی یک زندگی بر مبنای ورع که اگر به ورع نرسیدید شما را به ورع برساند. اگر اهل ورع نیستید یک روز هم که شده است در زندگی بر اساس ورع زندگی کنید. به این میگویند اجتهاد و تلاش کردن برای رسیدن به آنچه که خدا و پیامبر فرمودهاند. بعد حضرت صادق میفرماید: «وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ» یعنی: راستگویی و ادای امانت و سجدههای طولانی و همسایهداری که پیغمبر اینها را آورده است. دین پیغمبر، این هشت مورد است. سپس حضرت میفرماید: «أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلَيْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ يَأْمُرُ بِأَدَاءِ الْخَيْطِ وَ الْمِخْيَطِ» یعنی: امانت را به کسی که شما را امین دانسته برگردانید، چه فاسق باشد و چه اهل خیر. پیغمبر به خیاطها دستور میدادند که نخ و سوزنی را که از مشتری گرفته-اید به آنها برگردانید. سپس میفرمایند: «صِلُوا عَشَائِرَكُم» یعنی: با خویش و قومتان صله رحم داشته باشید. نگویید گرانی شده؛ چراکه صله رحم، مهمانی نیست. صله رحم یعنی خبر داشتن از رحم که اگر خدای نکرده گرفتار است رفع گرفتاری کنید که این با تلفن هم انجام میشود. برخی به من میگویند رَحِمِ ما، بی حجاب است یا خمس نمیدهد یا نظام را قبول ندارد. مسأله صله رحم، مبتنی بر ایمان نیست. از ایمان بالاتر که نداریم. اصلاً کافر است ولی خویش و قوم است. باید از این شخص دلجویی و احوالپرسی کرده باشید که اگر گرفتاریای دارد گرفتاریش را رفع کنید. اگر شما به منزل خویش و قومتان رفتید و نهار و شام ماندید صله رحم نیست. اسم آن، ضیافت و مهمانی است که خودش یک آداب دیگری دارد. سپس میفرماید: «وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُم» یعنی: در تشییع جنازه شرکت کنید و به عیادت مریضها بروید و حق آنها را ادا کنید. مسلمان بر مسلمان سی حق دارد. این حقوق را ادا کنید. بعد امام میفرماید: «فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِيثَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِيلَ هَذَا جَعْفَرِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ وَ يَدْخُلُ عَلَيَّ مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ» یعنی: وقتی شخصی ورع داشته باشد و راست بگوید و ادای امانت کند و با مردم خوشاخلاق باشد مردم میگویند او، تربیتشده امام صادق است. این، من را خوشحال میکند و شادی را به قلب من وارد میکند که تربیتشدههای من، این کارها را انجام بدهند. تربیتشدههای امام صادق اهل صله رحم هستند. اهل ورع در دین هستند. اهل راستگویی هستند. اهل ادای امانت هستند. رفقا! با چراغانی کردنِ شب نیمه شعبان، شادی به قلب امام زمان وارد نمیشود. تو از این کار خوشحال میشوی. امام زمان با راستگویی شاد میشود. بعد حضرت میفرماید: «وَ إِذَا كَانَ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ دَخَلَ عَلَيَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ» یعنی: اگر اینهایی که گفتم نباشد گرفتاری و ننگ و عار شما بر من وارد میشود و مردم هم میگویند اینها هیئتی هستند دیگر. این بد است که مردم بگویند نمیشود با مذهبیها سر و کله زد. این سرشکستگی است که ما برای پیغمبر و آل پیغمبر میآوریم. در معاملاتمان و در حساب و کتابهایمان بی موالات هستیم. در خُلقیاتمان بی توجه هستیم. دین، یک امر پیوسته است، نه گسسته. یعنی وقتی نماز میخوانی فقط نباید نماز بخوانی. در نماز، اخلاق را هم باید رعایت کنی. اخلاق در نماز یعنی چه؟ یعنی وقتی کسی آمد و سلام کرد تو باید جوابش را بدهی. شخصی در معرکه جنگ از امیر المؤمنین سؤال کرد ذکر چیست. یک نفر گفت: الان وقت این سؤالها است؟ حضرت فرمود: اصلاً جنگ ما برای همین است. یعنی الان ما فقط نیامده-ایم که بجنگیم. ما آمدهایم که علم را هم ارتقاء بدهیم و بفهمیم که چرا میجنگیم. در زندگی ما مذهبیها دردسرهای زیادی وجود دارد؛ چون همه الحمد لله رب العالمین اهل اجتهاد هستند. اگر ما این خصوصیات را رعایت کنیم امام زمان خوشحال میشود. سپس حضرت صادق میفرماید: «فَوَ اللَّهِ لَحَدَّثَنِي أَبِي أَنَّ الرَّجُلَ كَانَ يَكُونُ فِي الْقَبِيلَةِ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ فَيَكُونُ زَيْنَهَا آدَاهُمْ لِلْأَمَانَةِ وَ أَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ وَ أَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِيثِ إِلَيْهِ وَصَايَاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ تُسْأَلُ الْعَشِيرَةُ عَنْهُ فَتَقُولُ مَنْ مِثْلُ فُلَانٍ إِنَّهُ لآَدَانَا لِلْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِيثِ» یعنی: به خدا سوگند پدرم امام باقر حدیث گفت: شیعیان امیر المؤمنین در خانوادهشان زینت هستند. همه او را نگاه میکنند. اینها مراقبترین مردمان برای ردّ امانت هستند. اینها آدمهایی هستند که برای رعایت حقوق برادران دینی و برقرار کردن و برطرف کردن و ادا کردن حقوق بیش از دیگران دلسوز هستند. راستگوترین آدمها هستند. مردم، حرفهای مخفیشان را به آنها میزنند. امانتهایشان را به آنها میسپرند. سرّشان را به آنها میگویند و مردم در مورد او میگویند چه کسی مانند فلانی است؟ در بین تمام این خصائصی که گفتم از دیدگاه امام صادق، ادای امانت بسیار مهم است. یک قدری راجع به ادای امانت صحبت کنیم تا امام زمانمان را خوشحال کنیم. حد اقل این یک صفت را از شب شهادت امام هادی بهره ببریم. امانت به دو معنا است: معنای اول: امانت به معنای امین بودن است. وقتی کسی شما را امین میداند از شما مشورت می-گیرد. اگر شما امین هستید و نمیدانید مشورت ندهید و بگویید نمیدانم و اگر بلد هستید ورود پیدا کنید. من نمیفهمم چرا اینقدر گروههای مشاوره زیاد هستند. عزیزان! اگر بلد نیستید نگویید. این خیانت است. اگر بلد هستید و یقین دارید که درست است بگویید. این امین بودن است وگرنه خیانت است و لازمه آن، حق الناس است. زندگی مردم را به دست نگیرید. امین بودن در مقام مشورت است. اگر احتمال بدهید که مشورتتان غلط است هم نباید حرف بزنید؛ چون خیانت است. معنای دوم: امانت به این معنا است که مال یا یک شیئی را نزد یک شخصی به ودیعه میگذارند. خیانت در امانت در اینجا به سه شکل اتفاق میافتد: 1. حق استفاده از آن شیء را ندارید و تصرف در آن، امکانپذیر نیست. 2. در نگهداری آن باید نهایت تلاش را داشته باشید و سهلانگاری معنا ندارد. 3. هر وقت از شما خواست باید به او برگردانید. سابقاً وقتی میخواستند خانه را اجاره بدهند پول پیش را به عنوان ودیعه میگفتند. ودیعه همان امانت بود. صاحبخانه آن را به زخم زندگیش میزد در حالی که حرام شرعی است. اخیراً در این قراردادها مینویسند به رسم قرض الحسنة. اگر کسی صد هزار تومان را به امانت پیش شما بگذارد و شما از گرسنگی در حال مرگ باشید و فردای آن آبروی شما در خطر باشد و بخواهند به شما دستبند بزنند حق ندارید به آن پول دست بزنید. همین جا است که دینداری افراد را معلوم میکنند؛ وگرنه که ابلیس هم نماز خوانده بود. من و تو خیلی که بخوانیم هفتاد سال است. او شش هزار سال خوانده بود. چه چیزی امانت است؟ قاعده را میگویم، نه مصادیق را. امانت در نظر دانشمندان علم اخلاق، هر آن چیزی است که خداوند علی اعلا برای انسان خلق کرده تا به وسیله آن به ارتقاء برسد. در سوره مبارکه نحل آیه 12 میفرماید: «وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» یعنی: و خداوند شب و روز خورشید و ماه را برای شما تسخیر کرد و ستارگان در تسخیر شما قرار گرفتند. در این تسخیر، نشانههایی است برای رسیدن به خدا اما برای کسانی که اهل تفکر هستند. پس همه چیز را خدا برای شما خلق کرده است و همه آنها امانت است. در حدیثی از پیامبر دو مصداق از امانتی که در روز قیامت از آن سؤال میکنند بیان شده است: 1. «عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ» یعنی: عمر که کجا به باد داده شده است. در ارتکاز ذهنی پیامبر عظیم الشأن اسلام این است که هیچ کس نمیتواند از عمرش درست استفاده کند و عمر به فنا داده میشود. 2. «وَ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاه» یعنی: از جوانی میپرسند که در چه راهی تمام شد. این را در قیامت از ما سؤال میکنند. امام صادق فرمودهاند: من دوست دارم جوانها عمرشان را اینطور طی کنند: «لَسْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَى الشَّابَّ مِنْكُمْ إِلَّا غَادِياً فِي حَالَيْنِ: إِمَّا عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً» یعنی: دوست ندارم جوان، روزش را در غیر از این دو حالت سر کند؛ یا دانشمند باشد یا دانشپژوه. برای اینکه حرف امام صادق را تخطئه بکنند از صد سال پیش این داستان را برای تو درست کردهاند که علم بهتر است یا ثروت. این به خاطر این است که شما به حرف امام صادقتان بخندید. سپس حضرت صادق میفرماید: «فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَرَّطَ، فَإِنْ فَرَّطَ ضَيَّعَ، وَ إِنْ ضَيَّعَ أَثِمَ، وَ إِنْ أَثِمَ سَكَنَ النَّارَ» یعنی: اگر دانشمند یا دانشپژوه نباشد در زندگی و وظایفش کوتاهی کرده است. کسی که کوتاهی کند، عمر و جوانی را ضایع کرده است. کسی که عمر و جوانی را ضایع کرد گناهکار است. کسی که گناه کند وارد جهنم میشود. حال بگویید علم بهتر است یا ثروت؟ چهار علم را از شما میخواهند که دقیقاً همین چهار علم در جامعه وجود ندارد. ترجمه روایت را می-خوانم. از وجود نازنین حضرت صادق علیه السلام است که فرمود: «اگر جوانی از جوانان شیعه نزد من آورده شود که در دین تفقه نکند او را مؤاخذه میکنم». باز هم از حضرت صادق است که فرمود: «جوان مؤمنی که قرآن تلاوت میکند قرآن با گوشت و خونش آمیخته میشود و در همه بدنش اثر میگذارد». انس با قرآن چیزی است که امام صادق از ما توقع دارد. باز هم از خود امام صادق علیه السلام است که فرمود: «احادیث اسلامی را به جوانان خودتان بیاموزید که اگر خودتان این کار را نکنید گروههای منحرف این کار را میکنند». مبدأ شرف شمس کیست؟ علی محمد باب. بابیه، مضرب دینشان را نوزده قرار میدهند و در نوزده فروردین هم این کار را میکنند. ابن ابی الحدید این روایت را از حضرت امیر نقل میکند که چهارمین علمی که از من و تو توقع دارند در آن بیان شده است: «بهترین چیزی که شایسته است به جوانان تعلیم دهید مسائلی است که در سنین بزرگسالی به آن احتیاج پیدا میکنند». این یعنی دانش روز.