دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۰
کد مطلب : 978
شهادت حضرت زهرا (س) ، فاطمیه دوم 97
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمّینَ یا رَبَّ العالَمینَ
بحثی را که در امروز عرض می‌کنم، یک بحثی است برای محک زدن که بحثی است کاربردی. مردم ما را منتسب به اهل بیت می‌دانند و از منتسبین به اهل بیت، توقعاتی دارند؛ اما در حیطه رفتار از ما چیزی سر می‌زند و چیز دیگری را می‌بینند و می‌گویند اگر این‌ها به اهل بیت منتسب هستند پس ما با این‌ها کاری نداریم. یعنی ما در رفتار و اعتقاد دچار انحرافات و اختلالاتی هستیم که باعث می‌شود مردم دفع بشوند، نه جذب اهل بیت. این بد است، نه برای من و تو. ما مهم نیستیم. برای امام زمان بد است؛ چون او مهم است. او باید در مصونیت باشد؛ حد اقل از ناحیه رفتار من که خودم را به او منسوب می‌کنم. در این راستا دو بحث وجود دارد؛ یک بحث تحلیلی و یک بحث توصیفی که شیعیان علی ابن ابی طالب تحلیلاً و توصیفاً چگونه باید باشند. بحثی که امروز داریم در این مورد است که یک طایفه‌ای محب اهل بیت هستند. آن بحث تحلیلی و توصیفی به شیعیان مربوط بود. باید محک بزنیم و ببینیم شیعه علی هستیم یا نیستیم. این بحث امروز به کسانی مربوط است که ادعا می‌کنند ما محب علی هستیم. صدیقه طاهره سلام الله علیها فرمود: «إِنَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدَ حَقَّ السَّعیدَ مَن أَحَبَّ عَلِیّاً» یعنی: سعادت به تمام معنا در همه مواقف مربوط به کسی است که علی را دوست داشته باشد. باید ببینیم علامت محب اهل بیت از دیدگاه رهبران آسمانی چیست.
من راجع به بحث‌های تحلیلی محبت حرفی نمی‌زنم؛ بلکه فقط علائم را می‌گویم. محبت، یک حالت درونی است که نسبت به یک حقیقت احساس می‌شود. یک علقه و گرایش و تمایل است که به آن می-گویند محبت و ده علامت دارد. اگر دارای این ده خصلت باشیم محب هستیم و اگر این ده خلصت نباشد، توهم محبت داریم. این ده خصلت را حضرت ختمی‌مرتبت بیان فرموده است.
حضرت ختمی‌مرتبت می‌فرمایند: «مَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ حُبَّ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَقَدْ أَصَابَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَلَا يَشُكَّنَّ أَحَدٌ أَنَّهُ فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ فِي حُبِّ أَهْلِ بَيْتِي عِشْرِينَ‏ خَصْلَةً عَشْرٌ مِنْهَا فِي الدُّنْيَا وَ عَشْرٌ مِنْهَا فِي الْآخِرَةِ» یعنی: اگر خداوند برای کسی، محبت امامان خاندان من را مقرر کرده باشد، این شخص در دنیا و آخرت، تمام خیرات را کسب کرده است و زندگی او در مسیر خیر استمرار پیدا کرده و در مسیر خیر، ختم می‌شود یعنی عاقبت به خیر می‌شود. هیچ کس تردید نکند که جای محب اهل بیت، بهشت است. محبین اهل بیت من، بیست ویژگی دارند. ده خصلت در دنیا است و ده ویژگی هم در آخرت به آن‌ها اختصاص داده شده است.
پس اولاً محبت اهل بیت، روزی است و ربطی به شیر مادر و لقمه حلال پدر ندارد. خیلی‌ها نسبت به اهل بیت بغض دارند در عین حال که طیب ولادت دارند و لقمه حلال خورده‌اند. خداوند محبت اهل بیت را روزی آن‌ها نکرده است. ثانیاً باید ببینیم آیا ما محب اهل بیت هستم یا نیستم و آن عنوان کلی بر ما صدق می‌کند یا نه. ثالثاً ده خصلتی که در آخرت می‌دهند بر اساس ده ویژگیِ دنیایی است یعنی تحت عنوان نتیجه است. اگر کسی در دنیا محب بود در آخرت، ده عقبه را به راحتی پشت سر می‌گذارید.
نشانه اول محبین: «فَالزُّهْدُ». محبین اهل بیت در دنیا زاهد هستند. زهد یعنی چشم‌پوشی کردن از دنیا قلباً و عملاً. چشم‌پوشی کردن از دنیا یعنی اکتفا کردن به کمِ دنیا و به حدی که آبروی انسان حفظ شود و دستش جلوی کسی دراز نشود. نباید از روی بازیگری باشد. باید از نظر بینش و اعتقاد از دنیا بریده باشیم.
در مسأله زهد، سه ویژگی خوابیده است:
1. زهد مربوط به کسانی است که امکان به دست آوردن دنیا برای آن‌ها وجود داشته باشد؛ وگرنه اینکه یک فقیر بگوید من به دنیا کاری ندارم درست نیست؛ چون دنیا برای او حاصل نیست.
2. شخص زاهد از دنیا اعراض و چشم‌پوشی می‌کند؛ اما برای به دست آوردن آخرت، نه به خاطر اینکه بین مردم محبوب باشد و مرید داشته باشد. اعراض از دنیا به جهت به دست آوردن آخرت است، نه به خاطر تنبلی و بی مسؤولیتی.
3. زاهد، کسی است که از روی قصد و انتخاب و اراده، زهد را انتخاب می‌کند؛ چون می‌داند اگر بخواهد به سعادت برسد راهش همین است، نه اینکه از درون دچار بیماری باشد.
مردم در مراتب زهد به سه مرتبه تقسیم می‌شوند:
1. یک عده برای دنیا ارزش بسیاری قائل هستند؛ ولی در اثر ریاضت و مجاهدت، علقه‌شان به دنیا را از دست می‌دهند. برای این ریاضت فقط یک دستور العمل وجود دارد و آن، انفاق کردن است. مهم‌ترین ریاضت است که کار کنی و به دست بیاوری تا به دیگران بدهی.
2. یک عده هستند که برای دنیا ارزش قائل هستند؛ ولی وقتی آن را با آخرت مقایسه می‌کنند می-گویند آخرت، بهتر است. چون نعمت دنیا همواره با نقمت همراه است. معمولاً افراد در یک سنینی ثروت پیدا می‌کنند که نمی‌توانند از آن بهره ببرند و مریض شده‌اند. در دنیا هر نعمتی همراه با یک نقمت است. اما در آخرت، نقمتی وجود ندارد. دنیا محدود است ولی آخرت، ابد الابد است. وقتی مقایسه می‌کند و فکرش را به کار می‌اندازد می‌گوید آخرت، بهتر است.
3. یک عده هم کسانی هستند که از بدو ولادت طوری پرورش پیدا کرده‌اند که می‌گویند دنیا و آنچه در آن است هیچ ارزشی ندارد. اگر دنیا ارزش داشت باید خداوند آن را به علی ابن ابی طالب می‌داد. وقتی به علی نداده قطعاً چیز بی ارزشی است.
نشانه دوم محبین: «وَ الْحِرْصُ عَلَى الْعَمَلِ». خصیصه دومی که از علائم محب اهل بیت است حریص بودن در عمل کردن است. محب طبق بینش اسلامی می‌داند که هر وقت از دنیا برود روحش وارد عالم برزخ می‌شود و معلوم نیست چند سال در عالم برزخ زندگی می‌کند. ابتدای آن از زمان مرگ است و انتهایش زمانی است که جناب اسرافیل در صور بدمد. آن زمان است که مرحله بعدی زندگی آغاز می‌شود یعنی صحرای محشر. یک روز در آنجا زندگی کنیم؛ ولی آن یک روز، پنجاه هزار سال است. پس از آن هم إن شاء الله رفتن به بهشت که ابد الابد است در راه است. در بینش اسلامی، این سه مرحله هست؛ یعنی برزخ، صحرای محشر و بهشت. سعادتِ این سه مرحله با عمل حاصل می‌شود. لذا امام هادی علیه السلام می‌فرماید: «النَّاسُ فِي الدُّنْيَا بِالْأَمْوَالِ وَ فِي الْآخِرَةِ بِالْأَعْمَالِ» یعنی: رتق و فتق مردم در دنیا با پول است؛ ولی در آخرت با عمل است. آنجا را چطور می‌خواهی بسازی؟
حضرت امیر علیه السلام می‌فرماید: «وَ لَا تَکُن مِمَّن یَرجُو الآخِرَةَ بِغَیرِ عَمَلٍ» یعنی: از آدم‌هایی نباش که بدون عمل به دنبال آخرت هستند؛ چون آخرت را در سایه عمل می‌دهند و هیچ عذری را هم نمی‌پذیرند. چون از قبل گفته‌اند که باید چه کنیم. ما باید درست تربیت شویم تا درست زندگی کنیم. ما بزرگ شده‌ایم ولی تربیت نشده‌ایم. ما فقط به دنبال تعلیمات دین هستیم، نه تربیت دین. زندگی صحیح بر اساس تربیت دینی است، نه بر اساس تعلیمات دینی. چون تعلیمات دینی را منافقانه هم می‌شود انجام داد.
نشانه سوم محبین: «وَ الْوَرَعُ فِي الدِّينِ». محبین اهل بیت اهل ورع هستند.
ما در ارتباط با خدا سه مرحله دارد:
1. ایمان. ایمان یعنی تسلیمِ خدا بودن. تسلیم خدا بودن یعنی اگر می‌گوید نماز بخوان، می-خوانیم؛ چون او گفته است. گوشت خوک حرام است. چرا؟ چون خدا گفته است. نمی‌گوییم چه دلیل علمی‌ای وجود دارد که گوشت خوک حرام باشد؟ پای خدا بایستید نه پای دلیل علمی. خالق خوک، همان خالق گوسفند و گاو است. همان کسی که سگ را خلق کرده، گوسفند را هم خلق کرده است؛ منتها گفته سگ نجس است و گوسفند پاک است. خواسته من و تو را آزمایش کند و ببیند ما پای خدا می‌ایستیم یا پای سگ. یک عده پای سگ ایستاده‌اند و آن قدر که دلشان برای سگ می‌سوزد برای خدا نمی‌سوزد.
2. تقوی. اهل تقوی صد و ده ویژگی دارند. تقوی یعنی اگر با حرام مواجه شدیم آن را ترک کنیم.
3. ورع. محب باید اهل ورع باشد. ورع یعنی طوری زندگی کنید که با گناه مواجه نشوید. یعنی رفیقی داشته باشید که شما را به گناه نکشاند و وقتی نگاهش می‌کنید شما را یاد خدا بیندازد. امام صادق علیه السلام فرمود: «عَلَيْكُمْ بِالْوَرَعِ، فَإِنَّهُ الدِّينُ الَّذِي نُلَازِمُهُ وَ نَدِينُ اللَّهَ بِهِ وَ نُرِيدُهُ مِمَّنْ يُوَالِينَا لَا تُتْعِبُونَا بِالشَّفَاعَةِ» یعنی: بر شما لازم است طوری زندگی کنید که به گناه دچار نشوید. این همان دینی است که ما آن را انجام می‌دهیم. تدین ما همینطور است. ما از دوستانمان توقع همین ورع را داریم. با ورع زندگی کنید و به خاطر شفاعت، ما را به زحمت نیندازید. حضرت می‌فرماید: مسیر زندگیتان را درست قرار بدهید و اگر لغزش داشتید من درستش می‌کنم. ما مسیر زندگیمان را بر اساس لغزش می‌گذاریم و توقع داریم که درستش کنند.
نشانه چهارم محبین: «وَ الرَّغْبَةُ فِي الْعِبَادَةِ». محبین اهل بیت بندگی را با نشاط انجام می‌دهند، نه از سر عادت که وقتی تمام شد بگویند راحت شدیم. روز اول ماه رمضان که تمام می‌شود نمی‌گوید خدا را شکر که یک روزش گذشت. وقتی زمان عبادت در حال تمام شدن است زین العابدین علیه السلام گریه می‌کند که چرا این فرصت تمام شد.
بندگی خدا دو ویژگی دارد:
1. در هر شأنی از شؤونی زندگی در مقابل خدا اظهار کوچکی و عجز و ناتوانی بکنیم.
2. در همه مراتب زندگی، خدا را منزه از هر نقصی بدانیم.
اگر در هر شأن و لحظه‌ای از زندگی این دو ویژگی را داشتیم عبادت است. نفس کشیدن و غذا خوردن و کار کردنمان هم عبادت می‌شود. پیامبر فرموده‌اند: «أَفضَلُ النَّاسِ مَن عَشِقَ العِبَادَةَ» یعنی: برترینِ مردم کسانی هستند که عاشقانه عبادت می‌کنند.
سه نوع عبادت وجود دارد:
1. عبادت بدنی مانند نماز خواندن. عبادت بدنی آن است که بدن انسان، متحمل مناسک گردد.
2. عبادت مالی مانند خمس دادن. گذشتن از پول از گذشتن از جان هم سخت‌تر است.
3. عبادت روحی که از دو نوع گذشته سخت‌تر است در حالی که ارزش آن بیشتر است. «تَفَکُّرُ سَاعَةٍ أَفضَلُ مِن عِبَادَةِ سَبعینَ سَنَةٍ» یعنی: یک سال فکر کردن از هفتاد سال عبادت بدنی، بالاتر است. برای فکر کردن باید چه کنیم؟ به چه چیزی باید فکر کنیم؟ چطور فکر کنیم؟ انسان، منفعت-طلب است. پس چرا این یک ساعت را نمی‌خرد که برای او هفتاد سال محاسبه کنند؟ چون کار سختی است.
نشانه پنجم محبین: «وَ التَّوْبَةُ قَبْلَ الْمَوْتِ». محبین اهل بیت در دنیا، کار ناتمام ندارند. شما وقتی می‌خواهید مشهد مشرف شوید، به فرودگاه می‌روید. بار را تحویل می‌دهد. کارت پرواز را می‌گیرید و به سالن انتظار می‌روید و منتظر می‌شوید تا اعلام کنند که به کدام خروجی بروید. برای مردن به همین میزان آماده هستید؟ حضرت عزرائیل اعلام می‌کند امروز باید بیایی. نباید کار نکرده داشته باشید.
تؤبه در لغت یعنی ترک گناه به خاطر زشتی گناه. در اصطلاح یعنی بازگشت از گناه و پشیمان شدن از نافرمانی خدا. گناه را انجام نمی‌دهم؛ ولی نه چون زشت است. گناه را انجام نمی‌دهم چون خدا آن را دوست ندارد، نه اینکه عکسم در فضای مجازی منتشر می‌شود. تؤبه وارد شدن در دایره محبت خدا است. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ». امیر المؤمنین فرموده است: «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ وَ ادْخُلُوا فِي مَحَبَّتِهِ» یعنی: به سوی حضرت حق باز گردید تا در دایره محبت حضرت حق داخل شده باشید و خدا شما را دوست داشته باشد.
تؤبه واقعی، فرمایش حضرت ختمی‌مرتبت است: «أَنْ يَتُوبَ التَّائِبُ ثُمَّ لَا يَرْجِعُ فى ذَنْبٍ كَمَا لَا يَعُودُ اللَّبَنُ إِلَى الضَّرْعِ» یعنی: تؤبه واقعی این است که گناه‌کار از گناهش برگردد مانند شیر که وقتی از پستان گاو خارج شد نمی‌توانند به آن برگردد.
شب نوزدهم رمضان، وقت تؤبه نیست. ماه رمضان، وقت ضیافت است. شما قبل از اینکه به ضیافت وارد شوید باید به حمام بروید و لباس عوض کنید و عطر بزنید. در ماه رجب و شعبان باید تؤبه کرد. شب نوزدهم شب تؤبه نیست؛ بلکه شب وصل به خدا است. هجده روز در رمضان به تو فرصت می‌دهند. در سایه آن میزان بی نهایت از رحمت حضرت حق قرار می‌گیری تا لیاقت پیدا کنی و به خدا وصل شوی.
نشانه ششم محبین: «وَ النَّشَاطُ فِي قِيَامِ اللَّيْلِ». محبین اهل بیت، اهل نماز شب هستند و نماز شب را با نشاط و رغبت می‌خوانند. امام صادق فرمودند: «لَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا مَنْ لَمْ يُصَلِّ صَلَاةَ اللَّيْلِ» یعنی: کسی که نماز شب نخواند اصلاً شیعه ما نیست. حضرت رسول اکرم فرموده‌اند: «يَا عَلِيُّ! عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ فَلَيْسَ مِنَّا» یعنی: علی جان! نماز شب خواندن بر تو لازم است. کسی که نماز شب را سبک بشمارد از ما نیست. سبک شمردن نماز شب یعنی اینکه انسان بگوید خوابم می‌آید و اگر نماز شب بخوانم صبح خواب می‌مانمزندگیت را طوری کنترل کن که نماز شب را بخوانی. تو می‌خواهی تمام برنامه‌های تلویزیون را ببینی. بعد بگویی اگر نیم ساعت برای خدا وقت بگذارم صبح خواب می‌مانم. یک قدری ازتلویزیون دیدنت کم کن که تو را جزء شیعیان و محبین امیر المؤمنین حساب کنند.
موسی ابن جعفر فرمودند: «لَا تَدَعْ قِيَامَ اللَّيْلِ فَإِنَّ الْمَغْبُونَ مَنْ حُرِمَ قِيَامَ اللَّيْلِ فَإِذَا حُرِمَ صَلَاةَ اللَّيْلِ حُرِمَ بِهَا الرِّزْقَ» یعنی: نماز شب را ترک نکن؛ زیرا انسان متضرر، کسی است که نماز شب را ترک کرده باشد. کسی که نماز شب را ترک کند روزیش کم می‌شود.
نشانه هفتم محبین: «وَ الْيَأْسُ مِمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ». ملاک ارتباط شما با مردم، موقعیت آن‌ها نباشد. ملاک ارتباط محب اهل بیت با مردم، امتیازهای مردم نیست؛ بلکه «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ». ملاک، تقوا است.
نشانه هشتم محبین: «وَ الْحِفْظُ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ عَزَّ وَ جَلَّ». هشتمین خلصت، این است که محبین پایبند دستورات الهی هستند و امر و نهی خدا را اطاعت می‌کنند. منبع امر و نهی خدا قرآن است. پس محب اهل بیت به قرآن آشنا است.
نشانه نهم محبین: «وَ التَّاسِعَةُ بُغْضُ الدُّنْيَا». محب اهل بیت، بغض دنیا را دارد. خداوند علی اعلا می-فرماید: «یَا ابنَ آدَمَ! خَلَقتُ الأَشیَاءَ لِأَجلِکَ وَ خَلَقتُکَ لِأَجلِی» یعنی: من همه چیز را برای تو خلق کردم و تو را برای خودم خلق کردم. خداوند می‌فرماید: اگر دنیا را به تو بدهم سرگرمش می‌شوی. اگر آن را به تو ندهم به دنبال آن می‌روی. پس چه زمانی برای من هستی؟
نشانه دهم محبین: «وَ الْعَاشِرَةُ السَّخَاءُ». آخرین علامتی که پیامبر برای محب اهل بیت معرفی می-کند سخاوت است. سخاوت یعنی در مورد لازم. در مورد لازم یعنی «یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب». یک نفر را از زمین بلند کن. نود و نه نفر دیگر را به نود و نه نفر دیگر بسپار. بسیاری از ثروت متمولین به کسانی مربوط است که پول‌لازم بوده‌اند. مثلاً شخصی، پول‌لازم بوده و ویلای هشتصد میلیون تومانی‌اش شده دویست میلیون تومان. این شخص می‌خرد. چک‌های ورشکسته‌ها را به یک سوم می‌خرد. محب اهل بیت کسی است که انسان‌ها را از زمین بلند کند. شخصی خدمت حضرت رسول گرامی رسید. عرض کرد: نجاتم بدهید که وضعم بسیار خراب است. حضرت رسول به امیر المؤمنین فرمود: «اِقطَع لِسَانَهُ» یعنی: زبانش را بِبُر. مردم ترسیدند. امیر المؤمنین آن قدر به او بخشیدند که راضی شد. «اِقطَع لِسَانَهُ» یعنی آن قدر به او بده که دیگر نگوید باز هم می‌خواهم.
سخاوت چه اثری دارد؟ حضرت موسی سه دشمن داشت؛ یکی فرعون بود. ظلم کرده بود. آب او را گرفت. یکی قارون بود. تکبر مالی داشت. زمین او را گرفت. یکی هم سامری بود. سامری، دین‌سازی کرد. او گوساله‌پرستی را درست کرد. «أَوحَی اللهُ تَعَالَی إِلَی مُوسَی أَن لَا یَقتُلَ السَّامِریَّ فَإِنَّهُ سَخِیٌّ» یعنی: خداوند به جناب موسی وحی فرستاد که سامری را نکش چون او آدم با سخاوتی است.
«قَالَ عَلِیٌّ عَلَیهِ السَّلَامُ: أَفْضَلُ الْجُودِ مَا كَانَ عَنْ عُسْرَةٍ» یعنی: برترین بخشندگی، آن زمانی است که گرفتاری وجود دارد. وقتی که همه چیز خوب باشد که همه سخی هستند.
به ما گفته‌اند: «تَخَلَّقُوا بِأَخلَاقِ اللهِ» یعنی: خودتان را به اخلاق الهی آراسته کنید. در حدیث دیگری فرموده‌اند: «اَلسَّخَاءُ خُلقُ اللهِ» یعنی: سخاوت از اخلاق خداوند است. شما در زیارتنامه اصحاب سید الشهداء به آن‌ها می‌گویید: «أَنتُمُ الرَّبَانِیُّونَ» یعنی: شما خداگونه‌گان هستید. ما که نمی‌توانیم مانند آن‌ها باشیم؛ ولی با سخاوت یکی از ویژگی‌ها را در خودمان ایجاد کنید.
ولی خدا کسی است که این ده خصلت را دارد. من کسی را ناامید نکردم. اگر این ده خصلت را ندارید فرصت دارید. من هشدار دادم. ما جنس پشت ویترین پیغمبر هستیم. متأسفانه ما منسوبین به اهل بیت بدترین عملکرد را داریم. تحریم و برجام هست. ولی ما دچار بی انصافی و بی رحمی در جامعه هستیم. این را حل کن و اگر حل نمی‌کنی دم نزن که محب اهل بیت هستی. ما در بندگی کردن و عبادت کردن، آسان‌ترین کار را انتخاب کرده‌ایم. از عبادت کردن، ذکر گفتن را گرفته‌ایم؛ چون بسیار آسان است. از عشق ورزیدن به امام حسین علیه السلام به زیارت رفتن را انتخاب کرده‌ایم چون بسیار آسان است؛ ولی به شباهت پیدا کردن فکری نکرده‌ایم. او را گذاشته‌اند تا اسوه ما باشد و شبیه او بشویم.

 

https://fares.ir/vdcht6nwd23nq.ft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما